محرک شاخص اولیه چیست؟


عملکرد خوب یک شرکت در برابر CPI‌ها، قوی‌ترین ابزار برای دستیابی به KPI‌ های تعریف شده است.

شاخص دلار

شاخص دلار آمریکا (USDX) معیاری است برای ارزیابی ارزش دلار آمریکا نسبت به ارز تجاری سایر کشورها.

مشهورترین شاخص دلار USDX می‌باشد که توسط اتاق بازرگانی نیویورک تشکیل می‌شود و نسبت دلار را به یورو، ین ژاپن، فرانک سوئیس، دلار کانادا، کرون سوئد، پوند استرلینگ نشان می‌دهد.

این شاخص مانند سایر شاخص‌های وزنی تجاری است که از نرخ‌های ارز ارزهای اصلی نیز استفاده می‌کنند.

ارزها سهم متفاوتی در سبدهای ارزی دارند به همین دلیل شاخص دلار به‌عنوان میانگین تمام شش ارز محاسبه می‌شود. بیشترین سطح از آن دلار است و 50% می‌باشد.

شاخص دلار آمریکا (USDX) اغلب به‌عنوان یک شاخص برای تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده می‌شود. FED نیز یکی دیگر از شاخص‌های رایج دلار است که سیستم فدرال رزرو فیلادلفیا آن را محاسبه می‌کند و بیانگر میانگین نرخ دلار به 26 ارز دیگر کشورها می‌باشد.

USD / JPY تمایل دارد که با USD / CHF همبستگی مثبتی داشته باشد، جدا از اینکه هر دو از دلار آمریکا به‌عنوان ارز پایه استفاده می‌کنند، فرانک سوئیس ارز دیگری است که از نظر سرمایه‌گذاران از یک موقعیت امن برخوردار است.

درک USD / JPY (دلار آمریکا / ین ژاپن)

ارزش جفت USD / JPY به‌ازای هر مقدار مشخص ین ژاپن یک دلار آمریکا بیان شده است. به‌عنوان‌مثال، اگر این جفت با معامله 150 معامله شود به این معنی است که یک دلار آمریکا با 150 ین قابل مبادله است. باتوجه‌به اینکه ین ژاپن نیز دقیقاً مانند دلار آمریکا به‌عنوان ارز ذخیره استفاده می‌شود، نرخ ارز USD / JPY یکی از رایج‌ترین و قابل معامله‌ترین جفت ارزهای جهان است.

تاریخچه شاخص دلار آمریکا (USDX)

شاخص دلار آمریکا در طول تاریخ خود صعود و نزول داشته است و در فوریه 1985 باارزش 164.72 و در مارس 2008 با 70.698 به کمترین حد خود رسیده است.

از تاریخ 25 مارس 2020 ، شاخص دارای ارزش 100.35 بود، به این معنی که دلار آمریکا از سال 1985 در برابر سایر ارزها کاهش‌یافته است اما تقریباً برابر با مقدار اولیه آن در سال 1973 است.

سایر ارزها از زمان شروع شاخص زمانی که یورو جایگزین بسیاری از ارزهای اروپایی قبلی در این شاخص در سال 1999 مانند ارز قبلی آلمان، Deutschemark شد، فقط یکبار تغییر کرده است.

در سال‌های آینده، به دلیل تلاش شاخص برای نمایندگی از شرکای تجاری عمده ایالات متحده، احتمالاً ارزها جایگزین خواهند شد. به‌احتمال زیاد در آینده ارزهایی مانند یوان چین (CNY) و پزوی مکزیک (MXN) ارزهای دیگر را در این شاخص جایگزین می‌کنند زیرا چین و مکزیک شرکای اصلی تجاری با ایالات متحده هستند.

چرا شاخص دلار آمریکا (USDX) ایجاد شده است؟

این سیستم اندکی پس از فروپاشی سیستم برتون وودز ایجاد شد و هدف آن پیگیری عملکرد دلار در مقایسه با ارزهای اصلی شرکای تجاری ایالات متحده بود. از دهه 1980 ، این معامله به‌عنوان یک قرارداد آتی قابل معامله شده است و دلالان از آن به‌عنوان راهی برای حدس و گمان در مورد حرکت دلار آمریکا در برابر سبدی از ارزهای مهم دیگر استفاده می‌کنند.

نماد شاخص دلار در متا تریدر چیست؟

این شاخص، شاخص دلار و 2 میانگین متحرک قابل‌ تعریف را محاسبه و نمایش می‌دهد. برای کارکردن، کارگزار باید قیمت‌های همه جفت‌های مرجع، یعنی EURUSD ، USDJPY ، GBPUSD ، USDCAD ، USDSEK ، USDCHF را ارائه دهد.

شاخص‌های 4MT

شاخص دلار DXY - یک شاخص برای 4Metatrader)4(MT است و ماهیت این شاخص تغییر داده‌های تاریخچه شاخص است.

شاخص دلار DXY - شاخص برای 4MetaTrader فرصتی برای شناسایی ویژگی‌ها و الگوهای مختلف در پویایی قیمت است.

بر اساس این اطلاعات، معامله گران می‌توانند حرکت قیمت بیشتری را در نظر بگیرند و استراتژی خود را براین‌اساس تنظیم کنند.

واحد پول ایالات متحده ارز ذخیره اول است و محوری است که همه بازارهای مالی بر روی آن می‌چرخند. دلار ارزی است که تمام کالاها بر اساس آن قیمت‌گذاری می‌شوند، ارز اصلی است که در اختیار همه بانک‌های بزرگ است و در تسهیل معاملات ارزها استفاده می‌شود.

نشانگر DXY ساخته شده است تا به شما این امکان را بدهد که بدون خروج از سیستم‌عامل 4MT خود، بلافاصله قدرت و ضعف دلار آمریکا را مشاهده کنید. DXY بر اساس شاخص دلار اصلی است،

شاخص Quantum DXY قدرت و ضعف دلار آمریکا را در برابر سبد ارزها و یک دید سریع و کلی از دلار آمریکا به شما می‌دهد.

نشانگر DXY کوانتوم برای MT5 در همه بازه‌های زمانی کار می‌کند. علاوه بر این، می‌توانید میانگین‌های متحرک استاندارد بومی را که در Navigator یافت می‌شود نیز اعمال کنید و آنها را بر روی بازه زمانی مدنظر خودتنظیم کنید.

شاخص دلار چگونه محاسبه می‌شود؟

شاخص دلار، میانگین هندسی وزنی ارزش دلار در مقایسه با 6 ارز است:

  • یورو (0.576)
  • ین ژاپن (0.136)
  • پوند استرلینگ (0.119)
  • دلار کانادا (0.091)
  • کرون سوئد (0.042)
  • فرانک سوئیس (0.036)

شاخص دلار (DollarIndex) با استفاده از فرمول زیر محاسبه می‌شود:

USDX = 50.14348112 x EUR/USD۸ (-0.576) x USD/JPY (0.136) x GBP/USD(-0.119) x USD/CAD^(0.091) x USD/SEK^(0.042) x USD/CHF^(0.036)

ارزش هر ارز در وزن آن ضرب می‌شود که وقتی دلار آمریکا ارز پایه است، عدد مثبتی است.

در معادله فوق، یورو با ۵۷٫۶ درصد بیشترین وزن را دارد و پس از آن ین ژاپن و پوند انگلیس قرار دارند.

یورو و پوند تنها دو ارز هستند که دلار آمریکا ارز پایه است زیرا آنها از نظر دلار بیان می‌شوند. به‌عنوان‌مثال، یورو ممکن است 1.13 دلار ارزش داشته باشد. بقیه از نظر تعداد واحد خرید دلار آمریکا بیان می‌شوند. به‌عنوان‌مثال، یک دلار ممکن است 109 ین باشد.

چرا رابطه قوی بین کالاها و دلار آمریکا وجود دارد؟

به طور معمول دو بحث برای توضیح پویایی بین کالا و دلار آمریکا وجود دارد:

دارایی‌های واقعی مانند کالاها دارای ارزش ذاتی هستند و هنگامی‌که ارزش دلار آمریکا نوسان می‌کند، این ارزش ذاتی از لحاظ دلار مجدداً قیمت‌گذاری می‌شود. با افزایش قیمت دلار، قدرت دلار برای خرید کامودیتی‌ها کاهش می‌یابد.

در بازار جهانی هنگام افزایش دلار، صادرات کالاهای تولید شده دلاری، رقابت کمتری دارند. در نتیجه، قیمت‌های مبتنی بر دلار باید کاهش یابد تا با قیمت مؤثر رقبای جهانی با ارزهای دیگر مطابقت داشته باشد.

ارتباط شاخص دلار بر کامودیتی ها

در بازار مشخص شده است که بین قدرت دلار و قیمت کالاها رابطه معکوس وجود دارد، اما Citi Research استدلال می‌کند که این همبستگی از بین رفته است.

در طول تاریخ ارزش دلار تأثیر مستقیمی بر قیمت تمام کالاها داشته. هنگامی‌که تقویت دلار در ماه مه 2014 آغاز شد، شاخص دلار آمریکا با قرارداد آتی ماه فعال به 78.93 معامله شد. در اوایل مارس 2016 ، شاخص دلار در حدود سطح 97 معامله شد. در کمتر از دو سال دلار 23 درصد افزایش‌یافته بود. نمونه‌ای کامل از رابطه معکوس بین ارزش دلار و قیمت کالاها است.

