ستاره در یک نمودار شمعی چیست
ستاره نوعی شکل گیری نمودار مثالی از یک شکاف قیمتی شمعی است که زمانی مشخص میشود که یک شمع-بدنه دار کوچک در نتیجه شکاف در قیمت داراییهای اساسی، بالای محدوده شمع قبلی واقع شود.
ستاره یکی از چهار گروه (چهارتایی) ماتریس رشد-سهام BCG است که نشان دهنده بخشی از یک کمپانی است که دارای سهام بازار بزرگی در یک صنعت به سرعت رو به گسترش است.
ستاره چیست
معمولا شمعهای کوچک در حالت ستاره نشان دهنده این است که شرکت کنندگان بازار در حال تردید هستند و اینکه شدت روند کنونی ممکن است معکوس شود. در مورد یک الگوی ستاره ای معتبر، بیشتر معامله گران مراقب هستند که شمعهای کوچک یک شمع بزرگ را دنبال کنند، زیرا در مقایسه با زمانی که بدنه اولین شمع کوچک باشد، این سازوکار عموما منجر به احتمال بیشتری برای معکوس شدن روند میشود.
یک ستاره برای گسترش دائمی درون یک صنعت سریعا رشد کننده و حفظ مزایای خود، مستلزم سرمایه گذاری است. چنانچه باید صنعت با قرار دادن ستاره به عنوان راهبر رشد کند، ستاره به یک سرمایه گذاری سودده تبدیل میشود.
ستاره صبحگاهی در برابر ستاره شامگاهی
مشخص کردن علامت و سیگنال ستاره صبحگاهی نسبتا آسان است؛ این ستاره از لحاظ بصری کاملا با چشم قابل روئیت است. چند پارامتر بسیار ساده وجود دارد که میتواند احتمالهای سیگنال ستاره صبح در مورد ایجاد یک بازگشت، را تقویت کند. برای مثال، هرچه شمع سیاه و شمع سفید بلندتر باشند، بازگشت نیرومندتر است. این مساله نشان دهنده تغییری شدیدتر در تمایلات سرمایه گذار است. هرچه ستاره روز با تامل و تردید بیشتری خود را نشان دهد، احتمال اینکه بازگشت رخ دهد بیشتر خواهد بود. همچنین شکافی میان روز اول و روز دوم باعث افزایش این احتمال میشود که بازگشت در حال وقوع است. شکاف میان ستاره روز قبل و بعد حتی مطلوب تر است. احتمال اینکه سیگنال ستاره صبحگاهی، روند را معکوس کند، هنگامیکه در شرایط فروش بیش از حد یافت شود، به شدت بالا میرود.
در مقابل، ستاره شامگاهی یک الگوی بازگشتی با روند بالا و نزولی است که بازگشت بالقوه یک روند صعودی را پیش بینی میکند. این برعکس ستاره صبح است، و مشابه ستاره صبح از سه کندل تشکیل شده است، به طوری که کندل میانی یک ستاره است. اولین کندل در ستاره شامگاهی باید به رنگ روشن و دارای بدنه واقعی نسبتا بزرگ باشد. دومین کندل یک ستاره است، که کندلی است که بدنه واقعی کوچکی داشته و با بدنه واقعی کندل قبلی تماس ندارد. شکاف میان بدنههای واقعی این دو کندل آنچیزی است که ستاره چرخنده بالایی را تشکیل میدهد. این ستاره همچنین میتواند درون سایه بالایی اولین کندل شکل بگیرد. این ستاره اولین نشانه ضعیف شدن است، زیرا نشان میدهد که خریداران قادر به بالا کشیدن قیمت نبودهاند. این ضعف توسط کندلی که پس از ستاره میآید تائید میشود. این کندل باید کندلی تاریک باشد که به خوبی به بدنه اولین کندل نزدیک شده باشد.
