نسبت زیان به سود


نسبت زیان به سود

بهترین روش برای محاسبه سود معاملات

شایسته ترین طریق برای حساب و کتاب نتیجه معاملات , حساب و کتاب نسبت ریسک به ریوارد

اکثر داد و ستد گران و فعالین بازار فارکس از درصد بازدهی , پیپ یا این که فیض دلاری برای تحلیل تلاش معاملات

خویش به کارگیری می کنند . به صورت نمونه احتمالا معامله‌گری داعیه نماید که معاملات وی در یک هفته ۱۰۰

پیپ و یا این که ۲۰۰ دلار و یا این که ۳۰ درصد بازدهی داشته داشت .

احتمالا چنین ادعاهایی برای جذب سرمایه‌گذار مطلوب باشد ,

ولی چنانچه شما پیرو تبدیل شدن به یک داد و ستد گر حرفه‌ای و چیره میباشید ,

سفارش ما این است که از نسبت ریسک به ریوارد برای آنالیز همت معاملاتی خویش به کار گیری فرمایید .

درین شیوه سؤال حیاتی این است که شما با یک دلار ریسک کردن , یک‌سری دلار فیض کسب کرده‌اید؟

عمده داد و ستد گران با نسبت ریسک به ریوارد آشنا میباشند . حساب و کتاب نسبت ریسک به ریوارد خیلی بی آلایش است .

فقط کافی است نتیجه به‌دست‌آمده را بر اندازه ریسک داد و ستد تقسیم فرمائید .

معمولاً این نسبت را با صحبت انگلیسی R نشان می دهند .

زمانی شما با سیگنالی مثل پین توشه وارد بازار می شوید ,

ریسک خرید و فروش شما به عبارتی حد ضرروزیان خرید و فروش است که در پایین یا این که بالای پین توشه قرار میگیرد .

فیض یا این که ریوارد داد و ستد نیز محل مسدود شدن خرید و فروش در محدوده سوددهی است .

به صورت نمونه شما با پین باری وارد خرید و فروش خرید میشوید ,

ریسک شما میزان حد ضرروزیان ( پیپ یا این که دلار ) و ریوارد نیز حد نتیجه خرید و فروش است که گشوده می تواند با پیپ

یا این که دلار حساب و کتاب شود . از آنجایی که R یک نسبت است , واحدی ندارد .

بهترین روش برای محاسبه سود معاملات

فرض فرمایید در معامله‌ای شما ۵۰ پیپ نتیجه کرده‌اید , درحالی‌که حد زیان شما برای داد و ستد صرفا ۲۵ پیپ بوده است .

در صورتی‌که ۵۰ را تقسیم بر ۲۵ پیپ نمایید , R برابر ۲ خواهد بود . یعنی شما به ازای هر دلاری که ریسک میکنید ,

دو دلار نتیجه میکنید . البته چک کارایی معاملات به‌این نحوه چه مزیتی دارد؟

برای معامله‌گرانی که در هم اکنون فراگرفتن رشته فارکس می‌باشند ,

اندازه پیپ یا این که بازدهی معاملات نمی‌تواند ترازو قابل قبولی باشد . در واقع در حالتی که معامله‌گری به تامل فیض باشد ,

یعنی وارد بازار فعالیت شده و دیگر نیازی به فراگرفتن و تمرین ندارد .

یا این که ممکن است شما در بخش اعظم معاملات با ضرر و زیان از بازار بیرون شده‌اید ,

البته در پایانی داد و ستد خویش با نتیجه تقریبا متعددی داد و ستد را بسته‌اید .

در صورتیکه مقدار نتیجه پایانی اکانت را ملاک قرار دهید , احتمال دارد بازدهی شما ۳۰ درصد و یا این که مثلاً ۱۰۰ پیپ بوده باشد .

البته آیا چنین تحلیل از سعی معاملاتی عمل صدق است؟

داد و ستد گران تازه‌کار خوب تر است که در اولِ کار خویش بخش اعظم به نسبت ریسک به ریوارد معاملات دقت

نمایند تا نتیجه به‌دست‌آمده .

تغییرات R یا این که نسبت ریسک به ریوارد خرید و فروش گر در یک زمان وقتی میتواند تصویر بهتری از کارایی

معاملاتی اورا به اکران بگذارد . شما می توانید جدول ساده‌ای را برای معاملات خویش بسازید و دستکم ۲۰ خرید و

فروش انتها خویش را نظارت فرمایید . ممکن است در معامله‌ای نسبت ریسک به ریوارد شما ۲ و در داد و ستد دیگری ۳ باشد .

