مبانی نظریه موج الیوت


مبانی اصول امواج الیوت بر مبنای سبک رابرت پرچر

اساس تفکر تحلیلگران سنتی تکنیکال - که با به‌کارگیری روش‌های مختلف واکنش قیمت‌ها در نمودارهای سهام، شاخص و غیره را موردبررسی قرار می‌دهند - این است که امکان کسب بازدهی از واکنش آینده‌ی قیمت‌ها ایجاد شود. خطوط روند، کانال‌ها، سطح حمایت-مقاومت و تعدادی از الگوهای نموداری مانند سرو شانه، فنجان و دسته، سقف‌های دوگانه - سه‌گانه و غیره بخشی از ابزارهای در دسترس تحلیلگران هستند.

در تکمیل این ابزارها تعداد زیادی از اندیکاتورها مانند باندهای بولینگر، میانگین‌های متحرک و ایچی موکو و یا اوسیلاتور هایی مثل MACD،RSI و غیره نیز برای بررسی دقیق‌تر واکنش قیمت‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرد. با ترکیب یک یا چند ابزار تکنیکی، تحلیلگران قادر به تصمیم‌گیری در مورد واکنش‌های احتمالی قیمت سهام و شاخص‌های موردمطالعه خواهند بود.

اما نظریه موجی الیوت عموماً برای پیش‌بینی جهت آینده قیمت مورداستفاده قرار می‌گیرد. امواج الیوت بر این مفهوم استوار است که حرکات قیمت در بازار سهام نتیجۀ آخرین اخبار نیست، بلکه در واقع محصول مستقیم نگرش جمعی شرکت‌کنندگان بازار است. امواج الیوت نشان می‌دهد که چگونه روانشناسی توده‌ها از بدبینی به خوش‌بینی در یک توالی طبیعی نوسان می‌کند. این روانشناسی توده‌ها برآیند نظرات صدها هزار نفر از سرمایه‌گذاران است و فشارسنجی برای ارزیابی تحرکات قیمت محسوب می‌شود.

این روش یک رویکرد محاسباتی نیست، بلکه به روند تاریخی بازارهای مالی نگاه می‌کند و بر این فرض استوار است که تاریخ تکرار می‌شود. چرا این چرخه‌های تکراری رخ می‌دهد؟ دلیل آن روانشناسی توده‌ها در بازارهای مالی است

سرمایه گذاران این بازارها به طور گسترده‌ای امیدواری‌ها و نگرانی‌های خود را به اشتراک می‌گذارند؛ به این معنی که آن‌ها اغلب به اخبار و رویدادهای اقتصادی واکنش توده ای نشان می‌دهند. در نتیجه قیمت‌ها در این بازارهای مالی متحمل نوسانات رو به بالا و رو به پایین زیادی می‌شود که که به عنوان امواج شناخته شده است.

بارها دیده‌ایم که بازار بر اساس یک خبر ظاهراً «خوب» افت کرده است یا قیمت یک سهم در زمان اعلام گزارش به‌شدت فاجعه‌آمیز بالا رفته است. برای یک تحلیلگر تکنیکال اخبار یا حتی اعداد مهم نیستند، بلکه واکنش بازار به آن‌ها مهم است. با استفاده از نظریه امواج الیوت می‌توان به مطالعه بازارهای سهام پرداخت و در نمودارهای قیمت در جستجوی الگوهایی برای تشخیص رفتار بازار بود. این الگوهای قیمتی می‌تواند تحلیلگر امواج الیوت را به ارزیابی میزان افزایش و کاهش قیمت‌ها - پیش از وقوع آن‌ها - قادر سازد.

نظریه موجی الیوت ابزاری ارزشمند برای موفقیت در معاملات است. همه تحلیل گران تکنیکی بر این عقیده‌اند که چرخه رفتار تودهٔ مردم در حرکات قیمت سهام منعکس است.

این دانش برای معامله گران و سرمایه گذاران ارزشمند است؛ زیرا استفاده از اشکال دیگر تحلیل تکنیکال مانند روش‌های سنتی حمایت-مقاومت فقط سطح حمایت را به معامله گران نشان می‌دهد، اما به این که آیا قیمت‌ها در آن ناحیه حمایت می‌شوند یا خیر چگونه می‌توان پی برد؟ استفاده مناسب از نظریه موجی الیوت می‌تواند به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای به ارزیابی احتمال حمایت یا عدم‌حمایت از قیمت سهام کمک نماید که این امر باعث بهبود عملکرد معاملاتی می‌شود.