مثالی از یک شکاف قیمتی
هزینه یابی هدف چیست؟تاکنون مشاهده کردیم که چگونه بهای تمام شده کل یک محصول شامل هزینه های مستقیم و سهم هزینه های سربار که با استفاده از مبنا های مناسب برای جذب آنها محاسبه می شود،تعیین می گردد. سپس این بهای تمام شده کل برای تعیین قیمت فروش محصول مورد استفاده قرار میگیرد.هزینه یابی هدف یک رویکرد جدید نسبت به هزینه یابی به شمار می رود که در جهت معکوس عمل میکند.
So far,we have seen how the total cost of a product is مثالی از یک شکاف قیمتی determined as the sum of all direct costs and a share of the overheads using some suitable basis for their absorotion.This total cost is then used to determine the selling price of the product.Target costing is a contemporary approach to costing which works in the opposite way,starting with market price(to achieve a specified market share!)and desired profit and working back to cost at which the company ought to produce the product.
The most signification implication of target costing is that it often results in the identification of a cost gap i.e. current costs are higher than the target cost needed to reach target profits.Management then needs to develop strategies to close this gap.
تاکنون مشاهده کردیم که چگونه بهای تمام شده کل یک محصول شامل هزینه های مستقیم و سهم هزینه های سربار که با استفاده از مبنا های مناسب برای جذب آنها محاسبه می شود،تعیین می گردد. سپس این بهای تمام شده کل برای تعیین قیمت فروش محصول مورد استفاده قرار میگیرد.
هزینه یابی هدف یک رویکرد جدید نسبت به هزینه یابی به شمار می رود که در جهت معکوس عمل میکند.
نحوه عملکرد هزینه یابی هدف به این صورت است که با قیمت بازار(برای دستیابی به سهم مشخصی از بازار) آغاز گشته و با کسر سود دلخواه و محاسبه بهای تمام شده ای که شرکت بایستی با این بها محصول مورد نظر را تولید کند اتمام می یابد. مهمترین پیامد هزینه یابی هدف آن است که اغلب اوقات منجر به شناسایی شکاف هزینه میگردد یعنی بهای تمام شده فعلی بیشتر از بهای تمام شده هدف مورد نیاز برای دستیابی به سود مورد نظر است. از این رو توسعه استراتژی های لازم برای بستن این شکاف هزینه توسط مدیریت،ضرورت دارد.
Target costing _Example1
A company estimates that in order to meet its target profit of $3,000,000 it needs to sell 5,000 units.In order to sell 5,000 units the company cannot charge more than $1,100. 1-What is the target cost for the item? Answer: To achieve this profit on a selling price of $1,100 the target cost is $500 ($1,100-$600) 2-The actual cost of producing a batch of 250 units is $150,000. What is the actual cost per unit and cost gap? Answer: If the cost of producing 250 units is $150,000 the cost of producing one unit currently is $600. Therefore the cost gap is $600-$500=$100
شرکتی برآورد نموده است که برای کسب سود مورد نظر خود به میزان 3,000,000 دلار لازم است تا تعداد 5000 واحد کالا به فروش برساند. این شرکت برای فروش این5000واحد کالا نمیتواند مبلغی بیش از 1100 دلار به عنوان بهای فروش محصول لحاظ کند. -1هزینه هدف این محصول به چه میزان است؟ پاسخ: برای کسب این میزان سود (سود هر واحد کالا=3,000,000/5000دلار=600دلار) از قیمت فروش(1100 دلار)،هزینه هدف 500 دلار خواهد بود (600دلار1100-دلار)
-2بهای تمام شده واقعی تولید یک دسته کالا به تعداد 250 واحد 150,000 دلار میباشد. بهای تمام شده واقعی هرواحد کالا و شکاف هزینه به چه میزان است؟ پاسخ: اگر بهای تمام شده تولید250 واحد کالا 150,000 دلار باشد،پس بهای تمام شده فعلی تولید یک واحد کالا 600 دلار است. در نتیجه شکاف هزینه 100 دلار(500دلار600-دلار)است.
شما می توانید جهت ارتباط بیشتر و یا کسب اطلاعات و ثبت نام در دوره های موسسه با ما تماس بگیرید و یا از طریق یکی از راه های زیر اقدام نمایید.