در معاملاتی که حد ضرروزیان فعال شده عدد یک را در درون پرانتز بگذارید .

در آخر کلیه معاملاتی که با نتیجه بسته شده‌اند را با نیز توده

نمائید و بر تعداد معاملاتی که با خسارت بسته شده‌اند تقسیم نمائید . عدد به‌دست‌آمده سعی کلی شما در بازار خواهد بود .

بهترین روش برای محاسبه سود معاملات

بهترین روش برای محاسبه سود معاملات

جدول ثبت نسبت ریسک به ریوارد

در نمونه بالا مجموع معاملاتی که با فیض بسته شده‌اند برابر ۳۳R و مجموع معاملاتی که با ضرر و زیان بسته شده‌اند برابر ۱۱R است .

مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید

مدیریت سرمایه چیست

مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایه‌گذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایه‌‌گذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار می‌گیرند.

مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه می‌شود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدل‌های سرمایه‌گذاری خود، به درستی مدیریت کند.

فهرست عناوین مقاله

اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی

در سال‌های اخیر شاخص‌های بازار سهام رشد چشمگیری داشته‌ و سرمایه‌ گذاران با سرمایه‌های خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شده‌اند. اگرچه روش‌های مطمئن‌ و کم ریسک‌تری مانند صندوق‌های سرمایه‌گذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح می‌دهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.

جهت سرمایه‌گذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معامله‌گری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و می‌توان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.

مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟

مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده می‌شود، دانش و مهارت سرمایه‌گذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، می‌بایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونه‌ای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.

قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیش‌گیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج نسبت زیان به سود موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایه‌گذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایه‌گذاران اعم از ریسک‌گریز و ریسک‌پذیر بودن مشخص می‌شود.

مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده می‌شود، دانش و مهارت سرمایه‌گذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است.

رعایت اصول مدیریت سرمایه

به طور کلی نمی‌توان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معامله‌گران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیت‌های معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام می‌شوند؛ چنین سرمایه‌گذارانی را نمی‌توان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آن‌ها تعریف نشده است زیرا آن‌ها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر می‌کنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی می‌کشانند.

بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست

وجه تمایز اصلی معامله‌گران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روش‌های مختلفی ارائه شده است. روش‌های کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدل‌های نوین آن، بر مبنای جداول و فرمول‌های پیچیده ریاضی شکل گرفته‌اند. این روش‌ها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیت‌های معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوب‌های مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معامله‌گران تعیین می‌کند.

ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید

اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخص‌های مرسومی وجود دارند که از آن‌ها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیت‌های معاملاتی در بازار استفاده می‌شود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه می‌پردازیم.

سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخص‌ها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آن‌ها تصمیم‌‌گیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص می‌شود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم‌ پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.

ریسک از بنیادی‌‌ترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایه‌گذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و می‌بایست در محاسبات منطقی و برای سرمایه‌گذاری هوشمندانه‌، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولی‌ترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.

سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایه‌گذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.

ریسک از بنیادی‌‌ترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایه‌گذاری است.

بازده

سود حاصل از سرمایه‌گذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان می‌شود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر دارایی‌ها در این دوره و شاخص‌های پولی ارزیابی می‌شود. بازدهی سرمایه‌گذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل می‌شود. بازده مطلوب می‌تواند تابعی از دیدگاه سرمایه‌گذاری، هزینه‌های معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معامله‌گری است که توانسته‌اند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیت‌های معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.

حجم معاملات

تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست می‌آورد، حجم معاملات نامیده می‌شود. واحد شمارش دارایی‌‌ها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش‌ طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله می‌کنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین می‌شود.

منظور معامله‌گران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیش‌بینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچ‌گاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمی‌کند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین می‌کند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.

نسبت بازده به ریسک

نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخص‌های مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست می‌آید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایه‌گذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایه‌گذاری را بیان می‌کند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان می‌دهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.

حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایه‌گذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسک‌پذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل می‌کند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.

