روانشناسی در معاملهگری
خیلی وقتها در محافل خصوصی و خانوادگی و دوستانه صحبت از شغلهای گوناگون و سختی بعضی شغلها می شود . در مورد سختی مشاغل مختلف هر کس نظری دارد . برخی شغل کار در معدن را ( به علت شرایط سخت کار ) ، برخی جراح مغز را ( به خاطر مسئولیت زیاد و احتیاج به دقت و تبحر زیاد ) و برخی کار در کوره های ذوب آهن ( به خاطر خطرات حین انجام کار و حتی عوارضی که بعد ها دامنگیر افراد می شود ) را سخت ترین شغل ها می دانند . اما واقعا شغل سخت چیست و چه شغلهایی سخت محسوب می شوند . به یک تعریف ساده مشاغلی که فرد طی سالها فعالیت در آن دچار مشکلات جسمی و روحی و بیماری می شود شغل سخت محسوب می شوند و دارای تقسیم بندی های خاصی هستند . معیار سختی یک شغل میزان آسیب هایی است که ممکن است شغل برای شاغلین داشته باشد ( حتی اگر تمام مواردی ایمنی هم رعایت شود ) .
اما صرف نظر از مبحث بالا آیا شغل آسان هم داریم ؟ خوب در این خصوص هم نظرات متفاوتی وجود دارد و افراد در مقایسه با شغلهای سخت ، برخی شغلها را آسان می دانند . ممکن است کسی طلافروشی یا کارهای دفتری را شغلی آسان بداند . اما واقعیت این است که هیچ شغل آسانی وجود ندارد و هر شغل دارای ریسکها ، مشکلات و سختی های خود هست هرچند برای کسانی که تجربه آن را ندارند ممکن است شغل آسانی به نظر برسد . خوب در این مقاله قرار نیست به بررسی حرفه ها مختلف و بررسی سختی کار بپردازیم . ما در اینجا یک سوال اساسی داریم :
آیا شغل معامله گری در بازارهای مالی ، آسان است ؟
این مقاله را زمانی می نویسم ( مرداد 1399 ) که تب بورس همه جامعه را فرا گرفته و تقریبا در همه جا صحبت از آن است و به جرات می توان گفت که بورس تابحال چنین روزهایی را به خود ندیده است و ورود حجم پول و مردم جامعه به آن بی سابقه است . بسیاری از مردم با فروش اتومبیل ، گرفتن وام و …. به هر طریقی می خواهند از قافله سود های سرشار این روزها عقب نمانند . اما اینجا یک نکته خیلی مهم خودنمایی می کند . آیا این مردم هیچ تجربه ای در این کار دارند ؟ آیا در این زمینه تحصیلات دارند و آموزش دیده اند ؟ تقریبا اکثر کسانی که در حال ورود به این بازار هستند هیچ تجربه و تخصصی ندارند و صرفا با دیدن سود زیاد و این فکر که معامله گری کار راحتی است وارد گود می شوند .
حال یک سوال دیگر :
اگر به شما بگویند شغل برقکار صنعتی ( یا هر شغل دیگر ) درآمد فوق العاده ای دارد ، شما فورا شال و کلاه می کنید و می روید به عنوان یک برقکار استخدام شوید ؟ به فرض اینکه حتی شرکتی که قرار است در آن کار کنید ادعای شما را پذیرفت و بدون هیج آزمونی به شما اجازه فعالیت داد آیا شما این ریسک را قبول می کنید که در کاری که هیچ تجربه و تخصصی ندارید شروع به کار کنید ؟ نتیجه چنین کاری چه خواهد شد ؟ بی شک در همان ساعات اول جان خود و دیگران را به خطر خواهید انداخت یا حداقل خسارت مالی به بار خواهید آورد . خوب وقتی ما در شغلی مهارت نداریم عقلا از ورود بدون آموزش به آن خودداری می کنیم اما واقعا چرا اکثر مردم در مورد ورود به حرفه معامله گری بدون هیچ تردیدی ( بدون داشتن تجربه و تخصص ) اقدام می کنند و انتظار دارند موفق هم باشند . واقعا چرا ؟
حال مسئله را با دقت بیشتری بررسی می کنیم . کلا برای موفقیت در یک حرفه دو مرحله وجود دارد :
- مراحل راه اندازی یک کسب و کار و یا موفقیت در آزمون ورودی و استخدامی و جلب نظر کارفرما برای به دست آوردن یک کار
- توانایی های فکری و جسمی برای ادامه آن کسب و کار یا موفق بودن در انجام شغلی که در یک سازمان به دست آورده ایم ( در یک دسته بندی کلی ما یا برای خودمان کار می کنیم یعنی یک کسب کار شخصی داریم و یا برای دیگران کار می کنیم مثلا کارمند یا کارگر یک شرکت هستیم ). در هر دو صورت پس از ورود به هر حرفه ای توانایی برای غلبه بر مشکلات و سختی ها و داشتن توان لازم برای موفقیت در ادامه کار بسیار مهم است .