ازآنجایی که تاریخ تمایل دارد تکرار شود می تواند به عنوان یک راهنما باشد. اما مواردی وجود دارد که واگرایی‌های عمده‌ای رخ می‌دهد بنابراین ممکن است قیمت کالاها و دلار گاهی اوقات در همان جهت حرکت کنند.

کالاهای اساسی که در سطح جهانی معامله می‌شوند مانند نفت خام، طلا، مس و گندم به طور معمول به دلار قیمت‌گذاری می‌شوند.

زمانی که قیمت دلار افزایش می‌یابد، تقاضا برای اکثر فلزات اساسی و کامودیتی‌ها کاهش می‌یابد. با افزایش نرخ دلار در برابر ارز سایر کشورها، موجب افزایش قیمت کامودیتی یا کالای وابسته به دلار می‌گردد، طبق اصول علم اقتصاد این امر موجب کاهش تقاضا می‌شود. کاهش تقاضا نیز کاهش قیمت جهانی را در پی خواهد داشت.

از طرفی افزایش قیمت برای کشورهای تولید و صادر کننده می‌تواند سود ده و درآمدزا باشد.

هر عاملی که موجب بهبود شاخص‌های اقتصادی آمریکا شود، موجب رشد شاخص دلار نیز خواهد شد. طبیعی است که این موضوع برای ارز همه کشورها دیگری نیز صادق است. شاخص‌های اصلی در ارزش‌گذاری نرخ ارز همچون «برابری قدرت خرید»، «تراز پرداخت‌ها»، «پول و دارایی‌های ارزی»، «برابری نرخ بهره» تاثیرات بلندمدت و تعیین‌کننده‌ای را بر ارزش ارز هر کشوری بر عهده دارند که این عوامل کلی هستند.

ارتباط شاخص دلار با سایر دارایی‌ها

قیمت نفت به طور معنی داری و مثبت تحت تأثیر طلا و دلار آمریکا است. قیمت نفت نیز تحت تأثیر قیمت‌های آتی نفت و واردات ناخالص نفت چین است.

نرخ طلا مربوط به تغییر در نفت، دلار و بازارهای سهام است. دلار آمریکا تحت تأثیر منفی بازار سهام و قیمت نفت و طلا است. همیشه اثرات غیرمستقیمی وجود دارد که وجود وابستگی متقابل جهانی را تأیید می‌کند و فرآیند مالی سازی بازار کالاها را شامل می‌شود.

قیمت اوراق قرضه و سهام به طور کلی با یکدیگر ارتباط دارند. هنگامی که قیمت اوراق قرضه شروع به افت می‌کند، ارزش سهام هم سرانجام همین روند را دنبال می‌کند و روند نزولی را نیز تجربه می‌کند. با گران شدن وام گرفتن و افزایش هزینه‌های تجارت به دلیل تورم، منطقی است که تصور کنیم شرکت‌ها (سهام) نیز عملکرد خوبی نخواهند داشت. یک بار دیگر، شاهد کاهش قیمت اوراق قرضه و کاهش بازار سهام در نتیجه آن خواهیم بود.

در همه بازارها ارز تأثیر دارد، اما اصلی‌ترین موردی که باید به آن توجه شود، قیمت کالاها می‌باشد. قیمت کالاها نیز بر اوراق قرضه و سهام تأثیر می‌گذارد.

تاثیرات تغییرات شاخص دلار بر بورس تهران

بسیاری از شرکت‌ها که اکنون در بازار سرمایه سهام شان معامله می‌شود به صورت مستقیم و غیر مستقیم، با قیمت‌های جهانی در ارتباط هستند. به عنوان مثال، صنعت شیمیایی، پالایشی و فلزات اساسی از جمله صنایعی هستند که از نرخ‌های جهانی و شاخص دلار تبعیت می‌کنند.محرک شاخص اولیه چیست؟

برای نمونه، قیمت شمش جهانی زمانی نوسان می‌کند که نرخ دلار تغییر یابد. درصورتی که رابطه بین نرخ شاخص دلار و قیمت شمش یا کامودیتی ها معکوس است و افزایش در شاخص دلار موجب کاهش قیمت جهانی شمش می‌شود یا بالعکس.

همانطور که پیش‌تر نیز گفته شد، دلیل رابطه معکوس این است که قیمت یک کالا با تقاضای آن رابطه عکس دارد.

بیش از ۶۰درصدی صنایع کالامحور ِهستند یعنی فروش و هزینه‌های آنها صادراتی و اکثراً براساس نرخ دلار می‌باشد. با افزایش نرخ دلار، حاشیه سود بالایی خواهند داشت از این محرک شاخص اولیه چیست؟ رو با افزایش نسبت P/E، قیمت سهم افت پیدا می‌کند.

از طرفی شرکت‌هایی که دارایی محور هستند مانند صنعت خودرو، پس از افزایش نرخ دلار و تورمی که به همراه دارد، ارزش دارایی‌های شرکت نیز بالطبع افزایش می‌یابد. این درحالی است که قیمت سهام خودرویی به طور مستقیم از نوسانت نرخ ارز تاثیر نمی‌پذیرد.

شرکت‌هایی که وارداتی هستند و مواد اولیه خود را از طریق واردات تامین می‌کنند مانند سهام دارویی، بعد از افزایش نرخ ارز، هزینه‌های شان بالا می‌رود و چون از سمت دولت قیمت گذاری می‌شوند، نمی‌توانند در قیمت محصولات خود تغییر زیادی ایجاد کنند در نتیجه افزایش نرخ ارز برای این سهام، تاثیر منفی خواهد داشت. در حالی که شرکت‌های صادراتی از این افزایش نرخ سود خواهند برد.

علاوه بر موارد فوق، اگر شرکت یا سازمانی بدهی ارزی داشته باشد (مانند بانک‌ها) افزایش نرخ ارز موجب افزایش بدهی آنها خواهد شد که نتیجه تاثیر منفی افزایش نرخ ارز است.

بازار اوراق بهادار و بازار ارز همواره به عنوان بخش‌های حساس بازار مالی هستند. این دو بازار به سرعت از نوسانات و دورهای تجاری در اقتصاد تأثیر می‌پذیرند و تغییرات اقتصادی را به سرعت منعکس می‌نمایند.

با توجه به وابستگی شرکت‌های فعال در بورس به واردات، انتظار می‌رود با افزایش نرخ ارز، این شرکت‌ها توان رقابتی خود را از دست داده و بنابراین، با کاهش ارزش واقعی اوراق بهادار مواجه باشند. از این رو بین نرخ ارز و شاخص قیمت بازار بورس در ایران رابطه منفی وجود دارد.

تحلیلگران بازار سرمایه بر این باورند که شر های بزرگ و شاخص ساز بورسی مانند: فولادی‌ها، پترو پالایشی هاو . از نوسانات نرخ ارز بیشترین تاثیر را می‌پذیرند و افزایش نرخ دلار تاثیر مستقیمی بر ارزش سهام محرک شاخص اولیه چیست؟ شرکت‌های بورسی دارد.

محرک های رشد بورس و بررسی سه مورد از آنها

محرک های رشد بازار بورس

شاخص کل بازار بورس تهران در اولین روز آبان ماه با رشد قابل توجه ۲۹۶ واحدی (بیشترین میزان رشد شاخص از ۳ مهر سال جاری) مواجه شد. این نماگر در سطح ۷۸ هزار و ۳۸۷ واحدی قرار گرفت. به این ترتیب با رشد ۴/ ۰ درصدی نماگر بورس تهران در روز گذشته، بازار سهام بالاترین رقم از ۱۷ مرداد سال جاری را تجربه کرد. رشد قابل توجه روز گذشته در حالی رقم خورد. به اعتقاد برخی کارشناسان بازار سهام نمی‌توان به صعود پرشتاب این بازار بر مبنای مسائل اصولی و تحلیل‌پذیر دل‌خوش کرد.

بر این اساس سوالی که در این میان مطرح می‌شود، دلیل و محرک رشد و میزان پایداری آن است. آیا رشد روز گذشته بورس تهران رشدی منطقی بوده یا رشدی گذرا را تجربه کرده است. در مجموع به نظر می‌رسد سه محرک گزارش‌های ۶ ماهه، افزایش نقدینگی فعال در بازار و همچنین عوامل تکنیکال به رشد کنونی نماگر بورس تهران کمک کرده است.

رشد بازار روی مدار گزارش‌های ۶ ماهه

در مجموع برای توضیح رشد فعلی می‌توان دلایلی را عنوان کرد که در این میان به نظر می‌رسد نقش گزارش‌های ۶ ماهه شرکت‌های بورسی محسوس‌تر است. در شرایط کنونی بخش عمده‌ای از شرکت‌هایی که از وضعیت مناسب‌تری در گزارش‌های ۶ ماهه برخوردار بودند متوقف بوده. مقابل آن، نماد معاملاتی شرکت‌های پالایشی که برخلاف سایر نمادهای بازار به دلیل مشکلات و حاشیه‌های موجود همواره گزارش‌های خود را با تاخیر زمانی اعلام می‌کنند. در مجموع بیشترین نقش در رشد بازار سهام را بر عهده دارند.