رمز موفقیت معاملات خوب در محدود کردن ریسک و کاهش خسارات وارده از معاملات بد نهفته است. با درک آن‌که قیمت در چرخه امواج الیوت است، معامله گران ابزاری منحصربه‌فرد برای یافتن نقاط کم‌خطر و نقاط ورود و خروج پربازده در اختیار دارند.

یکی از شگفتی‌های روش امواج این است که قیمت به شما هشدار می‌دهد. در روش‌های دیگر ممکن است پیش از آنکه دلیلی برای تغییر عقیده بیاورید، قیمت مسیری طولانی خلاف مصلحت شما را طی کرده باشد.
در این کتاب ده ها نمودار از سهام موجود در بازار بورس ایران و ده ها نمونه الگو قرار داده شده است تا خواننده بتواند با فضای بومی این نمودارها ارتباط برقرار کند. همچنین در انتهای این کتاب ده ها آزمون و سوال از مبتدی تا حرفه ای قرار دارد تا خواننده بتواند آموخته های خویش را محک بزند.

امواج الیوت

قوانین امواج الیوت - امواج الیوت در تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهایی هستند که توسط تحلیلگران بسیاری در بازار بورس استفاده می‌شوند. برای آشنایی بیشتر کلیک کنید.

فیلم های آموزش کامل امواج الیوت با احسان کامیابی مقدماتی تا پیشرفته دانلود ویدیو آموزش کامل امواج الیوت با احسان کامیابی مقدماتی تا پیشرفته

فیلم آموزش امواج الیوت با دکتر ترحمی - فیلم و ویدیو آموزش امواج الیوت ویو کتاب پی دی اف PDF صوتی آموزش امواج الیوت ویو همچنین این آموزش امواج الیوت ویو به صورت تصویری نیز میباشد .

نظریه الیوت چگونه تعریف می‌شود؟ - از امواج الیوت برای توصیف و تحلیل نوسانات قیمت در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی مانند بورس استفاده می‌شود.

رالف نلسون الیوت کیست؟ - امواج الیوت، بهترین زمان ورود و خروج از یک سرمایه‌گذاری را نشان می‌دهند. کاربرد امواج الیوت در بورس به همراه فیلم آموزشی را در فرانش بخوانید.

تاریخچه نظریه امواج الیوت - نظریه امواج الیوت در حقیقت برای توصیف حرکات قیمت در بازارهای مالی ارائه شده است. در حرکات قیمت سهام و در رفتار معامله‌گران می‌توان امواج را مشخص کرد.

آموزش مقدماتی امواج الیوت Elliott Waves در تحلیل تکنیکال - آموزش مقدماتی امواج الیوت Elliott Waves در تحلیل تکنیکال، به صورت گام به گام و با زبان فارسی با تدریس مهدی صالحی فرهادپور

تکرار مهم‌ترین ابزار در بازارهای مالی - امواج الیوت در دسته ابزارهای پیش‌بینی کننده بازار قرار دارد؛ یعنی از این امواج برای پیش‌بینی قیمت‌های آینده در بازار استفاده می‌شود؛ اما باید دقت داشت نه این

سایت صرافی مزدکس Mazdax.com – آموزش کامل صرافی مزدکس - تاریخچه امواج الیوت از کجا و چگونه شکل گرفته است؟ در این مقاله قصد داریم تئوری تحلیل بر اساس امواج الیوت را باهم مرور کرده و یاد بگیریم.

موج‌ها - نظریه موج الیوت یا Elliott Wave Theory در تحلیل تکنیکال کاربرد دارد. امواج الیوت بر این اصل است که بازارهای سهام در موج های قابل پیش بینی حرکت می کنند

اصلاح های موج الیوت - قوانین شمارش امواج الیوت موج سوم نباید کوتاه ترین موج باشد (قانون) موج چهارم نباید با موج اول هم پوشانی داشته باشد (قانون و راهنما).

مبانی امواج الیوت - امواج الیوت یکی از قدیمی‌ترین ابزارهای تحلیل قیمت در بازارهای مالی است که می‌توانید در صورت داشتن اطلاعات درباره تحلیل تکنیکال، از این الگوی طلایی برای پیش‌بینی قیمت‌ها استفاده کنید.

امواج الیوت دارای مباحث و موضوعات بسیار گسترده ای است که گنجاندن تمام این مفاهیم در قالب یک مقاله کاری بس دشوار و چه بسا ناشدنی است، لذا در این مقاله سعی شده.

اطلاعات دوره آموزش امواج الیوت و الگوهای هارمونیک - امواج الیوت و اندیکاتور شمارش و قوانین اموج الیوت را در مکتب‌خونه با ما یاد بگیرید تا براساس نمودار قیمت - زمان برپایه روابط فیبوناتچی بازار را تحلیل کنید.