مرحله اول :
معمولا برای اینکه در یک شغل استخدام شویم لازم است که قبلا در آن زمینه مهارت و تخصص لازم را بدست آوریم که برای این منظور باید در دانشگاه یا مراکز مشابه علمی و فنی آموزش دیده باشیم . معمولا شرکت ها برای استخدام افراد ، از آنها مدارک تحصیلی مرتبط و سوابق کاری می خواهند و از آزمونهای کتبی ، عملی و مصاحبه برای ارزیابی و انتخاب بهترین افراد استفاده می کنند . پس هیچ شرکتی حاضر نیست بدون ارزیابی و اطمینان از مهارت و تخصص افراد آنها را بکارگیرد و برای داشتن یک شغل معمولی در یک سازمان باید سالها تحصیل کنند و آموزش ببینند و حتی بعد از استخدام نیز آموزشهای مرتبط با شغل همچنان ادامه دارد .
از طرف دیگر برای راه اندازی یک کسب و کار کوچک به غیر از تخصص و تجربه ( که برای به دست آوردن آن احتیاج به ساعتها آموزش به صورت رسمی ( مثلا در مراکز فنی حرفه ای ) و سنتی ( مثل شاگردی کردن ) و کسب تجربه در بازارهای کار احتیاج به مجوزهای همچون پروانه کسب ، مدرک فنی حرفه ای ، تایید سلامت فردی و بهداشت محل کار ، نداشتن سوء سابقه و بسیاری موارد دیگر دارد .
سوال : برای ورود به شغل معامله گری چه مدارک و مجوزهایی لازم است ؟
پاسخ : یک کد بورسی و شارژ حساب . والسلام
همانطور که می بینید وارد شدن به هیچ شغلی به اندازه معامله گری بورس آسان نیست و شاید به همین خاطر است که به محض رسانه ای شدن سودآور بودن بورس ، همه برای ورود به آن هجوم می آورند .
مرحله دوم :
در یک حرفه پس از راه اندازی آن یا استخدام در یک شرکت ، مهم ادامه آن برای رسیدن به اهداف و موفق بودن است . بعضی کارها ممکن است مرحله اول آسان باشد ( راه اندازی ) ولی ادامه دادن سخت باشد و یا بالعکس شغلهایی هستند که ورود به آنها مشکل باشد ولی ادامه آن زیاد سخت نباشد .
همانطور که دیدید ورود به دنیای بازارهای مالی آسان است اما آیا ادامه آن و رسیدن به سود آوری مستمر در بلند مدت نیز آسان است .
طبق آمار ( منبع ش را نمی دانم ولی زیاد شیده ایم ) بیش از 90% کسانی که وارد جرگه معامله گران می شوند پس از مدتی با از دست دادن قسمت زیادی از دارایی خود ( حتی همه آن ) با سرخوردگی این بازار را ترک می کنند . تاثیرات این شکست تا مدتها بعد گریبانگیر خود و خانواده شان خواهد بود .
نکته مهمی که در اینجا قابل ذکر است این است که اشتباهات و خطاهایی که ما در حرفه خود انجام می دهیم ممکن است به دیگران آسیب مالی یا جسمی وارد کند ولی در این شغل تنها خودمان هستیم که در معرض آسیب های احتمالی خواهیم بود .
پس نتیجه ای که تا اینجا گرفتیم این است که معامله گری ، حرفه ای است که ورود به آن آسان است و به علت احتمال بدست آوردن سودهای زیاد در آن ، مردم وسوسه می شوند که بدون آموزش و تجربه وارد آن شوند و به راحتی سرمایه خود را در خطر بیاندازند ، غافل از اینکه این دریا به آن اندازه که آرام به نظر می رسد بی خطر نیست .