از مهم‌ترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایه‌گذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسک‌های غیر منطقی می‌شوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار می‌کند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه‌ گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسک‌های سنگین و نابودکننده‌ می‌شود. یک اصطلاح رایج بیان می‌کند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمی‌تواند و نباید ریسک‌های نجومی را تحمل کند.

نسبت افت سرمایه

نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان می‌شود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک ‌سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست می‌آید.

بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم

به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کرده‌اند، اما تریدرهای حرفه‌ای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشده‌اند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشته‌اند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.

نسبت بازده به ریسک نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخص‌های مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست می‌آید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایه‌گذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایه‌گذاری را بیان می‌کند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان می‌دهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد. حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایه‌گذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسک‌پذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل می‌کند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود. از مهم‌ترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایه‌گذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسک‌های غیر منطقی می‌شوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار می‌کند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه‌ گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسک‌های سنگین و نابودکننده‌ می‌شود. یک اصطلاح رایج بیان می‌کند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمی‌تواند و نباید ریسک‌های نجومی را تحمل کند. نسبت افت سرمایه نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان می‌شود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک ‌سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست می‌آید. به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کرده‌اند، اما تریدرهای حرفه‌ای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشده‌اند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشته‌اند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.

قواعد مرسوم و توصیه‌های رایج در مدیریت سرمایه

  • هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
  • هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار می‌گیرند.
  • پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
  • محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
  • بنا بر اصول سرمایه‌گذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
  • کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
  • در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت هم‌زمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیت‌های معاملاتی تقسیم شود.
  • زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر می‌کند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن‌ را نیز در نظر بگیرد.
  • توصیه می‌شود سرمایه‌گذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیت‌های معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیان‌ده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.

جمع‌بندی

یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معامله‌گری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی می‌شود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت می‌گیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگی‌ها و جذابیت‌هایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفه‌ای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.

همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایه‌گذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معامله‌گر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجه‌بخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.

منظور از نسبت سود به زیان(ریسک به ریوارد) چیست؟

در حالت کلی یک قانون به نام قانون ۸ درصدی برای تعیین میزان حد ضرر در معاملات انجام شده در بازار معاملات فارکس بسیار متداول بوده و مورد استفاده قرار می‌گیرد که از این قانون برای مشخص شدن حد و مرز ضرر استفاده می‌گردد.

خبرنامه دانشجویان ایران: نسبت ریسک به ریوارد یا همان نسبت سودش به ضرر یک پارامتر بسیار مهم و در عین حال ساده در بازار معاملات فارکس شناخته می‌شود که همچنین در FXTM نیز دارای اهمیت و کاربردی برابر با بازار معاملات فارکس بوده و از کاربرد بسیار ساده‌ای پیروی می‌کند. ریسک مفهومی است که در بازار معاملات فارکس از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده به معنای تفاوت میان قیمت ارز و حد ضرر آن می‌باشد و در عین حال ریوارد نیز پارامتر دیگر بسیار مهم در بازار معاملات فارکس و یا در بازار مالی دیگر می باشد که معنای آن تفاوت به وجود آمده میان قیمت سهام و حد سود آن خواهد بود.

منظور از نسبت سود به زیان(ریسک به ریوارد) چیست؟

در حالت کلی می‌توان گفت که نسبت ریسک به ریوارد از تقسیم میزان ریسک بر روی میزان ریوارد به دست آمده که در نهایت درصد ضرب شده و نسبت ریسک به ریوارد ایجاد می شود و در صورتی که نسبت ریسک ریوارد یک معامله برای یک ارز از ۵۰ درصد کمتر ارز مورد نظر برای خرید بسیار مناسب بوده باشد فرد معامله گر برای تایید می تواند بدون هیچ گونه ترش و استرسی نسبت به خریداری ارز مورد نظر اقدام نماید.