درجه های امواج الیوت شامل: ابرچرخه بزرگ،ابرچرخه،چرخه،موج اولیه،موج میانی،مینور،مینوت،مینیوت،ریزمینیوت و.

چگونه امواج الیوت را بخوانیم؟ - امواج الیوت در تحلیل تکینکال: الیوت باور داشت همه چیز در بازار سرمایه مطابق یک الگوی تکراری اتفاق می‌افتد برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید.

بررسی سبک‌های مختلف الیوت

امواج الیوت

جناب آقای الیوت، نظریه امواج مبانی نظریه موج الیوت الیوت را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمت‌ها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت نامنظم نیستند بلکه از یک ساختار کاملاً منظم پیروی می‌کند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیش‌بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار به‌صورت مرتب تکرار می‌شدند انجام داد.

آقای الیوت به مدد هوش خود، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه‌ای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت‌های بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیه می‌کرد. در آن سال‌ها هنگامی که سرمایه‌گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش‌بینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیش‌بینی‌های او تحقق یافته است.

هرقدر در شرایط غیرقابل پیش‌بینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی، جنگ‌های بزرگ، بازسازی‌های پس از جنگ و شکوفایی‌های اقتصادی بیشتر تأمل می‌کنیم، بهتر درک می‌کنیم که نظریه امواج الیوت کاملاً متناسب با واقعیت‌های زندگی است.

در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند، مورد توجه وال‌استریت قرار گرفت. طی دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ (پس از مرگ الیوت)، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت. پس از مرگ الیوت، تقریباً این کار از جمله‌ی نخستین کارهای عمده‌ای بود که انجام شد.

سبک پرکتر:

رابرت پرکتر دست نوشته‌های الیوت را گردآوری و آن‌ها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است. پس از الیوت و همکارش بولتون تقریباً می‌توان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پرکتر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و به‌روزرسانی است تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.

الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علی‌الخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از این‌رو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران، به پیچیدگی‌های بازار افزوده می‌شد و کار با تئوری امواج الیوت سخت‌تر می‌نمود. پرکتر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس، کانال کشی، تناوب، جنبه‌های ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.

در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پرکتر ارائه کرد، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریباً همه‌ی آن‌ها را در قالب راهنما منتشر کرد.

یک از ضعف‌های بزرگ پرکتر همین امر بود چرا که عملاً راهنماها قوانین الزام‌آور نبودند که بتوانند در تصمیم‌گیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند، الگوها به ایده آل‌های پرکتر نزدیک می‌شدند و اگر نبودند عملاً مشکلی در الگوها و شمارش‌های الیوتی ایجاد نمی‌شد. همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.

نکته‌ای که جالب از ست بدانید رابرت فارغ‌التحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را به‌وسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد. فراگیری تئوری موجی الیوت به دلیل پیش‌بینی‌های حیرت‌آور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.

از اساتید دیگری که عملاً دنبال‌روی پرکتر بود و توانست توسعه‌ی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزام‌آور در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقه‌ی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگوهای مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنباله‌روی رابرت بوده‌اند.

سبک گلن نیلی:

گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغه‌ی دنیای الیوت در سال 1980 شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات به‌منظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوت‌های ریزبینانه آن‌ها انجام شد. درنهایت این تحقیقات در سال 1987 تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت ترجمه ناصر دادگستر منشتر شده

گلن نیلی در طول این سال‌ها توانست اکثر ضعف‌های روش‌های قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد. سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام می‌دهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته می‌شود و به نئوویو شهرت دارد. حین مطالعه این سبک، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزه‌ی تحلیل بازارها نیست. آنچه در این سبک معرفی شده، اولین رویکرد گام‌به‌گام درباره تئوری موجی الیوت است که تاکنون به رشته‌ی تحریر در آمده است. هیچ جنبه‌ای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جزئیات کاملاً شرح داده شده است به‌طوری که هر جمله‌ای وقف چیزی شده است.

گلن نیلی در طول 37 سال گذشته توانست با پیش‌بینی‌های بی‌نظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیش‌بینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدوده‌ی 1900 دلار به محدوده‌ی 1000 دلار است که در مخیله‌ی بهترین تحلیل گران جهان نمی‌گنجید و خیلی‌ها 5 سال قبل او را در نشریات خود دیوانه نامیدند.