دنیای بازارهای مالی ، دنیایی متفاوت
همه ما از کودکی در محیط هایی بزرگ شده ایم که تحت نظارت دیگران بوده ایم . در خانه ، مدرسه ، محل کار و محیط جامعه تحت کنترل و نظارت والدین ، معلم ، مدیر ، پلیس و قانون بوده ایم چه نوع معامله گری هستید؟ و برای هر خطایی مورد مواخذه قرار گرفته ایم . همیشه باید طبق قوانین و هنجارهای محیط هایی که در آن بودیم ، رفتار می کردیم و به این گونه زندگی عادت کرده ایم . اما وقتی وارد محیط جدید ( بورس ) می شویم دوباره همان ذهنیت را داریم ولی اینجا دنیای متفاوتی است .
دنیای جدید دنیایی است پر از سود ، پر از ریسک و پر از احساسات و البته بدون هیچ ناظری . اینجا می توانی هر وقت ارده کردی خرید و فروش کنی هر اندازه سرمایه که داری وارد معامله کنی . سود کنی ، ضرر کنی و البته کسی شما را به علت اشتباهاتتان و ضررهاتان مواخذه و تنبیه نخواهد کرد . شما آزاد هستید . آزاد آزاد .
دقیقا یکی از مهمترین تفاوتهای دنیای جدید با محیط های قبلی همین است و البته این نکته بسیار تعیین کننده است .
در محیط جدید تنها کسی که ناظر ماست خودمان هستیم . کنترل ترس ، طمع ، احساسات ، هیجانات ، پایبند بودن به استراتژی و قوانین کاری ( مدیریت سرمایه – مدیریت ریسک و … ) کلید موفقیت ماست و البته کسی نیست که ما را مجبور کند که به قوانین خود ( قوانینی که خودمان بر اساس علم و تجربه شخصی پذیرفته ایم و کسی به ما را ملزم به قبول و رعایت آنها نکرده است ) پایبند باشیم . کسانی بوده اند که سالها طبق اصول کاری خود معامله کرده اند ولی به علت اینکه فقط در یک یا چند معامله از قوانین خود پیروی نکرده اند ، کل سرمایه خود را از دست داده اند .
منظبط بودن شرط موفقیت در بازارهای مالی است .
انسانهای موفق در بازارهای مالی باید انسانهای خودساخته ای باشند . شاید پایبند بودن به چند قانون ساده کار ساده ای به نظر آید اما در عمل ، کاری است بسیار دشوار . به عنوان مثال یکی از قوانین مهم خروج از بازار بعد از رسیدن به حد ضرر است . اما به علت اینکه ذهن ما ذاتا آمادگی پذیرش ضرر را ندارد و به هر طریقی سعی می کند که آن را توجیه کند و تمام علایم آشکار ریزش قیمت را نادیده می گیرد و حتی وقتی قیمت از حد ضرر عبور می کند هم به امید بازگشت قیمت ، از معامله خارج نمی شود و به قولی وارد باتلاق ضرر می شود . این قانون بر روی کاغذ بسیار ساده است اما همه کسانی که در بازار مالی کار کرده اند می دانند که چقدر اجرای آن سخت است . بقیه قوانین هم به همین صورت در ظاهر ساده اند اما در عمل اینگونه نیست . کنترل احساسات بخش مهم کار است . کنترل ترس و طمع ( که برخی اساتید طمع را هم نوعی ترس می دانند . در واقع ترس از دست دادن سود بیشتر ) کار انسانهایی است که ذهنی آرام و قوی و روحیه ای محکم دارند .
کسانی که تجربه ای در معامله گری ندارند کار را ساده می پندارند . خرید در کف و فروش در سقف قیمتی . به همین راحتی . و به همین خاطر است که به سادگی وسوسه می شوند تمام سرمایه خود را وارد این کار کنند و حتی با فروش خانه و اتومبیل و گرفتن وام وارد این میدان شوند و البته ممکن است در ابتدا هم سودی ببرند اما در بلند مدت تمام داشته های خود را بر باد می دهند . امروز که در حال اتمام این نوشته هستم ( 22مرداد 99 ) چند روزی است که بازار در حال اصلاح و یا شاید ریزش باشد . در این روزها می توان براحتی ترس را در نوع معاملات دید . واقعا استرس این شغل در این روزها خصوصا برای کسانی که بدون تجربه و رعایت قوانین حرفه ای وارد آن شده اند ، کشنده است . کار ، کار ساده ای نیست . و این را به تجربه یافته ام و واقعا انسانهای موفق در این کار را انسانهایی خود ساخته می دانم . زمانهایی که همه در حال خرید هیجانی هستند تو باید بر اساس استراتژی خود بر طمع خود غلبه کنی و خرید نکنی و ممکن است در زمانی که دیگران هیجان زده می فروشند تو بر ترس خود غلبه کنی و بخری . در واقع معامله گری یک کار سنگین ذهنی است که فشار آن با فشار روانی فینال مسابقات جهانی برابری می کند .