حدیده کاری چیست؟
وقتی بر روی فلزات که به صورت میله هستند عملیات براده برداری صورت می گیرد تا وسایلی مانند پیچ و… ساخته شوند آن را حدیده کاری می گویند. در واقع براده برداری از آهن آلات را حدیده می گویند. این وسیله را می توان این گونه شرح داد که مهره های دندانه داریست که در روی این دندانه ها شیار هایی قرار دارد که باعث می شود لبه های تیز و برنده ای بر روی این مهره ها قرار بگیرد تا بتواند فلزات را ببرند. این محصول سطح خارجی محصولات را برش می دهد. در این مقاله به ابزار و روش کاری که به حدیده کاری معروف است می پردازیم و امیدواریم از این مطلبی که در حدود 4 دقیقه از شما زمان می برد نهایت استفاده را داشته باشید.
آنچه در ادامه خواهید خواند:
جنس حدیده
این محصول را با چند نوع آلیاژ از جمله قطعات فولادی ، آلومینیومی ، برنج ، چدن ، مس ، استیل و… می توان ساخت. این محصول را به دو صورت اینچی یا متریک می سازند. البته باید بدانید که هر کدام از این آلیاژها خواص و کاربرد خود را دارند و شیوه نگهداری آن ها نیز با هم متفاوت است. به طور مثال اگر دنده ها از قطعات فولادی ساخته شده باشند مطلوب تر است که روغن به ابزار زده شود مثالی از یک شکاف قیمتی تا عملیات براده برداری بهتر انجام شود. برای شیارهای آلومینومی ، نفت اثر مناسب تری بر روی دنده ها دارد و برای آلیاژهای برنج یا چدن نیازی به روغن کاری و… نیست.
انواع حدیده
این محصول در دو نوع ماشینی (نیمه اتومات) و دستی ( که به آن جغجغه ای نیز می گویند) وجود دارد در این مقاله ابتدا نوع دستی را توضیح می دهیم. این محصول اگر از جنس قطعات فولادی باشد از فولاد کم کربن یا استیل 306 و 304 ساخته می شود و به گونه ای می سازند که دندانه هایش تیز باشند و به همین خاطر به آن ها تندبر یا فولاد پرکن نیز می گویند. این محصول در دو نوع درزدار و بدون درز تولید می شود. منظور از حدیده درزدار این است که در امتداد شیارها یک شکاف داشته باشد و به آن شکاف درز می گویند. قطر نوع درزدار از 0.1 تا 0.3 میلی متر است که قابلیت تغییر نیز دارد. محصول بدون درز نیز هیچ گونه شکافی ندارد و با قطرهای ثابتی تولید می شود ؛ شاید برایتان جالب باشد که بر روی حدیده بدون درز یک شیار کوچک تعبیه کردند که در صورت تمایل مصرف کننده این شیار بریده شود و به حدیده درزدار تبدیل شود. انواع این محصول را می توان به صورت خلاصه این گونه معرفی نمود که:
قطعه های فولادی که دایره شکل هستند و در امتداد یکی از دندانه ها یک شکاف کوچک قرار دارد. برای توضیح بیشتر لازم است که بگوییم وظیفه و کارکرد اصلی این شکاف ، تنظیم دقیق است. در این نوع سه پیچ کوچک برای تنظیم بهتر در دسته حدیده تعبیه شده است.
از دو قطعه آزاد تشکیل شده که در دسته قرار می گیرد و یک پیچ کوچک برای تنظیم دارد.
این نوع بیشتر برای ترمیم صورت می گیرد و برندگی کمتری دارد.