توضیح نسبت ریسک به ریوارد به زبان عامیانه
اگر بخواهیم نسبت ریسک به ریوارد را به صورت ساده ترین شکل ممکن تعریف کنیم باید بگویم که تریدر باید تفکر کند و ببیند چه میزان سودی را از معامله مورد نظر در نظر خود دارد در نتیجه تصمیم بگیرد و ببیند و سود مورد نظر خود از معامله به نسبت ضرری که ممکن است در طی معامله برایش به وجود بیاید منطقی است یا خیر. همچنین اگر سود مورد انتظار فرد معامله گر و یا تریدر که بر اساس تحلیل های تکنیکی و بنیادی در نظر گرفته شده حداقل دو برابر زیان احتمالی که آن را به روش تکنیکال به دست می‌آید باشد آن وقت می‌توانند نسبت به انجام معامله مورد نظر اقدام کند و مانعی برای انجام معامله وجود ندارد و در غیر این صورت وجود هر عددی کمتر از عدد گفته شده انجام معامله یک اشتباه بوده و تا حدود زیادی امکان شکست در معامله و کسب ضرر برای فرد وجود دارد. همچنین در صورتی که یک معامله گر در طی معاملات در بازار معاملات فارکس انجام می‌شود نسبت ریسک به ریوارد یا همان نسبت سود به ضرر را در نظر نگیرد ممکن است به صورت کوتاه مدت و دوره های موفقیت در حین انجام معاملات برای فرد ایجاد شود ولی این موفقیت ها هیچگاه حالت مداوم و پشت سر هم نداشته و به مرور زمان سرمایه فرد از میزان سرمایه اولیه نیز کمتر شده و به صورت کامل از بین می رود.

بررسی حد ضرر در بازار معاملات فارکس
در حالت کلی یک قانون به نام قانون ۸ درصدی برای تعیین میزان حد ضرر در معاملات انجام شده در بازار معاملات فارکس بسیار متداول بوده و مورد استفاده قرار می‌گیرد که از این قانون برای مشخص شدن حد و مرز ضرر استفاده می‌گردد.

منظور از نسبت سود به زیان(ریسک به ریوارد) چیست؟

کارشناسان و محققان بسیاری که در بازار معاملات فارکس در حال فعالیت هستند بر این عقیده هستند که ارز و سهامی که به خوبی مورد تجزیه و تحلیل بسیار دقیق و تکنیکی قرار بگیرد و سپس انتخاب شود و همچنین عرض و یا سهامی که در زمان و با قیمت مناسب خریداری شده باشد در موارد بسیار کمی با کاهش ۸ درصدی نسبت به قیمت خرید مواجه خواهد شد. در حقیقت باید بگوییم که این یک ایده و تصمیم کاملا درست بوده و هرگاه که سهام و یا ارز مورد نظر شما بیش از ۸ درصد از قیمت خرید خود را از دست بدهد، لازم است تا برای داشتن معامله مناسب و ضرر نکردن از معامله مورد نظر نسبت زیان به سود خارج شوید. در این شرایط فرد مورد نظر باید مطمئن شود که در استراتژی مورد نظر خود مشکل وجود دارد و نسبت به برطرف کردن آن اقدام نماید و در صورتی که در مشکل مورد نظر باقی ماند مطمئنا ضرر بسیار بالایی برای او ایجاد خواهد شد.

آشنایی با نسبت های مالی مهم حسابداری

یکی از عوامل مهم موفقیت حسابداران در کارشان، تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی و ارائه گزارش های تخصصی به مدیران است تا مدیران و صاحبان سهام بتوانند بر اساس این آمار و اطلاعات و تحلیل ها تصمیم گیری درستی داشته باشند به نحوی که نتایج مطلوبتری به دست آورند.

در واقع حسابداران با تحلیل دقیق صورت های مالی یعنی صورتحساب عملکرد، سود و زیان و ترازنامه، نقش بسیار مهمی در پیشرفت موسسات و شرکتهای محل فعالیت خود ایفا خواهند کرد.

در ادامه چند مورد از مهم ترین نسبت های مالی که در شرکت ها و موسسات بازرگانی تهیه می شود را مختصرا مورد بررسی قرار می دهیم.

نسبت های مالی مهم حسابداری

نسبت های مالی صورت حساب عملکرد و سود و زیان

نسبت برگشت از فروش به فروش غیرخالص

برای محقق شدن امر فروش کالا، هزینه های مختلفی وجود دارد. این هزینه ها شامل صرف وقت، هزینه تبلیغات، هزینه حمل کالا و برخی هزینه های اداری و تشکیلاتی است. پس برگشت از فروش یعنی انجام این هزینه ها بدون انجام فروش و به دست آمدن سود.