مارک داگلاس در کتاب معامله گر منظبط می گوید ” مردم معامله گری را کار آسانی می دانند در صورتی که اینگونه نیست ” یا کورتیس ام.فیث در کتاب معامله گری از عمق وجود می گوید : “معامله گری کار آسانی است ولی برخی آنرا پیچیده می کنند چرا که فکر می کنند با کار راحت نمی شود پول درآورد و حتی برای رسیدن به درآمد زیاد باید کار سخت انجام داد برای همین معامله گری را برای خودشان پیچیده می کنند و در آخر در کتاب ذهن زیبا در بورس ( نویسندگان توماس ویتنر / أندرتاس فریچ ) می خوانیم :” معامله گری کار ساده ای است ولی آسان نیست .” این بزرگان که همه در حوزه مسائل روانشناسی معامله گری تحقیق می کنند و خود از معامله گران با تجربه و وموفق هستند هر یک از نقطه نظر خود معامله گری را بررسی کرده اند و هر سه البته درست می گویند . مارک داگلاس معتقد است که مردم معامله گری را کار راحتی می دانند ، که در این زمینه مفصل صحبت کردیم و علل آن را بیان کردیم اما نکته جالب در کتاب مورتیس ام.فیث این است که وی معامله گری را کار راحتی می داند . نظر ایشان این است که اگر کسی اصول معامله گری را درست یاد بگیرد ( استفاده از نیم کره سمت چپ مغز ) و معامله گری را با اصول درست آن انجام دهد پس از مدتی تواند قدرت استفاده از شهود ( استفاده از نیمکره سمت راست ) در معامله گری را پیدا کند و باید به شهود خود اطمینان کند و آنرا پرورش دهد و بتواند در معاملات به سرعت تصمیم گیری کند (خصوصا در معاملات کوتاه مدت روزانه) و کم کم توانایی استفاده از هر دو نیمکره مغز را بدست آورد . وی معامله گری را بعد از طی کردن همه مراحل یعنی یادگیری اصول و به کاربردن و تکرار آنها تا به دست آوردن تجربه در استفاده از قدرت شهود ( حذف کردن جزئیات و مدل سازی با یک نگاه کوتاه به نمودار و تصمیم گیری سریع ) کاری ساده می داند نه اینکه این شغل برای افراد بدون تجربه و تخصص کار ساده ای باشد .
و در نهایت در کتاب ذهن زیبا در بورس به جمله ای می رسیم کامل و ساده : “معامله گری کار ساده ای است ولی آسان نیست ” . بسیاری افراد هستند که همیشه دنبال اندیکاتورهای پیچیده ، نرم افزارهای تخصصی و تکنیکهای خاص ( که البته من منکر فواید و کاربرد آنها نیستم ) می گردند و فکر می کنند برای موفقیت در معامله گری احتیاج به علمی خاص هست که فقط افراد خاصی از آن اطلاع دارند در حالی که واقعا اینگونه نیست . بسیاری از موقعیت های معامله با یک تحلیل ساده و بدون استفاده از انبوه اندیکاتورها و تحلیل های پیچیده قابل دستیابی هستند واتفاقا سود خوبی هم می دهند . به گفته هری کارپنتر در کتاب غول درون ” وقتی تئوری های زیادی برای برای توضیح یک پدیده در دسترس باشند ، به احتمال زیاد ساده ترین آنها ، صحیح ترین آنهاست . طبیعت در جستجوی ساده ترین راه هاست ” .
این اصل در معامله گری نیز صدق می کند .
در واقع قوانین کار ساده اند ولی اجرای به موقع و درست آنها آسان نیست . پیدا کردن یک یا چند استراتژی که با روحیات فرد سازگار باشد و اطمینان به سودآوری آنها در بلند مدت و داشتن مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک کار سختی نیست اما مهم پایبند بودن و اجرای دقیق و به موقع آنها می باشد .
در پایان بد نیست نگاهی بیندازیم به شکل زیر که چرخه روانشناسی در بازار را نشان می دهد . این شکل برای افرادی که سهمی را خریده اند ترسیم شده است ( پوزیشن buy) . همانطوری که می بینید وقتی بازار در راستای خرید ما در حال رشد می باشد احساساتی مانند خوش بینی – شور و شوق – هیجان و رضایتمندی وجود ما را فرا می گیرند و هنگامی که کم کم بازار در نزول قرار می گیرد هیجاناتی مانند اضطراب تا افسردگی ما را درگیر خود می سازند . دو نکته مهم در این خصوص وجود دارد . نکته اول اینکه هر معامله گر توان کنترل این احساسات را در وجود خود داشته باشد و نکته دوم اینکه یک معامله گر بتواند احساسات معامله گران دیگر را در هر زمان تشخیص داده و بازار را پیش بینی کند و برای ورود یا خروج از آن به موقع اقدام نماید .