کاربرد حدیده
اگر بخواهیم این محصول را از نظر کاربری بررسی کنیم این نتیجه حاصل می شود که بسته به کاربرد آن نیز تنوع حدیده وجود دارد. یعنی بین براده برداری برای لوله با پیچ تفاوت هست. این محصول را می توان در موارد زیر دسته بندی کرد:
- حدیده لوله
- حدیده چند پارچه
- حدیده یک مثالی از یک شکاف قیمتی پارچه
- حدیده دستی
حدیده یک پارچه
اگر پیچ بری فقط با قطر های مشخص و معین به کار برده شود از حدیده یک پارچه استفاده می کنند. پیچ های فولادی تا 16 میلی متر ، فلزات سبک تا 20 میلی متر و پیچ های برنزی تا قطر 33 میلی متر مورد استفاده قرار می گیرد. این نوع حدیده در دو نوع گرد و شش گوش است که با توجه به توضیح بالا شش گوش بیشتر کاربرد ترمیمی دارد.
حدیده چند پارچه
اصولا مثالی از یک شکاف قیمتی در پیچ هایی که بزرگ تر باشند حجم براده های آهن بیشتر است و نمی توان آن ها را با یک مرتبه براده برداری به صورت کامل انجام داد. برای همین نمی توان از یک پارچه استفاده کرد و در نتیجه در چند مرحله به آرامی پارچه ها را به هم نزدیک می کنند تا دندانه ها در کنار هم کامل شوند و عمل براده برداری صورت بگیرد. برای پیچ هایی که قطر آن ها متوسط باشد نیز باید از چند پارچه استفاده کرد چون که محیط خارجی آن به صورت چهار گوش است و برای همین کار را کمی دشوار می کند به این دلیل که باید یکی از پارچه ها داخل حدیده به صورت ثابت قرار گیرد و پارچه دیگر توسط پیچ قابل تنظیم باشد.
حدیده لوله
برای این که لوله فولادی را حدیده کنیم به طور معمول از دو یا چهار پارچه استفاده می کنند. پارچه های این نوع کاربری طوری ساخته می شوند که بتوان با یک دست پیچ هایی که دارای گام مساوی هستند را حدیده کاری کرد. از آن جایی که لوله ها را برای آب بندی بیشتر استفاده می کنند آن ها را به فرم مخروطی می سازند تا پارچه هم به درستی و استاندارد جا بیفتد. اگر بخواهند که لوله را با کمک این وسیله براده برداری کنند نیاز است که چند نکته مهم را مدنظر قرار دهند تا از یاد نرود. ابتدا باید سعی کرد که لوله را به درستی هدایت کرد و از انحراف آن جلوگیری کرد برای همین در قسمت عقب پارچه ها که به پشت پارچه نیز معروف است آن را گیر می اندازند. حدیده های چهار پارچه به کمک گردان ، لوله ها را به حرکت در می آورند تا بتوانند لوله را در شعاع کم حرکت بدهند. نکته مهم این است که استفاده از دو یا چهار پارچه برای لوله به این خاطر است که نیرو وارد بر ابزار تحت زاویه 120 درجه انجام می گیرد تا مقطع لوله پهن نشود. علامت اختصاری پیچ های لوله حرف R است که در کنار آن یک عدد قرار می گیرد آن عدد نشان دهنده قطر داخلی یا همان قطر آبدهی بر حسب اینچ است.
اجزا مختلف حدیده
این وسیله از 5 قسمت اصلی تشکیل شده است که می توان این گونه توضیح داد که قسمت اول بدنه آن است که شکل و فرم دندانه های رزوه بر روی آن قرار گرفته است. قسمت دوم سوراخ های محیط است که برای محکم تر شدن حدیده بر روی دسته حدیده قرار می گیرد. قسمت سوم پیچ تنظیم است که می توان به کمک آن میزان و عمق دندانه را نسبت به سطح میله تنظیم کرد و در قسمت چهارم این وسیله با دندانه هایی رو به رو هستیم که عمل براده برداری از سطح فلز را انجام می دهند و در نهایت قسمت پنجم دسته است که محل قرار گیری حدیده می باشد.
حدیده ماشینی
در مورد این قسمت باید بگوییم که ماشین های متعددی برای این کار تولید شده اند که ابعاد مختلفی را حدیده می کنند و حتی بعضی از آن ها به خاطر قوی بودن پرتال های داخل دستگاه توان رزوه زنی از میلگرد را نیز مثالی از یک شکاف قیمتی دارند. در نوع برقی بدون فشار و نیرو انسان کار رزوه زنی و براده برداری انجام می شود.