به تفاوت‌های عمده‌ی سبک نیلی با سایر سبک‌های الیوتی می‌توان به‌صورت خلاصه اشاره کرد:

  • تعاریف مبهم تک موج در نمودارهای میله‌ای (یا کندل استیکی) را با ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا مرتفع کرد.
    ●تدوین قوانین اضافه‌ای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در راهنماها.
    ●تدوین قوانین ساختاری به‌منظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاورش.
    ●تدوین قوانین دقیق و کاملاً کاربردی درجه به‌منظور ترکیب الگوها.
    ●تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد.
    ●تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوه‌ی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی.
    ●ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفاً ریاضی وار در بازار.

در مورد گلن نیلی و ویژگی‌های این سبک منحصر به فرد ساعت‌ها می‌توان صحبت کرد. بزرگ‌ترین نقص این سیستم، زمان‌بر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تأکید داشته است و نمی‌توان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.

سبک ماینر:

سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص به خود استفاده نمی‌کند (قیمت، الگو، زمان) بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده می‌کند.

برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معامله‌گری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار به‌جز قیمت از بارزترین ویژگی‌های سبک ماینر است.

بیشترین تمرکز ایشان برداشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج. او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده می‌کند. به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده آل کمک کند می‌تواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از ویژگی‌های سبک معاملاتی ماینر است.

سبک ایان کوپسی:

اصول موجی الیوت به‌طور گسترده‌ای توسط معامله گران جهت پیش‌بینی چرخه‌های بازارها مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف می‌کند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic Elliott wave چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح می‌دهد و نشان می‌دهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلی‌ها اجازه می‌دهد تا پیش‌بینی معاملاتی دقیق‌تری داشته باشیم. ایان کوپسی بیان می‌دارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبت‌های ریاضی مشترکی هستند که بخش‌های مختلف ساختار موجی را به هم پیوند می‌دهند. وی نمونه‌های عملی باارزشی برای توضیح یافته‌های خود ارائه کرده است. «ایان کوپسی» نشان می‌دهد که امواج درواقع چگونه توسعه می‌یابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سال‌ها ترویج نموده‌اند را رد می‌کند. وی از روش‌های خود با این دلیل که امواج باید دارای نسبت‌های مشترک متداول باشند دفاع می‌کند و کمک می‌کند تا خواننده نسخۀ تعدیل‌شده اصول موجی را با درک و دقت بیشتری به کار ببرد.

ایان کوپسی عقیده دارد که یک اشتباه اساسی در اصول موجی محبوب الیوت وجود دارد و بیان می‌دارد روش تعدیلی‌اش به‌وسیلۀ آزمون‌وخطا این اشتباهات را رفع نموده است تا تحلیل دقیق‌تری ارائه شود. هماهنگی در امواج الیوت باید توسط افرادی موردمطالعه قرار بگیرد که به اصول موجی الیوت ایمان‌دارند و در آن به سطح مهارت یا استادی رسیده‌اند.

امواج الیوت و هندسه فراکتالی

در این مجموعه مقالات سعی داریم تا توضیحی جامع پیرامون اصل موج الیوت ارائه دهیم. مبنای این نظریه چرخه و زیرجزهای تکرارشونده‌ در نمودار موج است که در سابقه معاملاتی قرار گرفته و هر زمان که سطح فعالیت کاربران بازار معاملات افزایش یابدتشدید موج صورت می‌گیرد و زفتار بازار نمود بیشتری در امواج پیدا می‌کند. این شکلگیری می‌تواند یک سونامی را ایجاد نماید که تلفیقی از تحلیل چندین موج می‌باشد و تجلی این قانون در آن کاملا مشهود است. در این میان پیشبینی‌های بسیاری از طریق واکاوی امواج می‌تواند صورت گیرد و مباحثی نظیر ساختارهای فراکتالی مطرح گردد. در ادامه این دسته مقالات توضیحاتی با موضوعیت امواج الیوت و مبانی هندسه فرکتالی ارائه می‌گردد.

الف) اصل موج الیوت

اصل موج الیوت نوعی تحلیل تکنیکال است که معامله گران برای شناسایی چرخه بازار مالی و پیش بینی روند بازار با شناسایی افراط سرمایه‌گذار از دیدگاه روانشناسی‌، بالا رفتن و پایین آمدن قیمت‌ها و سایر عوامل جمعی را مورد تحلیل قرار می‌دهند. رالف نلسون الیوت (حسابدار حرفه ای 1871)‌، اصول آن را کشف کرد و ابزارهای تحلیلی را در دهه 1930 توسعه داد. وی ادعا کرد که قیمت‌های بازار در الگوهای مشخصی گسترش می‌یابند‌، این ادعا امروزه اصل امواج الیوت یا به طور ساده‌تر موج اصلی ‌نامیده می‌شود. الیوت نظریه رفتار خود در بازار را در کتاب “اصل موج” در سال 1938 منتشر کرد‌، و آن را به طور خلاصه در سال 1939 در مجله جهانی فایننشال ارائه داد و تمامی جوانب این موضوع را در اثر خود تحت عنوان “قوانین طبیعت: راز جهان” چاپ نمود. الیوت اظهار داشت: “چون انسان تحت عمل ریتمیک قرار دارد‌، محاسبات مربوط به فعالیت‌های خود را ‌می‌توان با توجیه و یقینی غیرقابل انکار، پیش بینی کرد.”