نتیجه گیری
هیچ کاری سخت نیست و هیچ کاری ساده نیست . برایان تریسی معتقد است برای رسیدن به مهارت و موفقیت در یک شغل باید روزی حداقل 2 ساعت وقت برای یادگیری آن اختصاص دهید و برخی محققین 10000 ساعت کار برای سرامد شدن در یک حرفه را لازم می دانند . یادگیری و تجربه اندوزی مستمر ، کلید موفقیت هستند . معامله گری هم از این قاعده مستثنی نیست . اگر بدون آموزش و کار توانستید در شغل دیگری موفق باشید در معامله گری هم می توانید . شغلی لذت بخش و پر از هیجان و سود که اگر بدون تجربه وارد آن شوید زندگی خود و خانواده تان را تباه خواهید کرد . آموزش و کار کردن در محیط های مجازی ( دمو ) و سپس تجربه اندوزی با پول کم در دنیای واقعی و پرورش و آماده کردن ذهن برای کار با پول های بزرگتر ، کلید کار است . بهترین معلم بازار است و البته سخت گیرترین آنها . بزرگترین درسها را وقتی می آموزیم که ضرر می دهیم . ضرر دادن جزء کار است و هزینه شغل مان . باید آن را بپذیریم و به موقع برای توقف آن اقدام کنیم . هر شغلی هزینه هایی دارد و هزینه این شغل ضرر دادن است . پرورش جسم و ذهن ، آرامش روح ، تمرکز لازمه موفقیت در این حرفه اند . برای داشتن ثروت ابتدا باید ذهنی ثروتمند داشت . سالم و پرسود باشید.
معامله گری در بورس
معامله گری در بورس نکات و روشهای زیادی دارد که برای بدست آوردن آنها باید سالها در بازار سرمایه فعالیت کنید و عملا خودتان آنها را به صورت تجربی کسب کنید. این تجربیات میتواند بهترین معلم و راهنما برای سرمایه گذاری موفق در بورس باشد. اما گزینهی دیگری که در پیش رو دارید، استفاده از تجربیات افراد دیگر است. شاید شما آنقدر وقت نداشته باشید تا خودتان به رموز معامله در بورس پی ببرید. در عوض شما میتوانید در این بخش با انواع روشهای معاملاتی در بازار بورس و سهام آشنا شوید و نکات ارزشمندی را در زمینه معامله گری در بازار سرمایه کسب کنید. این روش ها همگی امتحان خود را پس داده اند و مورد تایید سهم شناس میباشند.
هر کسی که قصد دارد در بورس سرمایه گذاری کند، باید بر اساس یک استراتژی از پیش تعیین شده، اقدام به خرید و فروش سهام کند. مشخص کردن استراتژی معامله کمک میکند که معامله گر از هیجانات و عواطف انسانی به دور باشد و با ذهنی باز به ترید بپردازد که نتیجه این امر موفقیت در کسب سود بیشتر خواهد بود. بنابراین روش و استراتژی معاملاتی مناسب خود را انتخاب کنید و با آگاهی معامله کنید.
سهم شناس سعی میکند که نکات مهم معامله گری که میتواند شامل متدها، استراتژی ها و نکات روانشناسی معامله باشد را در قالب مقالات آموزشی بورس، در اختیار مخاطبان قرار دهد. انتشار این مطالب تنها با هدف آگاهی بخشی به مخاطبان است و امید میرود این کار باعث افزایش دانش معامله گران بازار سرمایه گردد.
تفاوت سرمایه گذاری، تحلیلگری و معاملهگری
بسیاری از افراد در بازارهای مالی متحمل ضرر و زیان میشوند و با ضرر از بازار خداحافظی میکنند. این مطلب را احتمالا افرادی که در سال 99 به بورس ایران وارد شدهاند بهتر درک میکنند. این موضوع مختص بورس ایران نیست و در همه بازارهای مالی صادق …
بورس بهتر است یا ارزهای دیجیتال؟
در این مقاله به یکی از سوالات متداول در خصوص سرمایه گذاری در حوزه ارزهای دیجیتالی خواهیم پرداخت. در شرایطی که در تاریخ نگارش این مقاله (بهار 1400) بسیاری از افراد در بازار بورس ایران متضرر شدهاند و از طرفی بازار ارزهای دیجیتال یا همان …
ریشه یابی علت ضرر و زیان در بورس
طبق آمارهای غیر رسمی 80 الی 90 درصد افراد حداکثر 2 سال پس از ورود به بازارهای مالی از جمله بازار بورس، با ضرر و زیان از این بازار خداحافظی میکنند. این امر دلایل مختلفی دارد و ریشه یابی کردن علت اصلی ضرر کردن افراد در بورس میتواند بسیار …
بیت کوین در بورس ایران!