این در حالی است که تنها بهانه فعلی این شرکت‌ها، افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی است. بهانه‌ای که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان دلیل محکمی برای پایداری رشد قیمت نمادهای پالایشی نیست. این کارشناسان بر این اعتقادند که با توجه به رشد همزمان مواد اولیه (نفت) و محصولات شرکت‌های پالایشی، نمی‌توان رابطه مستقیمی را میان اثرگذاری رشد قیمت نفت بر حاشیه سود این شرکت‌ها در نظر گرفت.

در واقع شاید عده‌ای برای عقب نماندن از تعدیل‌های احتمالی، اقدام به خرید این نمادها می‌کنند. هرچند علاوه بر قیمت نفت، محرک تک‌نرخی شدن ارز نیز برای این گروه مثبت ارزیابی می‌شود. اما باید در نظر داشت با توجه به این محرک که P/ E در این گروه نسبتا بالاست، بخشی از رشد سودآوری احتمالی پیش‌خور نیز شده است.

افزایش نقدینگی با مشارکت حقیقی‌ها

در عین حال طی معاملات ماه گذشته برای اولین بار در سال جاری خالص خرید حقیقی‌ها مثبت و در مجموع حدود ۵۵ میلیارد تومان نقدینگی از سوی این معامله‌گران وارد بازار شد. عاملی که ارزش معاملات را به شدت افزایش داد. برای این افزایش مشارکت می‌توان دلایل متعددی از جمله افزایش اعتبارات کارگزاری‌ها پس از اتمام سال مالی عمده کارگزاری‌ها و همچنین خوش‌بینی معامله‌گران به آینده وضعیت اقتصادی کشور و به تبع آن سودآوری شرکت‌های بورسی برشمرد. به هر حال این موضوع نیز از دیگر مسائلی است که برای رشد کنونی بازار مطرح می‌شود.

رشد تکنیکال بازار

پیش از این بسیاری از تحلیلگران بازار سهام سطح ۷۸ هزار واحدی شاخص کل را به‌عنوان سطح روانی بازار عنوان کرده بودند. سطحی که هفته گذشته فتح شد. حالا به نظر می‌رسد بازار با هر دلیل و بهانه‌ای می‌تواند رشدهایی را با پشتوانه سیگنال‌های تکنیکال نیز تجربه کند.

تردیدهایی برای پایداری رشد بازار

در حال حاضر ۷۷ درصد از شرکت‌های بورسی (از نظر تعداد) گزارش‌های ۶ ماهه خود را منتشر کرده‌اند. در این میان گزارش بخش عمده‌ای از شرکت‌های مزبور مثبت بوده است. با وجود این به نظر می‌رسد میزان رشد قیمت‌ها بیش از رشد سودآوری شرکت‌ها بوده. که طبیعتا موجب بالا ماندن P/ E بازار خواهد شد. نسبت قیمت به درآمد (P/ E) که به نوعی بیانگر انتظارات سهامداران از سودآوری آینده است، برای متوسط کل بازار حدود ۷ مرتبه است. این در حالی است که در تعداد زیادی از نمادها، رشد قیمت‌ها (صورت کسر) سریع‌تر از رشد سودآوری (مخرج کسر) بوده است.

موضوع و محرکی که تاکید می‌کند سهامداران همچنان نسبت به آینده سودآوری شرکت‌ها و بهبود فضای اقتصادی امیدوارند. به‌عبارت دقیق‌تر، خریدارانی که در قیمت‌های کنونی وارد این سهام شده‌اند امیدوارند در آینده، رشد سودآوری شرکت‌های موجود در سبد سرمایه‌گذاری‌شان موجب تعدیل نسبت P/ E شود. در این میان برخی سرمایه‌گذاران نیز با کسب سود مورد انتظار خود از سهم خارج شده. که طبیعتا به خروج نقدینگی از بازار منتهی می‌شود. مابین این موضوعات باید توجه داشت محرک رشد بالای برخی شرکت‌ها در بازه زمانی کنونی به واسطه اخبار، شایعات و برخی بهانه‌های دیگر، دلیل تداوم این رشد در آینده نیست. در نتیجه نمی‌توان درخصوص پایداری رشدهای کنونی بازار با قدرت سخن گفت.

رصد گزارش‌های شش‌ماهه ازسوی سهامداران

بهنام بهزاد‌فر، ﻣﺪﯾﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﮐﺎﻧﻮﻥ ﮐﺎﺭﮔﺰﺍﺭﺍﻥ در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» رشد کنونی بازار سهام را طبیعی دانسته. او عنوان می‌کند: بازار به‌صورت مداوم در سه سال گذشته با کاهش سودآوری روبه‌رو‌ بوده است. علاوه بر آن قیمت‌های جهانی نیز از مرداد ۹۳ روندی کاهنده را در پیش گرفته‌اند. به‌طوری که در انتهای بهمن و اوایل اسفند سال گذشته قیمت‌های جهانی هم حتی به کف خود رسیدند. در نتیجه بازار با اخبار مثبت ناشی از رشد سودآوری شرکت‌ها واکنش بزرگ‌تری‌ نسبت به رقم این سودآوری نشان می‌دهد که امری طبیعی است.

وی همچنین با اشاره به فصل انتشار گزارش‌های ۶ ماهه و تاثیر این گزارش‌ها بر رشد کنونی بازار می‌گوید: مهم‌ترین دلیل و محرکی که می‌توان برای رشد فعلی بازار مطرح کرد، رشد سودآوری بخش عمده‌ای از بازار است. باید به این موضوع دقت کرد که بازار در حال حاضر به رشد سودآوری وزن بیشتری می‌دهد. چرا که این روند معمول و همیشگی نیست. در عین حال گزارش‌های عملکرد شش‌ماهه نشان می‌دهد برخی شرکت‌های بورسی از زیان‌دهی به سوددهی رسیده‌اند. موضوعی که بازار را وارد یک فضای خوش‌بینی می‌کند.

این تحلیلگر بازار سهام به رشد بازار همسو با رشد گروه پالایشی اشاره کرد و نمادهای این گروه را مورد اقبال سهامداران دانست. وی در این خصوص گفت: طبیعتا با توجه به اینکه نمادهایی که تعدیل مثبت دادند متوقف هستند، فشار تقاضا روی سایر گروه‌های بازار می‌رود. یکی از گروه‌هایی که مورد اقبال بازار قرار گرفت، پالایشی‌ها بودند.

این در حالی است که این شرکت‌ها به دلیل مشکلات و حاشیه‌هایی که همواره با آن روبه‌رو‌ هستند، برخلاف سایر نمادها گزارش‌های خود را دیرتر اعلام می‌کنند. بنابراین، بازار با توجه به رشد قیمت‌های جهانی به این گروه توجه کرده است. در عین حال با توجه به تعدیلاتی که در برخی نمادهای این گروه در سال جاری رخ داده است (همانند نماد شراز و شبندر)، پیش‌بینی سرمایه‌گذاران برای ادامه سودآوری و همچنین جهش سود‌آوری این نمادها بی‌ارتباط نیست.

البته باید در نظر داشت که این گروه همچنان P/ E نسبتا بالایی دارد. سهامداران باید انتظارات خود از بهبود سودآوری را نیز با واقعیت هماهنگ کنند. وی در توضیح نسبت P/ E بازار اظهار کرد: با توجه به تداوم کاهش نرخ‌های سود بانکی و زیاد بودن P/ E در سایر کشورهای منطقه، رشد P/ E بازار تا سقف آذر ماه ۱۳۹۲ رقم عجیبی نخواهد بود. (رقم ۰۴/ ۸ مربوط به آذرماه سال ۹۲ است). اظهارات این کارشناس بازار سهام در حالی است که در شرایط فعلی کمترین رقم اختصاص یافته به سودهای بانکی ۱۵ تا ۱۶ درصد است.

بررسی‌های «دنیای اقتصاد» نشان می‌دهد با توجه به رابطه عکس نرخ سود بانکی با نسبت قیمت بر درآمد در حال حاضر این نسبت برای بانک‌ها چیزی حدود ۲۵/ ۶ تا ۷/ ۶ است. با این توصیف و متوسط تاریخی ۶ مرتبه‌ای برای نسبت P/ E در بورس تهران، ممکن است نسبت P/ E انتظاری ۸ واحدی کمی بالا باشد.

نگاهی به آمار معاملات بازار

نماگر بورس تهران معاملات روز گذشته را با رشد ۲۹۶ واحدی به پایان رساند. شاخص این بازار در عدد ۷۸ هزار و ۳۸۷ واحد قرار گرفت. همچنین عدم پایداری رشد نمادهای بزرگ‌تر و محرک بودن معامله‌گران در نمادهای کوچک‌تر بازار موجب شد تا شاخص کل هم‌وزن (اثرگذاری یکسان نمادها) نیز با رشد ۵/ ۰ درصدی روبه‌رو‌ شود. بورس تهران در پایان معاملات روز گذشته (با احتساب معاملات بلوکی و اوراق مشارکت) شاهد دادوستد ۸۲۱ میلیون سهم در حدود ۷۰هزار نوبت معاملاتی بود تا ارزش کل معاملات این روز بازار سهام بالغ بر ۳۰۸ میلیارد و ۴۱۳ میلیون تومان برآورد شود.