فاصله یا گپ قیمت (Gap)
گپ یا شکاف قیمت یک اتفاق پر تکرار در بازارهای مالی است که به دلایل مختلفی امکان بوجود آمدن آن هست. بیاید با هم بررسی کنیم که گپ چیست و انواع شکاف قیمتی در بورس و فارکس را با هم بررسی کنیم.
شکاف قیمت به بیان ساده محدوده ای نمودار است که در آن معامله ای انجام نشده است. در روند صعودی به عنوان مثال باز شدن قیمت بالاتر از قیمت بالایی روز قبل شکاف یا گپ یا فضای بازی ایجاد می کند که در طول روز پر نمی شود.
در روند نزولی بالاترین قیمت روز، کمتر از قیمت پایینی روز قبل است و تشکیل یک شکاف می دهد. شکاف ها در روند صعودی نشانه استحکام روند و در روند نزولی نشانه ضعف روند می باشد. شکاف ها در نمودارهای هفتگی و ماهانه بلند مدت نیز پدید می آیند و وقوع آنها اتفاق با اهمیتی تلقی می شود. اما غالبا شکاف ها در نمودار های روزانه اتفاق می افتند.
اصطلاحات متعددی در مورد شرح و بیان گپ های قیمتی وجود دارد که یکی از رایج ترین آنها این است که “شکاف ها همیشه پر می شوند.” اگرچه این عبارت همیشه درست نیست. بعضی ها پر می شوند و بعضی ها نه. در ادامه خواهیم دید که گپ ها بسته به این که چه نوعی از آنها و در کجا اتفاق بیافتند پیش بینی های مختلفی به ما ارائه می دهند.
سه نوع گپ در بازارهای مالی وجود دارد:
گپ شکست
گپ شکست معمولا در پایان الگوهای قیمت اتفاق می افتد و اغلب اخطاردهنده آغاز حرکت معنی دار قیمت است. بعد از اینکه یک الگوی اصلی در بازار شکل گرفت، شکست خطوط مقاومت اغلب در ناحیه شکاف شکست رخ می دهد.
شکست های مهم در ناحیه سقف یا مقاومت های الگو زمینه ساز پدید آمدن شکاف هستند. شکست قطعی یک خط روند مهم به عنوان اخطار بازگشت روند، می تواند به صورت یک شکاف شکست دیده شود.
شکاف های شکست معمولا با حجم معاملات سنگینی همراه هستند. گپ شکست معمولا پر نمی شود. قیمت ممکن است به بالای شکاف برگردد (در گپ های افزایشی) و احتمال دارد که قسمتی از گپ را پر کند اما بخشی از فضای گپ پر نمی شود. در یک قانون کلی زمانی که وقوع شکاف با حجم معاملات سنگینی همراه باشد احتمال کمتری برای پر شدن آن وجود دارد.
گپ فرار
گاهی اوقات قیمت پس از مدتی حرکت، در حوالی میانه حرکت به سمت بالا جهش می کند و نوع دیگری از شکاف به نام گپ فرار را شکل می دهد. این نوع گپ محدوده ای از بازار را آشکار می کند که در آن قیمت به آرامی و همراه با حجم معاملات معمولی حرکت می کند.
در روند صعودی این نوع گپ علامت تقویت قیمت و در روند نزولی علامت تضعیف قیمت است. در این جا نیز گپ فرار همانند یک خط حمایت در تصحیح بعدی قیمت عمل می کند و اغلب نیز پر نمی شود. با اندازه گیری فاصله روند از نقطه ابتدایی شروع روند تا به اینجا طی کرده می توان فاصله ای که تا پایان روند باقی مانده را تخمین زد.