بورس سهام ایران یکی از سودآورترین بازارهای مالی داخلی است، اما نه برای همه! بورس بازی بزرگان است و تنها معاملهگران سازمانی و معاملهگران حرفهای میتوانند از این بازار پول در بیاورند و بقیه افراد که شامل معاملهگران آماتور است در نهایت …
معاملهگری در بورس به عنوان شغل اول!
معاملهگری در بورس سهام یا هر بازار مالی دیگر یکی از سادهترین شغلهای دنیا است! اگر باور ندارید، این مقاله را از دست ندهید. حتما این جمله را شنیدهاید که میگویند "بورس شغل دوم، درآمد اول!". آیا معامله گری در بورس میتواند به عنوان یک شغل …
فیلتر پول هوشمند در بورس
فیلتر پول هوشمند در بورس یکی از جدیدترین عناوینی است که سایتهایی که متاسفانه تنها به فکر منافع خود هستند آن را بولد کرده و یک فیلتر بورسی را به قیمت چند صد هزار تومان بفروش میرسانند. در این مقاله یک فیلتر بورسی رایگان به شما معرفی خواهد …
آموزش شناسایی ورود پول هوشمند در بورس
پول هوشمند در بورس یکی از اصطلاحاتی است که چند سال اخیر در بین اهالی بازار سرمایه رواج پیدا کرده است و خیلی از معاملهگران به دنبال شناسایی پول هوشمند در بازار بورس هستند. این دسته افراد اعتقاد دارند پول و نقدینگی در هر سهمی وارد شود قیمت …
ماشه یا تریگر معامله چیست؟
در حرفهی معاملهگری، تریگر یا ماشهی معامله آخرین شرطی است که یک معاملهگر برای ورود به معامله آن را در نظر میگیرد. تریگر (Trigger) در لغت به معنی ماشه است. در این مقاله قصد داریم مفهوم تریگر در معامله را به روشنی بیان کنیم. از این رو …
آموزش نوسانگیری حرفهای روزانه در بورس
نوسانگیری روزانه در بورس یکی از داستانهایی است که از دور بسیار زیبا و دلپذیر است و هر کسی آرزو دارد بتواند به این توانایی برسد، ولی عملا کاری بسیار سخت و پر ریسک است که نیاز به تجربه، مهارت و اعصابی آرام دارد. روشهای بسیار زیادی برای …
چرا افراد در بورس ضرر میکنند؟
چرا افراد در بورس ضرر میکنند؟ جواب این سوال مشخص است، چون سواد این کار را ندارند. شاید تعجب کنید که اینقدر بی رحمانه و تند به این سوال پاسخ دادیم. تعجب نکنید، اگر افراد نتوانند با تندترین پاسخها مواجه شوند، در آینده با ضررهای سنگینی …
نحوه مدیریت احساسات در معامله
چگونه حضوری موفق در بورس داشته باشیم
اگر بدانیم هنگام معامله و انتخاب سهم و یا ترکیبی از سهام مختلف چگونه احساسات خود را کنترل کنیم میتوانیم از بروز شکست جلوگیری کرده و موفق شویم. وضعیت روحی و روانی شما تأثیر زیادی در تصمیمگیریهایتان دارد، به ویژه اگر تازه کار هستید. حفظ آرامش برای انجام معاملات مهم است. در این مقاله، ما جنبه روانشناسی در معاملات روزانه و حتی بلند مدت را برای معاملهگران مبتدی و باتجربه بررسی میکنیم و نکاتی را در مورد چگونگی انجام معامله بدون دخالت احساسات ارائه میدهیم.
اهمیت کنترل احساسات در حین معامله
اهمیت کنترل احساسات در معاملات را نمیتوان نادیده گرفت.
تصور کنید که پیش از گزارش اشتغال و آمار بیکاری معامله کردهاید با این انتظار که اگر تعداد مشاغل گزارش شده بیشتر از پیشبینیها باشد، قیمت طلا و یا سهمتان به سرعت افزایش مییابد و شما میتوانید در کوتاه مدت سود زیادی کسب کنید.