همچنین طی معاملات دیروز نمادهای پالایش نفت بندرعباس، شرکت ارتباطات سیار ایران، پالایش نفت اصفهان، فولاد مبارکه اصفهان و پالایش نفت تبریز در مجموع تاثیری ۲۳۶ واحدی بر رشد شاخص داشتند. در آن سوی بازار نیز گروه پتروشیمی سرمایه‌گذاری ایرانیان و ایران خودرو با تاثیر ۳۷ واحدی از رشد بیشتر نماگر بازار ممانعت کردند.

عنوان بیشترین افزایش قیمت در این روز نیز به ترتیب به نام نماد معاملاتی شرکت‌های آهنگری تراکتورسازی ایران، آسان پرداخت پرشین، صنایع شیمیایی سینا و صنعتی بهشهر ثبت شد. در مقابل نماد معاملاتی شرکت‌های کارت اعتباری ایران کیش، ماشین‌سازی نیرومحرکه، صنایع لاستیکی سهند و سیمان شاهرود بیشترین کاهش قیمت این روز را به خود دیدند. همچنین دیروز سهامداران برای خرید سهام شرکت آسان پرداخت پرشین بیشترین تقاضاها را به ثبت رساندند. معامله‌گران «آپ» در چهارمین روز از حضور این نماد در تابلوی معاملاتی بورس تهران، صف خرید ۱۳۹ میلیون سهمی تشکیل دادند.

پالایش نفت اصفهان، زغال سنگ نگین طبس و ماشین‌سازی اراک نیز از دیگر شرکت‌هایی بودند که در پایان معاملات دیروز با صف خرید طولانی مواجه شدند. در مقابل خروج گروهی از سهامداران از صندوق سرمایه‌گذاری پارند پایدار سپهر، صندوق سرمایه‌گذاری پاداش، سرمایه‌گذاری توسعه و کارت اعتباری ایران کیش سبب شد تا سنگین‌ترین صف‌های فروش در این نمادها شکل گیرد.

شاخص عملکرد مشتری (CPI): از مهم‌ترین معیارهایی که هنوز دنبال نمی‌کنید

آیا درباره شاخص‌ عملکرد مشتری (CPI) چیزی شنیده‌اید؟ شاخص‌هایی که عملکرد شرکت شما، کارکنان و نتایج مورد نظر مشتریان را اندازه‌گیری می‌کند. در دنیایی که ۸۹ درصد از مشتریان به دلیل تجربه ضعیف مشتری به رقبا روی می‌آورند، CPI هر روز بیشتر دنیای تجارت را در دست می‌گیرد. اگر در پایان روز، می‌خواهید اطمینان حاصل کنید که کسب و کار شما بهترین تجربه مشتری را ارائه می‌دهد، شاخص عملکرد مشتری یا Customer Performance Indicator که به اختصار CPI نامیده می‌شود؛ می‌تواند به شما کمک کند.

شما میزان درآمد، نرخ تبدیل، نرخ حفظ و نگهداشت مشتری و میزان رضایت مشتریان را اندازه‌گیری می‌کنید؛ اما این‌ها اعدادی برای شما و بر اساس جایگاهی است که مشتریان به عنوان یک پیشرفت قابل اندازه‌گیری ایجاد می‌کنند. در واقع این موارد، معیارهایی از نحوه عملکرد مشتریان برای شرکت شما است.

درک نیازهای مصرف‌کننده برای یک شرکت ضروری و بخشی جدایی‌ناپذیر از الگوهای طرح کسب‌وکار است. شرکت‌هایی که تمایل واقعی به مشتری‌مداری دارند، باید عملکرد شرکت خود را از دیدگاه مشتریان خود و از طریق CPI‌ها بسنجند.

به خواندن این بلاگ ادامه دهید تا از نحوه استفاده CPI برای توسعه کسب و کار خود بیشتر بدانید و بهترین تجربه ممکن را به مشتریان خود ارائه دهید:

شاخص عملکرد مشتری (CPI) چیست؟

آیا می‌دانستید یک انسان معمولی کمتر از ۱۴ درصد از وقت خود را به عنوان مشتری رفتار می‌کند؟ به همین دلیل بسیار مهم است که از همین پنجره کوچک برای ایجاد ارزش متقابل استفاده و اطمینان حاصل کنید که کسب و کار شما به طور واقعی با مشتریان ارتباط دارد.

CPI‌ها، معیارهای قابل اندازه‌گیری و مربوط به مشتری هستند که نشان می‌دهند یک کسب‌وکار، فارغ از صنعت، چگونه بر خلاف اهداف مهم مشتری عمل می‌کند. CPI‌ها تجارت محور نیستند؛ بلکه انسان محور هستند و به مشتریان این امکان را می‌دهند که به صورت فردی فعالیت و رشد کنند و موفق شوند. شاخص‌های عملکرد مشتری شامل اقدامات متعددی است. از جمله:

  • اقداماتی که از نظر عملکردی به نفع مشتریان است: مانند صرفه‌جویی در وقت، صرفه‌جویی در پول، سهولت و تنوع گزینه‌ها.
  • اقدامات پیرامون مزایای احساسی: مانند احساس خوب، قدردانی کردن، یافتن انگیزه و کاهش خطر/اضطراب.
  • اقدامات مربوط به اهداف اجتماعی: مانند کمک به دیگران، ارتباط با دیگران و یافتن احساس تعلق.

CPI: کشف آنچه مشتریان می‌خواهند

شاخص‌های عملکرد مشتری آماری هستند که برای پیش‌بینی رشد شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرند، زیرا مشتریان محرک اصلی رشد هستند. به همین دلیل CPI، می‌تواند به عنوان معیاری برای تخمین رشد کسب‌وکارها استفاده شود.

شاخص عملکرد مشتری (CPI) بر مبنای تجربه‌، نتایج و انتظاراتی است که مشتری برای آن‌‌ها ارزش قائل است و توسط کسب‌و‌کار شما برای او، محقق می‌شود. این نتایج باید از طریق شاخص های مربوط به عملکرد مشتری (CPI) اندازه گیری شود.

شرکت‌ها با اتخاذ، اندازه‌گیری و بهینه‌سازی CPI، می‌توانند مشتری‌محور شوند.

تجربه خوب مشتریان نه تنها می‌تواند مشتریان فعلی شما را نگه دارد بلکه باعث می‌شود مشتریان شما، کسب‌وکارتان را به دوستان خود معرفی کنند. درواقع آن‌ها از طریق بازاریابی دهان به دهان تجربه خوب خود را با دیگران به اشتراک می‌گذارند.

CPI شامل همه تعاملات با مشتری و مشکلات، چالش‌ها، نیازها و سؤالاتی است که انتظار دارد سریع و آسان پاسخ داده شود. شاخص عملکرد مشتری در حال حاضر از هیجان‌انگیزترین شاخص‌های اندازه‌گیری تجاری است که باید آن را در اولویت قرار داد.

CPI یک معیار برای ارزش مشتری است، نه لزوماً ارزش شرکت.

بینش کسب شده توسط شاخص عملکرد مشتری یا Customer Performance Indicator

نمونه‌ای از یک تعامل B2B را در نظر بگیرید. مشتری به دنبال اطلاعات است و یک فرم آنلاین ارسال می‌کند یا برای دریافت اطلاعات از شما درخواست تماس تلفنی یا جلسه ویدیویی می‌کند. شرکت‌هایی که نیاز مشتری را در عرض چند ثانیه ارائه می‌دهند، بیش از دیگران در دنیای رقابت برنده می‌شوند. در این مورد، نتیجه مورد انتظار مشتری از تکمیل فرم، دریافت پاسخ با سرعت زیاد است.

در نتیجه در شرکت‌هایی که زمان پاسخگویی را اندازه گیری می‌کنند و به عنوان مثال زمان پاسخگویی روی فرم‌ها را به عنوان CPI در نظر می‌گیرند؛ بین CPI و رضایت مشتری ارتباط مستقیمی وجود دارد.

منطق اولیه برای پذیرش شاخص عملکرد مشتری (CPI)

شاخص عملکرد مشتری (CPI) مانند KPI است؛ با این تفاوت که از دید مصرف‌کننده بررسی می‌شود. این رویکرد به شما امکان می‌دهد عملکرد کسب‌وکارتان را در رابطه با درک و رفع نیازهای مشتریان خود بسنجید. هرچه تمرکز شما و شرکت شما بر نتایج مهم برای مشتریان (CPI) بیشتر باشد، شرکتتان در KPI‌های مهم، عملکرد بهتری دارد.

عملکرد خوب یک شرکت در برابر CPI‌ها، قوی‌ترین ابزار برای دستیابی به KPI‌ های تعریف شده است.

هنگام تعریف و مدیریت شاخص عملکرد مشتری (CPI) مهم است که تمام اطلاعات مربوطه را جمع‌آوری کرده باشید و بفهمید که مصرف‌کننده از یک شرکت یا یک محصول چه می‌خواهد یا چه انتظاری دارد. برای مثال، انتظار فردی که برای پروژه‌های دانشگاهی به رایانه نیاز دارد با انتظارات فردی که به دنبال رایانه برای بازی‌های سنگین است، بسیار متفاوت است.