نسبت برگشت از فروش و تخفیفات به فروش غیرخالص=برگشت از فروش و تخفیفات/فروش غیرخالص *۱۰۰

کوچک بودن این نسبت در مقایسه با نسبت شاخص و عرف محیط اقتصادی، مطلوب و نشانه ای از کارآیی مدیران فروش مجموعه است. این نسبت به صورت درصد بیان می شود.

نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش خالص

این نسبت هم به صورت درصد بیان می شود. هرچه فاصله بهای تمام شده کالای فروش رفته و فروش خالص بیشتر باشد سود حاصل از فروش کالا بیشتر و این نسبت کوچکتر است.

نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش رفته خالص= قیمت تمام شده کالای فروش رفته/فروش خالص*۱۰۰

در شرکتها و موسسات بازرگانی تلاش می شود این نسبت به کوچکترین حد ممکن برسد.

07

نسبت سود ناویژه به فروش خالص

حاصل تفریق قیمت تمام شده کالای فروش رفته از فروش خالص، سود ناویژه موسسات تجاری است.

سود ناویژه= قیمت تمام شده کالای فروش رفته – فروش خالص

پس اگر نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش خالص از ۱۰۰درصد کم کنیم نسبت سود ناویژه به فروش خالص به دست می آید.

نسبت سود ناویژه به فروش خالص= ۱۰۰% – قیمت تمام شده کالای فروش رفته/فروش خالص

در صورت در اختیار داشتن سود ناویژه و فروش خالص هم نسبت موردنظر به نحو زیر قابل محاسبه است:

نسبت سود ناویژه به فروش خالص=سود ناویژه /فروش خالص*۱۰۰

بزرگتر بودن این نسبت مطلوب نظر مدیران و صاحبان شرکتهاست.

نسبت سود ویژه دوره مالی به فروش خالص

بزرگی این نسبت که به درصد بیان می شود، نشانه کارآیی و لیاقت مدیران موسسه و نیز کارآیی بخش فروش و بازرگانی موسسه تلقی می شود.

نسبت سود ویژه به فروش خالص=سود ویژه/فروش خالص *۱۰۰

نسبت برگشت از خرید به خرید غیرخالص

نسبت برگشت از خرید و تخفیفات به خرید غیرخالص=برگشت از خرید و تخفیفات/خرید غیرخالص*۱۰۰

بزرگ بودن این نسبت مطلوب نیست، چرا که نشان دهنده آن است که هزینه های صرف شده برای امر خرید کالا، نتیجه مطلوب که همان خرید و پس از آن فروش کالا و کسب سود است را به همراه نداشته است.

نسبت هزینه حمل کالای خریداری شده به خرید غیرخالص

نسبت هزینه های حمل کالای خریداری شده به خرید غیرخالص= هزینه حمل کالای خریداری شده/ خرید غیرخالص*۱۰۰

عموما هزینه حمل کالای خریداری شده، یکی از اقلام مهم در قیمت تمام شده خرید است. پس موسسات بازرگانی تا جایی که ممکن باشد سعی در کاهش این هزینه خواهند داشت و هرچه کوچکتر بودن این نسبت بنابر شرایط، مطلوبتر خواهد بود.

نسبت های مالی حسابداری

نسبت های مالی صورتحساب ترازنامه:

نسبتهای جاری

نسبت جاری= دارایی های جاری/بدهی های جاری

بدهی های جاری از محل تبدیل به نقد دارایی های جاری پرداخت می شوند و چون کلیه دارایی های جاری به یکباره امکان نقد شدن پیدا نمی کنند؛ بنابراین این نسبت باید مساوی ۲ یا بزرگتر از آن باشد تا موسسات و شرکتها برای پرداخت تعهدات خود دچار مشکل نشوند.

سرمایه جاری

سرمایه جاری= دارایی های جاری – بدهی های جاری

مانده سرمایه جاری هر موسسه باید به میزانی باشد که در صورت پرداخت کلیه بدهی ها با میزان نقدینگی باقی مانده بتوان موسسه را برای مدت معقولی اداره نمود.

نسبت آنی

نسبت آنی= صندوق+بانک+خالص بدهکاران/بدهی های جاری

انجمن های حرفه ای حسابداران عقیده دارند که اگر چنانچه این نسبت از عدد یک کمتر باشد، خطر عدم توانایی پرداخت سریع بدهی ها در صورت عدم تحمل زیان تبدیل به نقد عجولانه سایر دارایی ها، حیثیت تجاری موسسه را تهدید می کند.