گزارش اشتغال منتشر میشود و همانطور که امیدوار بودید، تعداد مشاغل از پیشبینیها بیشتر است. اما به دلایلی، قیمتها سقوط میکنند!
شما به تمام تجزیه و تحلیلهایی که انجام دادهاید، به تمام دلایلی که باعث افزایش قیمت طلا و یا سهمتان میشد، فکر میکنید و هرچه بیشتر فکر کنید، ارزش طلا و سهمتان کمتر میشود
همانطور که میبینید رنگ سهامهایی که خریدهاید قرمز میشود، زانوهایتان بی اختیار تکان میخورد، احساساتتان جریحهدار میشود و واکنش «جنگ یا گریز» رخ میدهد، این پاسخ فیزیولوژیکی اغلب مانع رسیدن ما به اهدافمان میشود و میتواند برای معاملهگران بسیار مشکلساز باشد.
معاملهگران حرفهای به شانس اعتقادی ندارند و با یک تصمیم عجولانه به سرمایه خود آسیب نمیرسانند. آنها اجازه نمیدهند یک حرکت اشتباه کل زندگیشان را خراب کند.
برای یادگیری به حداقل رساندن معاملات احساسی، باید تمرینات زیادی انجام شود.
مدیریت احساسات در معاملات فارکس
تجربه رایج معاملهگران درباره معاملات احساسی:
برخی از رایج ترین احساساتی که معامله گران تجربه میکنند عبارتند از ترس، عصبانیت، باور، هیجان، حرص و طمع و اعتماد به نفس کاذب.
ترس و عصبانیت
یکی از علل شایع ترس، معامله با ارقام بسیار بالا است. معاملات بسیار بزرگ نوسانات بیشتری دارند، و استرس ناشی از آن باعث میشود مرتکب اشتباهاتی شوید که در حالت معمول هرگز انجام نمیدهید.
عامل دیگر ترس (یا عصبانیت) انجام معامله «اشتباه» است، معاملهای که با برنامه معاملاتی شما مطابقت ندارد.پس برای تک تک معاملات خود برنامه داشته باشید و سعی کنید مانند یک خلبان همیشه چک لیست داشته باشید و همه هموارد مربوطه را قبل از ورود به معامله انجام داده باشید .اگر بتوانیم با کمی تمرین ترس را در زمان شروع ان بشناسیم احتمالا خواهیم توانست به موقع قبل از اینکه احساسات بر ما مسلط شوند گامهای موثرتری در راستای بهتر معامله کردن برداریم.
ترس از دست دادن پول و یا ترس از اشتباه و حتی ترس از جاماندن از خرید و یا فروش سهم و یا سهام از بدترین و مهلک ترین مشکلات احساسی میباشد که معامله گران میبایستی با تمرین و مشاوره و مطالعه بر یک یک ابعاد ان غلبه کنند.
باور/هیجان
باور و هیجان احساسات کلیدی هستند که احتمالاً آنها را در هر معاملهای که انجام میدهید حس میکنید. برای انجام یک معامله خوب نیاز به باور دارید همچنین هیجان لازمه معامله است، اگر در معامله هیجانی ندارید، احتمالا به این خاطر است که در معامله مناسبی قرار نگرفتهاید.
یک معامله خوب به برنامه معاملاتی شما بستگی دارد. اگر طبق برنامه معاملاتی عمل کنید حتی اگر در یک معامله ضرر کنید شما باز هم برندهاید. داشتن اطمینان نسبت به معامله بسیار موثر است.هم تجربه و هم تحقیق نشان داده است که ارتباط مستقیمی بین رفتار معامله گر و حالات احساسی وی وجود دارد و نکته ایی را که نباید فراموش کرد این است که شاید گاها باید باور اینکه قیمت سهم ما حتما به هدف ما خواهد رسید یک اندیشه کاملا غلط باشد چون دلایل زیادی هم وجود دارد که قیمتها برعکس شده و هرچه که سود بوده تبدیل به ضرر میشود بنابراین باورهای ما باید تحت کنترل کامل ذهنی ما قرار گیرد تا بر اثر باورهای غلط موجب ایجاد ضرر و زیان نشویم .
روانشناسی معاملات فارکس
حرص و طمع/اعتماد به نفس کاذب
اگر حریص هستید و برای به دست آوردن سود زیاد معامله میکنید، بدانید شاید گاهی نتیجه کار خوب باشد، اما اگر مراقب نباشید ممکن است دچار لغزش شده و در نهایت ضرر سنگینی را متحمل شوید.