برای درک کامل انتظارات مصرف‌کننده از یک کسب‌وکار و محصولات آن، شرکت باید فراتر از تحقیقات ساده بازاریابی و راه‌حل‌های گران‌قیمت، قدم بردارد. کسب‌وکارها باید به صحبت‌های مصرف‌کنندگان خود گوش دهند و اطلاعات لازم در زمینه تجربه مشتریان خود را جمع‌آوری و بررسی کنند که چه چیزی آن‌ها را در مسیر خریدی که داشته‌اند، ناامید کرده است.

تفاوت KPI و CPI چیست؟

در حالی که شاخص‌های عملکرد مشتری (CPI) آنچه برای مشتری مهم است را اندازه‌گیری می‌کنند، شاخص‌‌های کلیدی عملکرد (KPI) آنچه برای شرکت مهم است را اندازه‌گیری می‌کنند. شاخص‌های کلیدی عملکرد معیارهایی هستند که توسط آن می‌توانیم میزان موفقیت اهداف خود را بسنجیم.

شاخص‌های کلیدی عملکرد، زمانی که کارکنان به اهداف مورد نظر شرکت دست پیدا می‌کنند؛ پاداش می‌دهند. درواقع در این مورد KPI نتایج دلخواه کارکنان را در نظر می‌گیرد نه نتیجه دلخواه مشتری؛ بنابراین، اهداف کارکنان و مشتری همیشه در یک راستا نیستند و ممکن است به همین دلیل ایجاد بهترین تجربه برای مشتری با مشکل روبه‌رو شود.

برای اینکه بتوانید KPI را از CPI تشخیص بدهید باید دو نکته زیر را در نظر بگیرید:

  • باید نتایجی را بررسی کنید که برای مشتریان مهم است.
  • CPI باید با مواردی که مشتری برای آن‌ها ارزش قائل است، قابل‌اندازه‌گیری باشد.

به طور مثال سرعت، راحتی، کمک آگاهانه و خدمات دوستانه از جمله مزایایی هستند که تقریباً همه مشتریان برای آن‌ها ارزش قائل هستند. موارد دیگری که مشتری برای آن ارزش قائل است، به زمینه کاری و مشتریان شما بستگی دارد.

برخی از افراد هم NPS را با CPI یکسان می‌دانند در صورتی که NPS نوعی KPI است. NPS اشتیاق مشتری برای توصیه یک کسب‌وکار به دیگران را اندازه‌گیری می‌کند و قابلیت پیگیری مستقیمِ نتایج مورد انتظار مشتری را ندارد. درواقع شما متوجه نمی‌شوید در چه مواردی کوتاهی کرده‌اید.

اتصال شاخص کلیدی عملکرد (KPI) و شاخص عملکرد مشتری (CPI)

اکنون که شما تفاوت بین KPI و CPI را می‌دانید، زمان آن فرا رسیده است که با نحوه عملکرد مشترک آن‌ها در جهت رشد کسب‌وکارتان، آشنا شوید. KPI به تنهایی نمی‌تواند مؤثرترین معیار در موفقیت تجارت شما باشد؛ اما زمانی که با CPI ترکیب شود، تصویر واضح‌تری از وضعیت کسب‌وکارتان ارائه می‌دهد.

ترکیب شاخص کلیدی عملکرد (KPI) با شاخص عملکرد مشتری (CPI) باعث می‌شود اهداف شرکت با اهداف مشتری هماهنگ شود. همچنین نشان می‌دهد CPI چقدر برای رسیدن به اهداف شرکت تأثیرگذار است. هنگامی که CPI‌های خود را تعریف کردید، باید آن‌ها را اندازه‌گیری کرده و تأثیر احتمالی هر CPI را بر KPI‌های خود بیابید.

زمانی که CPI و KPI با یکدیگر همسو می‌شوند، کارکنان شما می‌توانند دلیل عدم دستیابی به شاخص‌های عملکرد مشتری را درک کنند و بتوانند با کنار گذاشتن موانع، کسب‌وکار خود را توسعه دهند.

با تعریف و پیگیری CPI‌ها (معیارهایی که برای مشتریان اهمیت دارد)، کسب‌وکارها می‌توانند ارتباط بین این اعداد و KPI‌ها، خواسته‌های مشتری و برخی عوامل موثر بر رفتار خرید آن‌ها را بهتر درک کنند و همه این‌ها، داده‌های ارزشمندی هستند که به شما در ارتقای کیفیت کلی محصولتان کمک می‌کنند.

در ادامه برخی از نمونه‌های CPI آورده شده است:

نمونه‌هایی از مدیریت شاخص عملکرد مشتری (CPI)

CPI‌هایی که روی مصرف‌کننده متمرکز هستند در بازاریابی، فروش و پشتیبانی تاثیر زیادی دارند؛ اما می‌توان در زمینه‌های غیر مرتبط مانند امور مالی و عملیاتی هم، از آن‌ها استفاده کرد. هر بخشی از شرکت شما که به طور مستقیم و غیرمستقیم با مشتری در ازتباط است، می‌تواند از شاخص عملکرد مشتری استفاده کند. CPI برای فروش، مدیریت محصول، خدمات به مشتری، بازاریابی، امور مالی و عملیاتی بسیار خوب عمل می‌کند.

نمونه‌ای از CPI‌های متداول، «زمان حل مشکل مشتری» است و منظور از زمان، صرفا زمان صرف‌شده برای حل مشکلی که مشتری به دنبال آن است، نیست؛ بلکه زمان پاسخگویی به تمامی مشکلات و سؤالات مشتریان است.

شاخص عملکرد مشتری در بازاریابی

به عنوان مثال، یک شرکت بیمه انعطاف‌پذیری پرداخت را به عنوان یک CPI برای انتخاب آنلاین و مدیریت گزینه‌های مختلف طرح پرداخت، بررسی می‌کند. شرکت‌ها باید بررسی کنند چگونه انواع گزینه‌هایی که ارائه می‌دهند بر KPI حفظ و جذب مشتری تأثیر دارد.

CPI در فروش

شرکتی که زمان برگشت نقل‌قول‌ها را بررسی می‌کند. در این قسمت پاسخگو بودن بسیار تأثیر دارد.

عملکرد مشتری (CPI) و مدیریت محصول

CPI که یک تولیدکننده موزیک در نظر گرفت این بود که بفهمد چه تعداد از دوستانش یک موزیک خاص را دوست دارند و در ادامه مشخص شد این CPI بر KPI‌هایی مانند مدت‌زمان پخش موزیک، میزان خرید آهنگ و موارد دیگر تأثیر دارد.

CPIهای خدمات مشتری

به عنوان مثال، آیا در اولین پرسش به مشکل و مسئله مشتری رسیدگی شده است یا خیر. این CPI بر حفظ مشتری و KPI ارزش مادام‌العمر تأثیر می‌گذارد.

شاخص‌های عملکرد مشتری در امور مالی

در حالی که بسیاری از شرکت‌ها KPI ارزش مادام‌العمر مشتری (درآمد متوسطی که یک مشتری در طول عمر خود به عنوان مشتری ایجاد می‌کند) را بررسی می‌کنند، برخی دیگر از سازمان‌ها (مانند همان مثال تولیدکننده موزیک در قسمت قبل) برعکس عمل می‌کنند. درواقع آن‌ها ارزش تحویل داده‌شده به مشتریان در یک بازه زمانی مشخص را بررسی می‌کنند و آن را به عنوان CPI در نظر می‌گیرند. KPI که تحت تأثیر این CPI است شامل، حفظ مشتری، وفاداری و خود ارزش مادام‌العمر است.

این مثال‌ها، مواردی نیستند که شرکت‌های سنتی دنبال کنند؛ بلکه مواردی هستند که برای مشتریان اهمیت دارد. با نظارت به آنچه برای مشتری مهم است، شرکت شما می‌تواند دید بهتری نسبت به اقداماتی که باید برای بهبود تجربه مشتری در اولویت قرار بدهد، داشته باشد.

هنگامی که کارکنان بر اساس عملکرد KPI اندازه‌گیری می‌شوند، طبیعتاً برای رسیدن به نتایج حداکثر تلاش خود را می‌کنند و ممکن است KPI با انتظارات مشتری متفاوت باشد. برعکس، وقتی کارکنان بر اساس CPI‌ها سنجیده می‌شوند، انگیزه آن‌ها این است که به مشتریان کمک کنند تا به نتیجه دلخواه خود برسند.

استفاده از CPI باعث می‌شود کسب‌وکارها سریع‌تر رشد کنند. همچنین احساس، رفتار و وفاداری مشتری معمولاً بهبود می‌یابد.

زمانی که شرکت‌ها از شاخص عملکرد مشتری استفاده می‌کنند، تمرکز آن‌ها روی نتایج مورد انتظار مشتری متمرکز می‌شود.