گپ خستگی
آخرین نوع گپ، گپ خستگی است که در انتهای حرکت قیمت ظاهر می شود. پس از اینکه همه اهداف به دست آمد و دو شکاف شکست و فرار در طول روند شناسایی شد تحلیل گر باید انتظار وقوع شکاف خستگی را داشته باشد. در نزدیکی آخر روند صعودی، قیمت با یک جهش صعودی آخرین تلاش های خود را جهت ادامه روند انجام می دهد. البته این جهش صعودی بسیار ناپایدار است وقیمت در طی دو روز یا یک هفته آتی کاهش می یابد.
هنگامی که قیمت پایین تر از گپ خستگی بسته می شود باید به عنوان علامت پایان عمر روند تلقی می گردد. این نمونه ای از افت شدید متعاقب رسیدن قیمت به زیر شکاف است.
آموزش نحوه استفاده از الگوی هارامی (Harami) در معاملات
الگوی شمعی هارامی (Harami Pattern) یک الگوی بازگشتی است که بسته به جهت حرکت قیمت، هم میتواند صعودی باشد و هم نزولی. این الگو از دو نمودار شمعی مجزا که در دو روز متوالی رخ میدهند تشکیل شده است. در تصویر زیر این الگو را می بینید:
روز اول | روز دوم | |
هارامی صعودی | کندل صعودی بزرگتر (سبز) | کندل نزولی کوچکتر (قرمز) |
هارامی نزولی | کندل نزولی بزرگتر (قرمز) | کندل نزولی کوچکتر (سبز) |
هارامی در زبان ژاپنی به معنای «باردار» است. در واقع این عبارت به این واقعیت اشاره دارد که کندل کوچکتر در شکم کندل بزرگتر جای میگیرد.
الگوی هارامی نزولی (Bearish Harami)
الگوی شمعی هارامی نزولی در انتهای یک روند صعودی رخ میدهد؛ یعنی هنگامی که در روز اول یک کندل سبز بزرگ وجود دارد و در پی آن در روز دوم یک کندل نزولی یا صعودی کوچکتر قرار دارد.
مهمترین جنبه هارامی نزولی این است که قیمتهای روز دوم با شکاف نزولی (Gap Down) همراه است و نمیتواند بالاتر از قیمت پایانی (Closing) روز اول برود. این نشانهای است مبنی بر احتمال ورود نااطمینانی و ابهام به فضای بازار.
الگوی هارامی صعودی (Bullish Harami)
الگوی شمعی هارامی صعودی در انتهای یک روند نزولی رخ میدهد؛ یعنی هنگامی که در روز اول یک کندل قرمز بزرگ وجود دارد و در پی آن در روز دوم یک کندل نزولی یا صعودی کوچکتر قرار دارد.
مهمترین ویژگی هارامی صعودی این است که قیمتهای روز دوم با شکاف صعودی (Gap Up) همراه است و نمیتواند بالاتر از قیمت پایانی روز اول برود. این نشانهای است مبنی بر احتمال ورود نااطمینانی و ابهام به فضای بازار.
مفهوم الگوی شمعی هارامی
نمودار زیر قرارداد آتی E-mini NASDAQ-100 را نشان میدهد که مثالی از هر دو مورد الگوی شمعی هارامی صعودی و نزودی در آن نمایان است:
اولین الگوی هارامی (Harami Pattern) نمایش داده شده در نمودار بالا که به قرارداد آتی E-mini NASDAQ-100 تعلق دارد، از نوع صعودی است. در ابتدا روندی نزولی در نمودار وجود دارد که با عدد ۱ نشان داده شده است. در انتهای روند نزولی، کندل نزولی قرمز وجود دارد که کشیده است و با عدد ۲ نمایش داده شده است. در واقع این کندل همان کندل روز اول است که کندل مادر نیز نامیده میشود. در روز بعد شکاف قیمتی ایجاد شده؛ یعنی میان قیمت پایانی کندل قرمز در روز اول و قیمت گشایش کندل روز دوم، شکاف و گپ وجود دارد. این شکاف قیمتی رو به بالا است و با عدد ۳ نمایش داده شده است. کندل سبز رنگ کوچکی که بعد از کندل مادر میآید، آنقدر کوچک است که بدنه آن فارغ از سایهها کاملاً در دل کندل مادر قرار گرفته و اصطلاحاً به آن کندل بچه نیز میگویند. کندل روز دوم یا همان کندل بچه با عدد ۴ نمایش داده شده است. در ادامه نمودار به یک هارامی نزولی برمیخوریم که فرآیند شکلگیری و تشخیص آن بر عکس نمونهای است که توضیح دادیم.