طراحی کلی

اصل موج الیوت بیان ‌می‌کند که روانشناسی سرمایه‌گذاری جمعی‌، یا روانشناسی جمعیت‌، در توالی‌های طبیعی میان خوش بینی و بدبینی حرکت ‌می‌کند. این نوسانات، الگویی را ایجاد ‌می‌کنند که در حرکت قیمت بازارها با هر مرتبه‌، روند یا مقیاس زمانی مشهود است.

در مدل الیوت‌، همانطور که در تصویر فوق نشان داده شده است، قیمت‌های بازار میان یک مرحله کنشی و یک مرحله اصلاحی در همه مقیاس‌های زمانی جریان متناوب دارد.

تکانه‌ها همیشه به مجموعه ای از 5 موج مبانی نظریه موج الیوت درجه پایین تقسیم ‌می‌شوند و دوباره میان کاراکتر انگیزشی و اصلاحی متناوب قرار ‌می‌گیرند‌، به طوری که امواج 1‌، 3 و 5 ضربان هستند و امواج 2 و 4 امواجی کوچکتر از امواج 1 و 3 هستند. در بازار خرس‌، روند غالب رو به پایین است‌، بنابراین الگوی معکوس ‌اتفاق می‌افتد (برای نمونه ضربان موج 5 رو به پایین و 3 رو به بالا ). ذکر این نکته ضروری است که امواج انگیزشی همیشه با روند حرکت ‌می‌کنند‌، در حالی که امواج اصلاحی در برابر آن حرکت ‌می‌کنند.

الگوهایی به ساختارهای 5 و 3 موج پیوند ‌می‌خورند که خود، ساختارهای موج مشابه خود را با افزایش اندازه یا درجه بالاتر تشکیل ‌می‌دهند. به پایین ترین 3 از چرخه ایده آل توجه کنید. در اولین دنباله 5 از موج کوچک‌، امواج 1‌، 3 و 5 انگیزشی و تحریکی هستند‌، در حالی که امواج 2 و 4 اصلاحی می‌باشند. این نشان ‌می‌دهد که تکانه موج یک درجه بالاتر به سمت بالا است. همچنین این سیگنال از آغاز اولین توالی تصحیحی کوچک سه موج دارد. پس از پنج موج اولیه به بالا و سه موج پایین‌، دنباله دوباره شروع ‌می‌شود و هندسه فراکتالی شباهت خود را با توجه به ساختار پنج و سه موج که زیر آن یک درجه بالاتر است‌، شروع ‌می‌شود. الگوی انگیزه تکمیل شده شامل 89 موج است‌، و به دنبال آن یک الگوی تصحیحی تکمیل شده از 55 موج وجود دارد.

هر درجه در الگو، در بازار مالی یک نام دارد. درجه‌ها نسبی هستند؛ آنها با فرم و نه با اندازه یا مدت زمان مطلق تعریف ‌می‌شوند. امواج در همان درجه ممکن است از اندازه و یا مدت زمانی مربوطه بسیار متفاوت باشند.

طبقه بندی یک موج در هر درجه خاص ‌می‌تواند متفاوت باشد‌، اگرچه متخصصان عموماً با ترتیب استاندارد درجه‌ها (مدت زمان تقریبی داده شده) متفق النظر می‌باشند:

  • سوپر سیکل بزرگ (Grand supercycle): چند قرن
  • سوپر سیکل (Supercycle): چند دهه (حدود 40-70 سال)
  • سیکل (Cycle): یک سال تا چند سال (یا حتی چندین دهه تحت الحاق الیوت)
  • اولیه (Primary): چند ماه تا چند سال
  • متوسط (Intermediate): هفته‌ها تا ماه‌ها
  • مینور (Minor): هفته‌ها
  • مینت (Minute): روزها
  • Minuette: ساعت‌ها
  • Subminuette: دقیقه‌ها

تشخیص الگو و فراکتالها

مدل بازار الیوت به شدت به بررسی نمودارهای قیمت اعتماد دارد. متخصصان و کارشناسان روندهای در حال توسعه را برای تفکیک امواج و ساختارهای موج مطالعه ‌می‌کنند و تشخیص ‌می‌دهند که قیمت‌ها در مرحله بعد چه رفتاری دارند. بنابراین استفاده از اصل موج نوعی شناخت الگو است.