چگونه برای کسب‌وکارتان شاخص عملکرد مشتری (CPI) تعریف کنید؟

سه اشتباه رایج وجود دارد که شرکت‌ها هنگام تعیین CPI مرتکب می‌شوند. این سه مورد عبارتند از:

  1. استفاده از CPI یک شرکت دیگر: در اصل آن CPI نشان می‌دهد چه چیزی برای مشتریان آن شرکت مهم است، نه مشتریان شما.
  2. CPI نوشته شده حاصل از قضاوت‌های اشتباه کارکنان: درواقع آن‌ها فقط فکر می‌کنند که مشتری را می‌شناسند در صورتی که درک درستی از نیازهای مشتریان ندارند.
  3. استفاده از نتایج نظرسنجی‌ها: نظرسنجی‌ها به دلیل سرعت بالا و مقیاس نسبی‌ای که دارند، افراد را وسوسه می‌کنند تا برای تعیین CPI از ان‌ها استفاده کنند در صورتی که نظرسنجی‌ها اغلب اطلاعات دقیقی ارائه نمی‌دهند.

نحوه تعریف CPI‌ها یا شاخص‌های عملکرد مشتری

موثرترین روش برای شناسایی شاخص عملکردی مشتریان شما این است:

  • جست‌و‌جوی زمینه‌ای (محققان آموزش‌دیده در محیطی که مشتریان سعی دارند در آنجا به نتایج و انتظارات خود برسند با مشتریان ارتباط برقرار می‌کنند)
  • روش تحقیق قوم شناسی

محققان در این روش‌ها می‌دانند چگونه از سوالات باز برای آشکار کردن ناامیدی مشتریان و مشخص کردن انتظارات آن‌ها در نقاط تماس مشتری، استفاده و CPI‌های خوبی را تعیین کنند.

سخن پایانی: پیشبرد موفقیت سازمانی با شاخص عملکرد مشتری (CPI)

بسیاری از شرکت‌ها ادعا می‌کنند مشتری محور هستند یا وسواس مشتری دارند؛ در حالی که اغلب فقط بر معیارهای شرکت‌محور خود تمرکز می کنند. مشتریان و عموم افراد همیشه درخواستی دارند و منتظر حل آن هم هستند. برای شرکت‌هایی که ادعا می‌کنند مشتریان را در مرکز عملیات خود قرار می‌دهند، CPI برای رضایت مشتری بسیار مهم است و اتصال آن‌ها به KPI‌ها اطمینان حاصل می‌کند که تجارت شما در مسیر درستی قرار دارد.

اگر شما و شرکت شما تصمیم به پذیرش CPI، شیوه‌هایی که CPI ایجاد می کند و همچنین فرهنگ مشتری مداری بگیرید به طور فزاینده‌ای از رقبای خود بهتر عمل خواهید کرد.

اکنون که با شاخص‌های عملکرد مشتری (CPI) آشنا شده‌اید، می‌توانید پیاده‌سازی آن‌ها را برای توسعه و پایداری کسب‌وکارتان، آغاز و نسبت به رقبای خود پیشرفت کنید و در بازار متمایز شوید. استفاده از نرم‌ افزار CRM این مسیر را برای شما تسهیل خواهد کرد.

اینکه دریابید یک مصرف کننده چه انتظاری از محصول یا کسب و کار شما دارد، به طور کلی مربوط به حوزه عملکرد سی ار ام است. جایی که با امکان برقراری ارتباط سیستماتیک بین مشتری و صاحبان کسب و کار، جمع آوره داده ها و تبدیل انها به اطلاعات مورد نیاز جهت تصمیم گیری را تسهیل می کند. این روند دقیقا در جریان اهداف تعیین شده برای استقرار رویکرد مدیریت ارتباط با مشتری مطابق تعریف crm چیست، صورت می گیرد.

میانگین متحرک نمایی و ساده چیست؟ + معرفی و آموزش اندیکاتور متحرک بورس

با سلام خدمت شما عزیز که دنبال کننده سایت ایران بورس هستید امروز می خواهیم در رابطه با میانگین متحرک و همین طور می خواهیم بگوییم که شما چگونه می توانید از میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال های خود استفاده کنید.

  • پیشنهاد می کنیم مقاله آموزش اندیکاتورها را مطالعه کنید.

میانگین متحرک چیست؟

این ابزار جز اندیکاتور های بسیار مهم بوده که می توان گفت بیشتر تحلیل گران از آن استفاده می کنند. در این اندیکاتور شما شاهد یک یا چند خط هستید که تحلیل های شما باید نسبت به حرکت این خطوط باشد. در ادامه در رابطه با انواع میانگین متحرک و تحلیل های آن ها با شما صحبت خواهیم کرد.

در زمینه اندیکاتور میانگین متحرک باید خدمت شما عرض کنیم که در بیشتر کلاس های اموزش تکنیکال بورس بعد از گفتن مطالب اولیه در زمینه تکنیکال بازار های مالی، در این کلاس ها اولین اندیکاتوری که به آن اشاره می شود همین اندیکاتور است.

به این اندیکاتور فیلتر میانگین متحرک بورس نیز گفته می شود زیرا به صورت یک فیلتر بر روی سهم قرار گرفته و با توجه به اطلاعاتی که در ادامه در اختیار شما قرار می گیرد شما می توانید تحلیل های خود را نسبت به آن نماد و یا سهم انجام دهید.

این اندیکاتور بسیار پر کاربرد بوده و به طوری می توان گفت در بیشتر بازار های مالی می توان از آن استفاده کرد. زیرا این اندیکاتور کاربرد هایی دارد که می توانیم به صورت زیر به آن ها اشاره کنیم:

هماهنگ شدن با دید تحلیل گر

باید بگوییم که میانگین متحرک را می توان به کلی شخصی سازی کرد، منظور از شخصی سازی یعنی هماهنگ شدن با دید تحلیل گر که می خواهد یک سهم را به صورت کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت تحلیل کند که این خود یک مزیت خوب محسوب می شود.

در ادامه در قسمت کار با این اندیکاتور برای شما توضیح خواهیم داد که چگونه می توان این کار را انجام داد.

شناسایی خط روند سهم

شما با استفاده از این اندیکاتور در تحلیل تکنیکال می توانید با کمی دقت خط روند سهم را مشخص کنید. خط روند در تحلیل های تکنیکالی بسیار مهم است و شما به کمک میانگین متحرک می توانید در تشخیص این خطوط روند استفاده کنید و معاملات خود را هدفمند سازی کنید و ضرر را در معاملات خود به حداقل برسانید و نیز می توانید با استفاده از این خطوط روند برای خود یک استراتژی خرید درست کنید.

استراتژی خرید با خط روند

به این صورت است که زمانی که شما مشاهده می کنید که یک سهم به خط حمایت خود در حال نزدیک شدن است. البته در حالی که آن خط از اعتبار خوبی نیز برخوردار باشد.

اعتبار یک خط روند حداقل 5 برخورد سهم با خط روند است تا بتوان به آن تحلیل اعتماد کنیم. حال دیدید که استراتژی خرید داشتن کار پیچیده ای نبوده و شما به راحتی می توانید برای خود استراتژی خرید داشته باشید و این طریقه های معاملاتی به صورت تجربه در طول زمان بدست می آید.

شناسایی جهت روند و قدرت سهم

همان طور که در بالا خدمت شما عرض کردیم شناسایی جهت روند بسیار مهم است ولی نکته بعدی اینجاست که آیا قدرت روند به چه میزان است که با توجه به آن می توانیم تصمیمات خوبی را بگیریم.

منظور محرک شاخص اولیه چیست؟ از قدرت روند میزان خرید فروش در یک سهم می باشد، که می توانیم این طور برای شما تفسیر کنیم که زمانی که در کف خط روند (خط حمایت) ما شاهد حجم خرید بالایی باشیم می توانیم بگوییم که قدرت روند صعودی زیاد است.

بالعکس زمانی که سهم به خط حمایت نزدیک شده ولی سهم واکنشی نسبت به این خط نشان نداده و حتی ممکن از آن خط ریزش نیز داشته باشد می توانیم بگوییم که قدرت روند صعودی ضعیف است.

حال متوجه شدید که به چه علت قدرت روند مهم است؟ در کل بحث خط روند در هر بازاری که باشد، حال می خواهد آن بازار فارکس، بیت کوئین، دلار و غیره تحلیل گران همه این بازار ها از خطوط روند در دید تحلیلی خود استفاده می کنند زیرا جز یکی از قسمت های انکار نشدنی تحلیل تکنیکال در دنیا است.

مشخص کردن سیگنال خرید یا فروش

شما با استفاده از خطوط میانگین متحرک می توانید سیگنال های خرید و یا فروش را به راحتی به دست بیاورید. در ادامه با آموزش این اندیکاتور به طور کامل برای شما توضیح می دهیم که شما چگونه می توانید این سیگنال ها را دریافت کنید.

میانگین متحرک در بورس چیست؟

میانگین متحرک در بورس دارای انواع مختلفی می باشد که در این جا به 2 نوع آن اشاره خوهیم کرد:

میانگین متحرک ساده (SMA یا Simple moving avarage)

در این نوع از اندیکاتور میانگین متحرک ساده ما شاهد هستیم با توجه به به این که تحلیل گر می خواهد در چه بازه ای تحلیل خود را انجام دهد بازه زمانی خود را انتخاب می کند.

بازه زمانی چیست؟

بازه زمانی تعین کننده این است که فرد می خواهد با چه دیدی تحلیل خود را انجام دهد. که آیا آن فرد می خواهد وارد یک معامله نوسانی شود و یا به صورت کوتاه مدت (حداکثر یک ماهه)، میان مدت (2 تا 5 ماهه)، بلند مدت (6 تا 12 ماهه و یا بیشتر) که برای هر کدام از این ها باید الگوی خاصی را به این اندیکاتور بدهید.