نسبت ثابت

نسبت ثابت=دارایی ثابت/بدهی های طویل المده

دارایی های ثابت، در واقع تضمین پرداخت بدهی های طویل المدت هستند. این نسبت چنانچه عدد ۲ یا بیشتر باشد نشان دهنده آن است که شرکت موقع پرداخت بدهی های طویل المدت با مشکل مواجه نمی شود.

نسبت سود ویژه به جمع دارایی

نسبت سود ویژه به جمع دارایی ها=سود ویژه/(جمع دارایی های پایان سال+جمع دارایی های ابتدای سال/۲) *۱۰۰

این نسبت از تقسیم سود ویژه به متوسط جمع دارایی های موسسه طی سال بدست می آید.

در پایان باید گفت، نتیجه گیری و اظهارنظر نهایی در این مقوله، تا حد زیادی به تجربه، دانش و آگاهی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کارشناس امور مالی حسابداری وابسته است و لزوما نتیجه مشخص و یکسانی وجود نخواهد داشت. چون کارشناسان مختلف از تجربیات مختلف و سطح دانش متفاوت برخوردارند. برای هر حسابداری که علاقمند به پیشرفت در کار است بالابردن آگاهی، افزایش قدرت تجزیه و تحلیل و تسلط به انواع اطلاعات مالی بسیار ضروری به نظر می رسد.

محاسبه سود و زیان در حسابداری

محاسبه سود و زیان در حسابداری

شرکت‌ها و موسسات تجاری هر ساله با موضوعی به نام محاسبه سود و زیان در حسابداری مواجه هستند و برای انجام این کار لازم است قوانین ویژه‌ای را به کار گیرند.

صورت سود و زیان هر شرکت که عموما در دوره مالی یکساله تهیه می‌شود، نشان‌دهنده نحوه عملکرد آنجاست. هر میزان سودی که توانسته کسب کند و یا هر میزان ضرری که متحمل شده است را در آن ثبت می‌کند و در نهایت، این صورت نشانگر سودده بودن یا زیان‌ده بودن آن موسسه می‌باشد.

در این مطلب می‌خواهیم شما را با نحوه محاسبه سود و زیان آشنا کنیم و اصول و قوانین این کار را معرفی نماییم. برای آشنایی با این موضوع شما را به مطالعه این مقاله تنخواه گردان دعوت می‌کنیم.

محاسبه سود و زیان در حسابداری

صورت سود و زیان شامل چه اطلاعاتی است؟

این صورت همانطور که اشاره کردیم به خوبی کیفیت عملکرد موسسات را نشان می‌دهد. اگر کسی قصد سرمایه‌گذاری در موسسه‌ای را داشته باشد، بهتر است که حتما صورت‌حساب سود و زیان آن موسسه را بررسی کند تا متوجه شود موسسه‌ای سودده است یا زیان‌ده!

اما چه اطلاعاتی در صورت سود و زیان وارد می‌شوند؟ مواردی که باید در آن درج نماییم این‌ها هستند:

  1. فروش خالص
  2. بهای تمام شده کالای فروش رفته
  3. سود یا زیان ناخالص
  4. هزینه‌های عملیاتی
  5. سود یا زیان خالص

وقتی این موارد را به همان ترتیب ذکر شده محاسبه کنیم، در نهایت به سود یا زیان خالص شرکت دست می‌یابیم. به صورت خلاصه ابتدا خالص فروش کالا یا خدمات را محاسبه می‌کنیم، سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را از آن کسر می‌نماییم تا مشخص شود سود یا زیان ناخالص چقدر است. حال برای اینکه سود یا زیان کسب شده را خالص کنیم باید هزینه‌های عملیاتی را از آن کم کنیم.

محاسبه سود و زیان در حسابداری

در ادامه هر 5 مورد را به صورت تفصیلی شرح می‌دهیم تا با درک کامل آن‌ها بتوانید محاسبه سود و زیان در حسابداری را انجام دهید.