ساختارهای الیوت توصیف شده در بالا، با تعاریف ارائه شده از فراکتال‌ها مطابقت دارند ( الگوهای خود مشابه در هر درجه از روند ظاهر ‌می‌شوند). ریاضی‌دانانی نظیر مندلبورت و هادسن ‌می‌گویند‌، دقیقاً همانطور که در طبیعت، شکستگی‌های طبیعی اتفاق ‌می‌افتند و با گذشت زمان پیچیده تر ‌می‌شوند‌، مدل برگرفته از اصل موج الیوت نشان ‌می‌دهد که روانشناسی جمعی انسان در الگوهای طبیعی‌، از طریق تصمیم گیری‌های خرید و فروش منعکس شده در قیمت‌های بازار‌، شکل ‌می‌گیرد: “گویا ما به نوعی برنامه ریزی شده ایم؛ توسط ریاضیات. سواحل‌، کهکشان‌، دانه‌های برف یا انسان؛ همه ما به همان نظم محدود ‌می‌شویم. ”

این فرض که بازارها در الگوهای قابل تشخیص باز ‌می‌شوند با فرضیه کارآمد بازار مغایر است و بیان ‌می‌کند که نمی‌توان از داده‌های بازار مانند حرکت میانگین و حجم، رفتار ان را پیش‌بینی نمود.

بنوئد ماندلبروت این سوال مبانی نظریه موج الیوت را مطرح کرده است که آیا امواج الیوت ‌می‌توانند بازارهای مالی را پیش بینی کنند:

” … اما پیش بینی موج یک تجارت بسیار نامشخص است. این هنری است که قضاوت ذهنی نمودارها بیش از حكم عینی و قابل تكرار اعداد اهمیت دارد. ”

منتقدان هشدار ‌می‌دهند که اصل موج بسیار مبهم است بجای اینکه مفید باشد زیرا نمی‌تواند به طور مداوم در هنگام شروع یا پایان موج، شناسایی گردد‌، و اینکه پیش بینی موج الیوت مستعد تجدید نظر ذهنی است. برخی که طرفدار تحلیل تکنیکی بازارها هستند‌، ارزش تحلیل موج الیوت را زیر سوال برده اند. دیوید آرونسون‌، تحلیلگر تکنیکال در اینباره می‌نویسد:

اصل موج الیوت‌، همانطور که در عمل رایج است‌، یک تئوری قانونی نیست‌، بلکه یک داستان و تنها یک داستان قانع کننده است که توسط رابرت پرچر به صورت فصیح بیان ‌می‌شود. این محاسبه قانع کننده است زیرا EWP توانایی ظاهری قابل توجهی دارد که بتواند هر بخش از تاریخ بازار را تا حداکثر نوسانات دقیقه خود، مورد بررسی قرار دهد. من ادعا ‌می‌کنم که این امر با قواعد کاملاً تعریف شده ایجاد گردیده و امکان در نظر گرفتن تعداد زیادی از امواج تو در تو با شدت متفاوت را دارا می‌باشد. این به تحلیلگر الیوت همان آزادی و انعطاف پذیری را ‌می‌دهد که به منجمان پیش از کوپرنیکی اجازه ‌می‌دهد همه حرکات سیاره مشاهده شده را توضیح دهند‌، حتی اگر نظریه اساسی آنها درباره یک جهان زمین محور اشتباه باشد.

امواج الیوت و هندسه فراکتالی

در این مجموعه مقالات سعی داریم تا توضیحی جامع پیرامون اصل موج الیوت ارائه دهیم. مبنای این نظریه چرخه و زیرجزهای تکرارشونده‌ در نمودار موج است که در سابقه معاملاتی قرار گرفته و هر زمان که سطح فعالیت کاربران بازار معاملات افزایش یابدتشدید موج صورت می‌گیرد و زفتار بازار نمود بیشتری در امواج پیدا می‌کند. این شکلگیری می‌تواند یک سونامی را ایجاد نماید که تلفیقی از تحلیل چندین موج می‌باشد و تجلی این قانون در آن کاملا مشهود است. در این میان پیشبینی‌های بسیاری از طریق واکاوی امواج می‌تواند صورت گیرد و مباحثی نظیر ساختارهای فراکتالی مطرح گردد. در ادامه این دسته مقالات توضیحاتی مبانی نظریه موج الیوت با موضوعیت امواج الیوت و مبانی هندسه فرکتالی ارائه می‌گردد.