(در ادامه می گوییم که این الگو ها چگونه باید به میانگین متحرک بدهید.)

حال به ادامه بحث خود در رابطه با میانگین متحرک ساده می پردازیم، اگر بخواهیم به صورت ساده برای شما طریقه کار این نوع را بدانید باید بگوییم که شما فرض کنید دوره زمانی 10 روزه را برای نمودار خود انتخاب کرده اید، و با یک دید نوسانی می خواهید تحلیل را انجام دهید.

در این جا میانگین متحرک ساده رنج قیمتی آن 10 روز معاملاتی را با هم جمع کرده و تقسیم بر تعداد روز های انتخابی که عدد 10 می باشد می کند، حال به عددی می رسید که از اتصال تک تک این نقاط با هم میانگین متحرک ساده در دوره 10 روزه بدست می آید.

البته محرک شاخص اولیه چیست؟ این روش معایبی نیز دارد که به واسطه همین عیب میانگین نمایی (EMA یا Exponential Moving Average) وارد کار شد.

آن عیب این بود که برای این اندیکاتور اگر به طور مثال ما میانگین ساده 100 روز اخیر را محاسبه می کردیم و قیمت از 200 تومان به 600 تومان افزایش می یافت در این جا تفاوتی با زمانی نداشت که قیمت در روز اول 600 تومان بود و در روز 100 به 200 تومان کاهش پیدا کرده باشد.

میانگین متحرک نمایی (EMA یا Exponential Moving Average)

در میانگین نمایی ما شاهد این هستیم که قیمت پایانی در میانگین متحرک تاثیر گذار است که این حالت برای تحلیل گران بسیار کاربردی شد که مخصوصا برای کسانی می خواستند به صورت کوتاه مدتی کار کنند، زیرا این نوع اندیکاتور برای تحلیل گران نوسانی بسیار کاربردی تر بود.

البته نمی توان به طور دقیق گفت که نمایی در تحلیل تکنیکال کاربرد بیشتری دارد ولی می توان گفت نسبت به حالت ساده از محبوبیت بیشتری برخوردار است.

یکی از مشکلات بزرگی که می توان برای میانگین متحرک ها نام برد این است که جواب نهایی را بر اساس داده های از قبل ثبت شده به ما می دهد و به هیچ وجه قابل پیش بینی نمی باشد. مشکل بعدی این است که این میانگین متحرک در صورتی که قیمت های گوناگون به ان وارد شود، به عبارت دیگر اگر قیمت ها ثابت نماند دچار مشکل می شود و سیگنال های معامله زیادی را تولید می کند.

اگر چنین وضعیتی به وجود امد بهتر است که از ان استفاده نکنید و به جای ان از شاخص های دیگری برای تخمین زدن استفاده کنید. در یک صورت دیگر نیز ممکن است این اتفاق رخ دهد و آن این است که MA ها با یکدیگر تداخل پیدا کنند.

البته لازم به ذکر است که MA ها یکی از استاندارد ترین استراتژی ها برای تحلیل کردن زمان وارد شدن و یا خارج شدن از بازار به شمار می رود. این استراتژی توان این را دارد که نقاط حمایت و مقاومت سهم ها را نیز تخمین زده و برای شما عزیزان مشخص کند و همان طور که گفته شد آن ها همیشه بر اساس داده های قبلی عمل می کنند.

تفاوت‌های کلیدی میانگین متحرک نمایی و ساده

تفاوت های محاسباتی نام برده شده در بالا باعث می شود که میانگین متحرک نمایی، نسبت به تغییر قیمت واکنش بیش تری نشان داده و در مقابل میانگین متحرک ساده واکش کند تری را تجربه کند که این موضوع از تفاوت های اصلی این دو میانگین به شمار می رود. البته باید بدانید که هیچ یک از این دو روش نسبت به دیگری ارجحیت ندارد و انتخاب آن دقیقا به نوع تحلیل شما باز می گردد و این که چه انتظاری از سیگنال ها در نظر دارید.

در میانگین متحرک به روش نمایی به دلیل این که واکنش ها بسیار سریع و هیجانی می باشد، ممکن است معامله گران با دیدن یک تغییر و انحراف هیجانی و موقت تصمیم بگیرند که از معامله خروج کنند و این در صورتی است که کند بودن میانگین متحرک ساده، معامله گران را مجاب می کند که در معامله بمانند.

در میانگین متحرک به شکل نمایی اشکالی که وجود دارد این است که تغییرات منفی خیلی زود به چشم معامله گران می آید و نمود پیدا می کند و این موضوع مزیتی نیز دارد و آن این است که به همان نسبتی که سریعا آسیب ها رخ می نماید، به همان نسبت نیز معامله گر سریع تر از آن اوضاع خارج می شود.

شما باید با توجه به نوع چشم انداز خود نسبت یه سرمایه تان، یکی از دو روش بالا را انتخاب کنید و تحلیل کند که کدام روش برای او به صرفه تر بوده و بهتر جواب می دهد. اما در نهایت انتخاب هر یک از انان کاملا شخصی است و فرد باید به اولویت های خود در معامله نیز توجه کند.

در عکس زیر نموداری را برای شما عزیزان ترسیم کرده ایم که به سهام فولاد خوزستان مربوط می شود و میانگین متحرک ساده با رنگ آبی و نمایی با رنگ قرمز نشان داده شده است و هر دوی آنان نیز در مدت 100 روزه بررسی شده اند.

اهمیت بازه زمانی در میانگین متحرک

آیا می دانید که به بازه زمانی میانگین متحرک دوره بازگشت و یا look back period هم می گویند؟ همان طور که می دانید شاخص میانگین متحرک بر اساس داده های از پیش ثبت شده مشخص می گردد که می تواند مقدم و یا متاخر بر قیمت باشد. حال تقدم و تاخر به چه معناست؟ تاخر به مدت زمانی اطلاق می شود که زمان می برد تا میانگین متحرک یک بازگشت قوی را به عنوان سیگنال نشان دهد. اگر بخواهیم این مسئله را به زبان ساده تری برای شما عزیزان بیان کنیم باید بگوییم بر فرض این که میانگین متحرک 20 روزه باشد، بازگشت های این میانگین به مراتب بیش تر از یک میانگین متحرک 100 روزه است.

همان طور که مشاهده می شود بازه زمانی میانگین متحرک هر چه طولانی تر باشد، در پی آن تاخر بیش تری را باید انتظار بکشیم. مثلا یک میانگین متحرک 200 روزه تاخر بیش تری را نسبت به میانگین 100 روزه داراست زیرا 200 روز طبیعتا اطلاعات بیش تری را به همراه خود خواهد داشت. به طور جامع میانگین های متحرک 200 روز و 50 روز برای معامله گران و سهام داران ارزش بیش تری را دارد و با توجه به این میانگین ها سیگنال های مهمی را دریافت می کنند.

دلیل این امر این است که سرمایه گذاران با توجه به چشم اندازی که برای خود تعریف می کنند، توقع بازگشت پول و سود را نیز دارند. در این صورت کسانی که می خواهند سرمایه گذاری کوتاه مدت داشته باشند بهتر است که میانگین متحرک با بازه های کوتاه تر را انتخاب کنند و کسانی که سرمایه گذاری بلند مدت را انتخاب می کنند، بهتر است که میانگین متحرک طولانی مدت را برگزینند. نکته مهم در این باره این است که شما باید بازه های مختلف را برای تعیین سیگنال مورد نظر خود امتحان کنید زیرا یک راه مشحص برای ان وجود ندارد و با آزمون و خطا این مهم به دست می آید.

محاسبه میانگین متحرک نمایی (EMA)

بهتر است این مورد را در قالب یک مثال بیان کنیم تا شما بهتر این موضوع را درک کنید. تصور کنید که در یک میانگین متحرک 10 روزه، اخرین روز ارزشی معادل با 18.18 درصدی در محاسبات میانگین را داراست و به طبع برای داده های بعد از ان نیز ارزش کم تری را در نظر می گیرد. به زبانی ساده تر میانگین متحرکی که به صورت نمایی رشد داشته باشد، به ما به تفاوت قیمت دوره فعلی و قبلی خود وزن می دهد و نتیجه آن را به میانگین متحرک نمایی قبلی اضافه می کند. نکته قابل توجه در این مورد آن است که در میانگین متحرک به شکل نمایی، هر چه دوره ها کوتاه تر باشد وزن بیش تری روی قیمت آخر اعمال می گردد.

آموزش اندیکاتور میانگین متحرک

قبل از اینکه به شما بگوییم که چگونه باید این تحلیل ها را انجام داد باید طریقه بازه گذاری (انتخاب دوره) را بر روی میانگین متحرک را برای شما آموزش دهیم:

انتخاب دوره

در این جا فقط می خواهیم در رابطه با اعداد طلایی در میانگین متحرک با شما صحبت کنیم که برای خرید های کوتاه مدتی، و حتی میان مدتی استفاده کرد. در این جا شما اول از همه باید سه عدد میانگین متحرک را بر روی نمودار سهم خود انتخاب کنید.