فروش خالص چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

یک شرکت یا کارخانه در طول سال، کالاها یا خدمات مختلفی را به فروش می‌رساند. اما مساله مهمی که در این بین وجود دارد، این است که همه آن‌ها را نمی‌توان در حساب مذکور وارد کرد. به دو دلیل:

الف. ممکن است برای برخی از کالاها یا خدمات تخفیفات نقدی لحاظ کرده باشند.

ب. بعضی از کالاها پس از به فروش رفتن، توسط خریدار برگشت داده می‌شود.

بنابراین هر دو این موارد را باید در پایان سال از کل فروش کم کرد تا به فروش خالص رسید.

محاسبه سود و زیان در حسابداری

بهای تمام شده کالای فروش رفته چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

کالا یا خدماتی را که شما به مشتری خود می‌فروشید، برای خودتان هزینه‌های مختلفی داشته است و برای اینکه قیمت تمام شده آن‌ها را محاسبه کنید، باید آن هزینه‌های مختلف را شناسایی نمایید.

برای مثال یک کارخانه مصالح ساختمانی اگر می‌خواهد در پایان سال بهای تمام شده کالای فروش رفته‌اش را محاسبه کند باید هزینه‌هایی مثل حمل و نقل را نیز در نظر بگیرد و البته تخفیفاتی را که هنگام خرید کسب کرده را هم لحاظ نماید.

محاسبه سود و زیان در حسابداری

پس برای محاسبه آن اینگونه عمل می‌کنیم: موجودی کالای ابتدای دوره را به همراه خرید خالص طی دوره و هزینه‌های حمل را کالا را جمع می‌نماییم. مورد اول که همان مقدار کالایی است که از سال گذشته در انبار مانده و آماده فروش است. مورد دوم هم که به خرید خالص طی دوره اشاره دارد، شامل تمام خریدهایی است که در سال جاری داشته‌ایم و همچنین، کسر کردن آن از مواردی مانند: برگشت از خرید و تخفیفات، تخفیفات نقدی خرید و … .

وقتی موجودی کالای ابتدای دوره، خرید خالص طی دوره و هزینه‌های حمل کالا را جمع نمودیم، در واقع توانسته‌ایم قیمت تمام شده کالای آماده برای فروش را به دست آوریم. حالا نوبت مرحله آخر می‌رسد که باید موجودی کالای پایان دوره را از جمع آن سه تا (قیمت تمام شده کالای آماده برای فروش) کسر کنیم. عدد به دست آمده نمایانگر بهای تمام شده کالای فروش رفته موسسه است.

سود یا زیان ناخالص چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

حالا که با فروش خالص و بهای تمام شده کالای فروش رفته آشنا شدید و ماهیت آن‌ها را درک نمودید، می‌توانید سود یا زیاد ناخالص را حساب کنید.

انجام این کار هم ساده است، فروش خالص را منهای بهای تمام شده کالای فروش رفته می‌نمایید و جواب بدست آمده همان سود یا زیان ناخالص است. این عدد به شما می‌گوید که در سال جاری چقدر سود یا زیان کسب کرده‌اید ولی برای اینکه تحلیل درستی نسبت به فعالیت موسسه داشته باشید و بتوانید از سوددهی یا زیان‌دهی آنجا مطمئن شوید، باید آن را خالص سازید.

هزینه‌های عملیاتی چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

هزینه‌های عملیاتی هر شرکت، موسسه و کارخانه‌ای طیف وسیعی از هزینه‌هایی را در برمی‌گیرد که هر کدام از آن‌ها نیاز به شناسایی دارند. این ویژگی هم محاسبه این مورد را اندکی سخت و پیچیده نموده است.

وقتی یک شرکت برای کسب و کار مشخصی تاسیس می‌شود، در طول سال هزینه‌های مستمر و جاری خود را دارد تا بتواند کالا یا خدمات مورد نظر را تهیه کرده و به فروش برساند. از جمله آن‌ها:

  • هزینه‌های عمومی
  • هزینه‌های فروش
  • هزینه‌های اداری
  • هزینه‌های تحقیق و توسعه

این هزینه‌ها در واقع به خاطر فعالیت‌های عادی شرکت به وجود می‌آیند و یک ابزار خوب برای تحلیل میزان بهره‌وری آنجاست. بدین گونه که هزینه‌های عملیاتی ثابتی در هر سال تعریف شده‌اند و شرکت هر قدر بتواند در برابر آن‌ها سود بیشتری کسب کند، بهره‌وری بیشتری داشته است.