الف) اصل موج الیوت

اصل موج الیوت نوعی تحلیل تکنیکال است که معامله گران برای شناسایی چرخه بازار مالی و پیش بینی روند بازار با شناسایی افراط سرمایه‌گذار از دیدگاه روانشناسی‌، بالا رفتن و پایین آمدن قیمت‌ها و سایر عوامل جمعی را مورد تحلیل قرار می‌دهند. رالف نلسون الیوت (حسابدار حرفه ای 1871)‌، اصول آن را کشف کرد و ابزارهای تحلیلی را در دهه 1930 توسعه داد. وی ادعا کرد که قیمت‌های بازار در الگوهای مشخصی گسترش می‌یابند‌، این ادعا امروزه اصل امواج الیوت یا به طور ساده‌تر موج اصلی ‌نامیده می‌شود. الیوت نظریه رفتار خود در بازار را در کتاب “اصل موج” در سال 1938 منتشر کرد‌، و آن را به طور خلاصه در سال 1939 در مجله جهانی فایننشال ارائه داد و تمامی جوانب این موضوع را در اثر خود تحت عنوان “قوانین طبیعت: راز جهان” چاپ نمود. الیوت اظهار داشت: “چون انسان تحت عمل ریتمیک قرار دارد‌، محاسبات مربوط به فعالیت‌های خود را ‌می‌توان با توجیه و یقینی غیرقابل انکار، پیش بینی کرد.”

طراحی کلی

اصل موج الیوت بیان ‌می‌کند که روانشناسی سرمایه‌گذاری جمعی‌، یا روانشناسی جمعیت‌، در توالی‌های طبیعی میان خوش بینی و بدبینی حرکت ‌می‌کند. این نوسانات، الگویی را ایجاد ‌می‌کنند که در حرکت قیمت بازارها با هر مرتبه‌، روند یا مقیاس زمانی مشهود است.

در مدل الیوت‌، همانطور که در تصویر فوق نشان داده شده است، قیمت‌های بازار میان یک مرحله کنشی و یک مرحله اصلاحی در همه مقیاس‌های زمانی جریان متناوب دارد.

تکانه‌ها همیشه به مجموعه ای از 5 موج درجه پایین تقسیم ‌می‌شوند و دوباره میان کاراکتر انگیزشی و اصلاحی متناوب قرار ‌می‌گیرند‌، به طوری که امواج 1‌، 3 و 5 ضربان هستند و امواج 2 و 4 امواجی کوچکتر از امواج 1 و 3 هستند. در بازار خرس‌، روند غالب رو به پایین است‌، بنابراین الگوی معکوس ‌اتفاق می‌افتد (برای نمونه ضربان موج 5 رو به پایین و 3 رو به بالا ). ذکر این نکته ضروری است که امواج انگیزشی همیشه با روند حرکت ‌می‌کنند‌، در حالی که امواج اصلاحی در برابر آن حرکت ‌می‌کنند.

الگوهایی به ساختارهای 5 و 3 موج پیوند ‌می‌خورند که خود، ساختارهای موج مشابه خود را با افزایش اندازه یا درجه بالاتر تشکیل ‌می‌دهند. به پایین ترین 3 از چرخه ایده آل توجه کنید. در اولین دنباله 5 از موج کوچک‌، امواج 1‌، 3 و 5 انگیزشی و تحریکی هستند‌، در حالی که امواج 2 و 4 اصلاحی می‌باشند. این نشان ‌می‌دهد که تکانه موج یک درجه بالاتر به سمت بالا است. همچنین این سیگنال از آغاز اولین توالی تصحیحی کوچک سه موج دارد. پس از پنج موج اولیه به بالا و سه موج پایین‌، دنباله دوباره شروع ‌می‌شود و هندسه فراکتالی شباهت خود را با توجه به ساختار پنج و سه موج که زیر آن یک درجه بالاتر است‌، شروع ‌می‌شود. الگوی انگیزه تکمیل شده شامل 89 موج است‌، و به دنبال آن یک الگوی تصحیحی تکمیل شده از 55 موج وجود دارد.

هر درجه در الگو، در بازار مالی یک نام دارد. درجه‌ها نسبی هستند؛ آنها با فرم و نه با اندازه یا مدت زمان مطلق تعریف ‌می‌شوند. امواج در همان درجه ممکن است از اندازه و یا مدت زمانی مربوطه بسیار متفاوت باشند.