معاملهگری با الگوی شمعی هارامی (Harami Pattern)
معاملهگری با استفاده از الگوی هارامی به صعودی یا نزولی بودن آن بستگی دارد. پیش از معامله باید بدانید که وقوع الگوی هارامی الزاماً به معنی بازگشت قطعی روند نیست و در مواردی ممکن است روند قبلی همچنان ادامه یابد. اصولاً تحلیل تکنیکال در ۷۰ % موارد صحیح کار میکند و از این رو، باید برای بالا بردن ضریب اطمینان از ابزارهای تکمیلی و تأییدی استفاده کنید. یک روز پس از تشکیل الگوی هارامی صعودی، روند صعودی آغاز میشود و معاملهگر میتواند در موضع خرید استقراضی یا لانگ پوزیشن قرار بگیرد.
لذا میتوان تشکیل این الگو را به مثابه سیگنال خرید دانست که البته باید به کندلهای تأییدگر روند نیز توجه کرد. قیمت پس از تشکیل الگو افزایش مییابد و فراتر از خط مقاومت روند بسته میشود.
معاملهگران با مشاهده تشکیل الگوی نزولی نیز میتوانند در موضع فروش قرار بگیرند. در اینجا نیز توجه به کندلهای تأییدگر تغییر روند برای معاملهگران اهمیت دارد.
کاهش قیمت پس از تشکیل الگوی هارامی نزولی و بسته شدن قیمت زیر خط حمایت، میتواند به عنوان سیگنال فروش تلقی شود.
معاملهگران باید به تفاوتهای الگوی شمعی هارامی (Harami Pattern) با الگوی پوشا (Engulfing Pattern) توجه کنند. الگوی پوشا میتواند صعودی و نزولی باشد. الگوی پوشا برعکس الگوی هارامی است؛ به این صورت که کندل دوم در دل کندل اول قرار میگیرد و از این رو آن را الگوی پوشا مینامند.
مثال
برای مثال، نحوه استفاده از الگوی هارامی صعودی را در یک معامله توضیح میدهیم. نمودار زیر قیمت پوند را بر حسب دلار (GBP/USD) نمایش میدهد.
- یک روند نزولی در نمودار قیمت به وضوح قابل مشاهده است.
- پیش از تشکیل الگوی شمعی هارامی، یک الگوی چکش صعودی وجود دارد که اشارهای است بر اینکه روند قیمت در حال بازگشت است.
- کندل صعودی یا همان کندل بچه کمتر از ۲۵ درصد کندل قبلی (کندل مادر) است.
- کندل بچه یا همان کندل صعودی در فاصله کندل قبلی خود گشایش یافته و بسته شده است.
- شاخص قدرت نسبی بازار یا همان RSI نشان میدهد که بازار در وضعیت اشباع فروش به سر میبرد. یعنی مومنتوم در کف خود قرار دارد و بهتر است معاملهگران منتظر بمانند تا این شاخص به نشانه تأیید به بالای ۳۰ بازگردد.
توصیه میشود که سفارشهای حد ضرر زیر کف جدید بسته شوند و معاملهگران میتوانند پس از تشکیل الگوی هارامی، با گشایش کندل بعدی وارد بازار شوند. از آنجایی که الگوی هارامی صعودی در ابتدای روند صعودی احتمالی ظاهر میشود، لذا تریدرها میتوانند سطوح چندگانهای را به عنوان هدف تعیین کنند. این اهداف همچنین میتواند در سطوح مقاومت و حمایت اخیر تعیین شود.
دیدگاه شما