قبل از اینکه به سراغ ادامه موضوع مقاله برویم، یک نکته کاربردی را هم برای‌تان شرح می‌دهیم و آن تفاوت هزینه‌های عملیاتی و هزینه‌های سرمایه‌ای است. هزینه‌های سرمایه‌ای شامل این موارد می‌شود: دستمزد، هزینه‌های صدور پروانه، تعمیرات جزئی، هزینه‌های اداری، هزینه‌های توزیع، لیزینگ، مواد اولیه، بیمه و مالیات اموال ….

یکی از نکاتی که حسابداران برای محاسبه دقیق هزینه‌های عملیاتی به آن توجه می‌نمایند، تفاوت‌های ظریفی است که بین این دو وجود دارند. برای مثال، وقت صحبت از تجهیزات می‌شود باید ببینیم که شرکت یا کارخانه آن تجهیزات را اجاره نموده و یا اینکه خریداری کرده است. اگر تجهیزات خریداری شده نسبت زیان به سود باشند جزء هزینه سرمایه‌ای محسوب می‌شوند و اگر اجاره شده باشند، جزء هزینه‌های عملیاتی به حساب می‌آیند.

و در پاسخ به این سوال که چرا به جای هزینه سرمایه‌ای از هزینه‌های عملیاتی استفاده می‌شود، می‌توان گفت که هزینه‌های عملیاتی به فعالیت‌های عادی و مستمر شرکت نزدیکی بیشتری دارند و راحت‌تر می‌توان آن‌ها را کاهش داد.

پس از نسبت زیان به سود اینکه کل هزینه‌های عملیاتی را محاسبه کردیم، یعنی توانسته‌ایم ناخالصی سود یا زیان شرکت را شناسایی نماییم پس به سراغ آخرین مرحله خواهیم رفت.

محاسبه سود و زیان در حسابداری

سود یا زیان خالص چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

تا اینجا سود و زیان ناخالص را محاسبه نموده‌ایم و در کنارش کل هزینه‌های عملیاتی را شناسایی کرده‌ایم. پس در این مرحله این هزینه‌ها را از سود یا زیان ناخالص کسر می‌نماییم و سود یا زیان خالص را به دست می‌آوریم.

اصول و نکات مهم برای محاسبه سود و زیان در حسابداری

تا اینجا نحوه تهیه صورت‌حساب سود و زیان را معرفی کردیم ولی در ادامه لازم است به دو اصل مهمی که حسابداران باید به آن ملزم باشند را هم ارائه می‌نماییم. این دو اصل عبارتند از:

الف. اصل تحقق: طبق اصل تحقق باید زمانی درآمد را شناسایی کرد که تحقق یافته باشد. در واقع زمان تحقق یافتن آن لزوما زمانی نیست که ما وجه نقد را دریافت می‌نماییم.

ب. اصل تطابق: طبق اصل تطابق باید زمان ثبت درآمد، هزینه آن را هم ثبت کرد. در اصل ما وقتی درآمدی را به دست می‌آوریم، برای آن هزینه‌هایی را هم انجام داده‌ایم. پس لازم است که این هزینه‌ها را با درآمد تطابق دهیم.

در پایان، برای یادگیری درست محاسبه سود و زیان در حسابداری یک مثال کامل آورده‌ایم. تصور کنید یک شرکت 8 میلیون تومان فروش خالص داشته است. در حالیکه بهای تمام شده کالای فروش رفته آن 400 هزار تومان است و به همین خاطر سود ناخالص (یا ناویژه) آن 7 میلیون و 600 هزار تومان می‌باشد.

محاسبه سود و زیان در حسابداری

برای خالص‌سازی سود آن شرکت، هزینه‌های عملیاتی را از آن کسر می‌نماییم. در این مثال، هزینه‌های عملیاتی و هزینه‌های استهلاک اثاثه، ساختمان و اتوموبیل 400 هزار تومان است و پس از کسر این موارد از عدد قبلی، به عدد 7 میلیون و 200 هزار تومان می‌رسیم. به این عدد سود خالص گفته می‌شود که البته با عنوان سود قبل از بهره و مالیات یا سود عملیاتی هم شناخته می‌شود.

اگر هزینه‌های غیرعملیاتی از جمله هزینه بهره و مالیات را هم از آن کسر نماییم، به سود خالص نهایی رسیده‌ایم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.