حال برای هر کدام از آن ها اعداد 12، 26، 52 را در قسمت دوره زمانی قرار دهید این کار در چارت های تکنیکال سایت ها و نرم افزار های مختلف به صورت های مختلفی انجام می شود ولی روال کاری همه آن ها به یک صورت انجام می شود.

به این صورت که معمولا یا با کلیک بر روی خود آن میانگین متحرک و یا در بالای چارت اطلاعات اندیکاتور ها آورده شده است که با انتخاب تنظیمات آن میانگین متحرک به راحتی می توانید دوره زمانی را مشخص کرده و نیز رنگ ان را نیز تغییر دهید.

در حالی که برای آن سه میانگین متحرک که به طور جداگانه انتخاب کرده اید اعداد طلایی را نیز قرار دادید باید بگوییم که برای دوره 12 روزه (کوتاه مدتی) رنگ قرمز و برای دوره 26 روزه (میان مدتی) رنگ آبی و برای دوره 52 روزه (بلند مدتی) رنگ سبز را اتنخاب کنید.

البته این رنگ ها اجباری ندارد که حتما قرمز، آبی و سبز باشد ولی در کل بسیاری از این رنگ ها برای این دوره ها استفاده می کنند که بحث روانشناسی نیز دارد که نمی خواهیم در این جا وارد مباحث روانشناسی آن بشویم ولی بهتر است از این رنگ ها استفاده کنید.

تحلیل تکنیکال میانگین متحرک

در این جا می خواهیم به بررسی چند نوع تحلیل نسبت به میانگین متحرک بپردازیم و بگوییم مهم ترین مباحثی که یک تحلیل گر باید در رابطه با این اندیکاتور بداند چه چیز هایی است؟ و چگونه باید از این تحلیل ها برای خود یک استراتژی میانگین متحرک در خرید یا فروش بسازید.

برخورد خطوط با هم

همان طور که در بالا به شما آموزش دادیم که چگونه می توانید اعداد طلایی را وارد میانگین متحرک کنید حال باید به تحلیل این خطوط بپردازیم. در اینجا ما تحلیل ها را با توجه به رنگ بندی که از قبل به شما گفته ایم انجام می دهیم که برخورد های این خطوط می تواند سیگنال خرید یا فروش باشد.

اگر خط کوتاه مدت (قرمز) در حالت صعودی قرار بگیرد به نحوی که خط میان مدت (آبی) را رو به بالا بشکند این حرکت خطوط یک سیگنال خرید به حساب می آید و اگر خط کوتاه مدت (قرمز) در حالت نزولی خط میان مدت (آبی) را رو به پایین بشکند سیگنال فروش به حساب می آید.

که به حالت بالا حالت کراس moving average یا قطع moving average گفته می شود. البته در برخورد خط کوتاه مدت (قرمز) با خط بلند مدت (سبز) نیز می توان همین تحلیل را انجام داد.

برخورد نمودار سهم با میانگین متحرک

در بعضی از محرک شاخص اولیه چیست؟ محرک شاخص اولیه چیست؟ سهام ها دیده می شود که نمودار سهام با برخورد با خط بلند مدت (سبز) در صورتی که سهم در حالت نزولی قرار داشته از حالت نزولی خارج شده و به ادامه روند صعودی خود ادامه می دهد.

البته این تحلیل زیاد معتبر نبوده و ما توصیه نمی کنیم که بر اساس این تحلیل خرید انجام دهید.

زاویه میانگین متحرک

در این جا باید بگوییم که در زمان شکست میان مدت و یا بلند مدت توسط خط کوتاه مدت هرچه خط کوتاه مدت به صورت هر چه تیز تر و با زاویه تند تری خطوط را رو به بالا بشکند اعتبار تحلیل قوی تر می شود و همین طور همین تحلیل را می توان به طور برعکس نیز تعریف کرد.

به طوری که اگر خط کوتاه مدت خط میان مدت و یا بلند مدت را به طور نزولی هرچه با زاویه تند تری رو به پایین بشکند اعتبار تحلیل در سیگنال فروش قوی تر است، و شما باید هرچه سریع تر از آن سهم خارج شوید.

سوالات متداول

  1. جزئیات میانگین متحرک چیست؟

در این اندیکاتور شما باید حداقل از یک خط استفاده کنید که با توجه به دید تحلیلی شما باید ببنید که می خواهید با دید کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت وارد آن سهم یا بازار بشوید که در بالا به صورت کامل توضیح داده ایم.

انواع مختلفی از میانگین متحرک وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. میانگین متحرک ساده (simple moving average)
2. میانگین متحرک نمایی (exponential moving average)
3. میانگین متحرک سطحی (smoothed moving average)
4. میانگین متحرک خطی_وزنی (Linear Weighted Moving Average)

در این جا نمی توانیم بگوییم که شما باید حتما از این اندیکاتور در تحلیل های خود استفاده کنید بلکه ما همیشه گفته ایم که شما باید خود تشخیص دهید که از کدام ابزار باید در چه سهامی و در چه دسته ای استفاده کنید ولی در کل از این اندیکاتور می توان در بیشتر بازار های مالی استفاده کرد.

شاخص بالتیک، در انتظار یک محرک قوی برای صعود

کاهش رشد اقتصاد جهانی همراه با افت تقاضا در چین- به‌دلیل تعطیلات سال نو- و همچنین وقوع فاجعه در بزرگترین معدن سنگ آهن دنیا در برزیل، منجر شد تا نرخ کشتیرانی در ماه فوریه، به پایین‌ترین حد در تاریخ خود نزدیک شود؛ با این وجود برخی از صاحبان صنایع امیدوار هستند که بزودی اوضاع تغییر کند.

شاخص بالتیک، در انتظار یک محرک قوی برای صعود

  • 2 سال پیش

شاخص کالای خشک بالتیک که بیانگر هزینه جابه‌جایی کامودیتی‌ها در دریا است و به‌عنوان شاخص اصلی حمل کالا در تجارت جهانی در نظر گرفته می‌شود، طی 8 ماه اخیر به یک‌سوم ارزش خود رسیده است. کاهش رشد اقتصادی چین که اکنون مدت طولانی است ادامه دارد، بر میزان تقاضای کامودیتی‌ها اثر منفی گذاشته است و به‌عنوان یکی از عوامل اصلی، منجر شده تا نرخ کشتیرانی به شدت کاهش یابد.

به گفته برخی واسطه‌گران در سنگاپور و لندن، بزرگترین کشتی‌هایی که کامودیتی‌های انبوه نظیر سنگ آهن، زغال‌سنگ و آلومینیوم را جابه‌جا می‌کردند، اکنون برای ادامه فعالیت در بازار، مجبور به حضور در بازارهای مقطعی شده‌‌اند. میانگین عایدی مالکان کشتی در برخی روزهای ماه فوریه، چیزی در حدود 8 هزار دلار بود؛ این در حالی است که این کشتی‌ها برای اینکه در هزینه‌ها سربه‌سر شوند حداقل 15 هزار دلار در روز باید سود داشته باشند. گفتی است که میانگین درآمد در سال 2018 برای یک روز کاری، بیش از 20 هزار دلار بود.

نمودار شماره 1، تغییرات شاخص بالتیک در ماه فوریه 2019 را نشان می‌دهد. شاخص کالای خشک بالتیک، یک شاخص کشتیرانی و تجارت است که توسط سازمان کشتیرانی بالتیک – واقع در لندن – معرفی شده است. تغییر عدد این شاخص، میزان تغییرات در هزینه حمل و نقل مواد خام نظیر سنگ آهن، زغال‌سنگ، سویا و از این قبیل را نشان می‌دهد. این عدد به وسیله برآورد نرخ کشتیرانی در بیش از 20 مسیر مختلف به دست می‌آید که در هر یک از این مسیرها، کشتی‌ها حامل مواد اولیه خشک باشند.

همه صاحبان کشتی همچنان منتظر وقوع یک اتفاق محرک قوی برای جهش بازار هستند، امری که تاکنون رخ نداده است. پیشرفت‌های مثبتی در رابطه با جنگ تجاری بین 2 قدرت برتر اقتصادی رخ داده است که خبر از روزهای خوب برای صنعت در آینده می‌دهد؛ اگر چه توافق تجاری آمریکا و چین هنوز با ابهام مواجه است و مشخص نیست آیا می‌توان به یک راه حل دائمی امیدوار بود یا خیر.

با این‌ حال، در ماه‌های اخیر، دولت چین به منظور افزایش رشد اقتصادی، دست به یک رشته اقدامات اصلاحی نظیر افزایش میزان اعتبار شرکت‌های کوچک زده است، ضمن اینکه اخبار مربوط به توقف جنگ تجاری و اقدامات دولت چین برای پایدار کردن شرایط اقتصادی، احتمالا تاثیر خود را در ماه‌های آینده خواهد گذاشت و از بحران اقتصادی جلوگیری خواهد کرد. به این ترتیب، انتظار می‌رود تا تقاضا برای کامودیتی‌ها (فلزات، زغال‌سنگ، سنگ آهن و . ) در اقتصادهای نوظهور، افزایش داشته باشد. این امر منجر به تقویت و تغذیه صنایع خواهد شد و بر تجارت بین‌‎الملل نیز اثر مثبت خواهد گذاشت؛ در واقع می‌تواند نقش همان محرک قوی‌ای را ایفا کند که مالکان کشتی در انتظار آن هستند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.