طبقه بندی یک موج در هر درجه خاص ‌می‌تواند متفاوت باشد‌، اگرچه متخصصان عموماً با ترتیب استاندارد درجه‌ها (مدت زمان تقریبی داده شده) متفق النظر می‌باشند:

  • سوپر سیکل بزرگ (Grand supercycle): چند قرن
  • سوپر سیکل (Supercycle): چند دهه (حدود 40-70 سال)
  • سیکل (Cycle): یک سال تا چند سال (یا حتی چندین دهه تحت الحاق الیوت)
  • اولیه (Primary): چند ماه تا چند سال
  • متوسط (Intermediate): هفته‌ها تا ماه‌ها
  • مینور (Minor): هفته‌ها
  • مینت (Minute): روزها
  • Minuette: ساعت‌ها
  • Subminuette: دقیقه‌ها

تشخیص الگو و فراکتالها

مدل بازار الیوت به شدت به بررسی نمودارهای قیمت اعتماد دارد. متخصصان و کارشناسان روندهای در حال توسعه را برای تفکیک امواج و ساختارهای موج مطالعه ‌می‌کنند و تشخیص ‌می‌دهند که قیمت‌ها در مرحله بعد چه رفتاری دارند. بنابراین استفاده از اصل موج نوعی شناخت الگو است.

ساختارهای الیوت توصیف شده در بالا، با تعاریف ارائه شده از فراکتال‌ها مطابقت دارند ( الگوهای خود مشابه در هر درجه از روند ظاهر ‌می‌شوند). ریاضی‌دانانی نظیر مندلبورت مبانی نظریه موج الیوت و هادسن ‌می‌گویند‌، دقیقاً همانطور که در طبیعت، شکستگی‌های طبیعی اتفاق ‌می‌افتند و با گذشت زمان پیچیده تر ‌می‌شوند‌، مدل برگرفته از اصل موج الیوت نشان ‌می‌دهد که روانشناسی جمعی انسان در الگوهای طبیعی‌، از طریق تصمیم گیری‌های خرید و فروش منعکس شده در قیمت‌های بازار‌، شکل ‌می‌گیرد: “گویا ما به نوعی برنامه ریزی شده ایم؛ توسط ریاضیات. سواحل‌، کهکشان‌، دانه‌های برف یا انسان؛ همه ما به همان نظم محدود ‌می‌شویم. ”

این فرض که بازارها در الگوهای قابل تشخیص باز ‌می‌شوند با فرضیه کارآمد بازار مغایر است و بیان ‌می‌کند که نمی‌توان از داده‌های بازار مانند حرکت میانگین و حجم، رفتار ان را پیش‌بینی نمود.

بنوئد ماندلبروت این سوال را مطرح کرده است که آیا امواج الیوت ‌می‌توانند بازارهای مالی را پیش بینی کنند:

” … اما پیش بینی موج یک تجارت بسیار نامشخص است. این هنری است که قضاوت ذهنی نمودارها بیش از حكم عینی و قابل تكرار اعداد اهمیت دارد. ”

منتقدان هشدار ‌می‌دهند که اصل موج بسیار مبهم است بجای اینکه مفید باشد زیرا نمی‌تواند به طور مداوم در هنگام شروع یا پایان موج، شناسایی گردد‌، و اینکه پیش بینی موج الیوت مستعد تجدید نظر ذهنی است. برخی که طرفدار تحلیل تکنیکی بازارها هستند‌، ارزش تحلیل موج الیوت را زیر سوال برده اند. دیوید آرونسون‌، تحلیلگر تکنیکال در اینباره می‌نویسد:

اصل موج الیوت‌، همانطور که در عمل رایج است‌، یک تئوری قانونی نیست‌، بلکه یک داستان و تنها یک داستان قانع کننده است که توسط رابرت پرچر به صورت فصیح بیان ‌می‌شود. این محاسبه قانع کننده است زیرا EWP توانایی ظاهری قابل توجهی دارد که بتواند هر بخش از تاریخ بازار را تا حداکثر نوسانات دقیقه خود، مورد بررسی قرار دهد. من ادعا ‌می‌کنم که این امر با قواعد کاملاً تعریف شده ایجاد گردیده و امکان در نظر گرفتن تعداد زیادی از امواج تو در تو با شدت متفاوت را دارا می‌باشد. این به تحلیلگر الیوت همان آزادی و انعطاف پذیری را ‌می‌دهد که به منجمان پیش از کوپرنیکی اجازه ‌می‌دهد همه حرکات سیاره مشاهده شده را توضیح دهند‌، حتی اگر نظریه اساسی آنها درباره یک جهان زمین محور اشتباه باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.