مکانیسمهای تجاری خود را بررسی کنید (به عنوان مثال: پایبندی به اهداف، برنامهریزی، کنترل ریسک، تنظیمات تجاری خوب….) معاملات اشتباه ناشی از اعتماد به نفس بیش از حد مسبب شکست شما میشود.
البته همه رفتارهای معاملاتی تاثیر گذار منفی نیستند .لذت و احساسات قوی مثبت دقیقا به سادگی احساسات ناخواسته میتوانند بر معامله تاثیر منفی بگذارند .برای مثال معامله گری به علت حرکت خوب بازار در سود خوبی قرار داشت و همین باعث بوجود امدن احساس خوبی برای وی شد و به همین دلیل احتیاط کمتری کرد و طرح و برنامه ایی که برای حفظ سود داشت را فراموش کرد و همین اعتماد به نفس کاذب چه نوع معامله گری هستید؟ چه نوع معامله گری هستید؟ که فکر میکرد در بهترین حالت معامله قرار دارد باعث از دست دادن سودش شد .و حتی حرص و طمع باعث میشود که مدیریت سرمایه مناسب را فراموش کنیم و همه سرمایه را فقط در یک سهم خرید کنیم و در اندیشه شیرین کسب سود با یک بی تدبیری موجب ایجاد ضرر و زیان شویم.
تصادفی عمل نکنید:
یکی از مهلکترین ضربه هایی که موجب شکست برای ما میشود تصادفی عمل کردن است و برای مثال ما متوجه میشویم که بنا به هر دلیلی سهام شرکتی بشدت با رشد مواجه شده و ما هم بی خبر از همه جا بلافاصله اقدام به خریدی میکنیم که قبلا تحلیل و پرس و جویی در مورد ان نکردیم و احتمالا حتی برای مدت کوتاهی سود هم داشته باشیم و با فکر سود بیشتر از معامله خارج نمیشویم و بعد از گذشت مدتی میبینیم که خرید ما در ضرر قرار دارد .تصادفی عمل نکردن یعنی ما برای هر خریدی از قبل باید برنامه داشته باشیم و صرفا با هیجانی خرید کردن نمیتوان به سود مستمر رسید.
نظریه نیک کاولی درباره بینظمی در معاملات:
نیک کاولی بیش از ۲۰ چه نوع معامله گری هستید؟ سال در بازارها تجربه دارد و انواع صندوق سرمایهگذاری با درآمد ثابت را معامله کردهاست.
«بدترین معاملات را زمانی انجام دادم که از برنامه معاملاتی خارج شدم.»
من از حد ضرر محاسبه شده ایی استفاده نمیکردم. من فکر میکردمی توانم بهتر از بازار نتایج معاملات را پیشبینی کنم. زمانی که معامله زیانده میشد دست از معامله بر نمیداشتم و دو برابر ضرر میکردم و پول بیشتری به حساب معاملاتی خود واریز میکردم تا ضررهایم را جبران کنم.(نظریه انتقام از بازار )
«گاهی اوقات طبق برنامه معاملاتی بدون در نظر گرفتن چه نوع معامله گری هستید؟ احساسات میبایست از انجام بعضی معاملات خودداری میکردم اما نمیتوانستم احساساتم را کنترل کنم. البته غلبه بر احساسات بسیار دشوار است اما برای موفقیت در دراز مدت ضروری است.»
چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله
اگر میخواهید در انجام معامله احساسات منفی را از خود دور کنید، داشتن برنامه بسیار مهم است. یک ضرب المثل قدیمی میگوید:«نداشتن برنامه، برنامهریزی برای شکست است» این ضرب المثل در بازارهای مالی صادق است.
در بازارهای مالی استراتژیها و رویکردهای متعددی برای سودآوری وجود دارد که میتوانند به معاملهگران در رسیدن به اهدافشان کمک کند. اما مهمترین نکته داشتن یک عملکرد مشخص و منظم است.
در اینجا پنج روش برای کنترل احساسات هنگام معامله آورده شده است.
۱- قوانین شخصی داشته باشید
برای خود قانون تعیین کرده تا هنگام معاملات احساساتی برخورد نکنید. قوانین شما میتواند شامل تعیین حد ضرر و حد سود در معاملات باشد. در صورتی که معاملات شما بر اساس قوانین و چارچوب خاصی باشد از دخالت احساسات در آن جلوگیری می شود و این موضوع باعث موفقیت بیشتر شما در بازار فارکس می شود.
۲-به موقع معامله کنید
خودداری از معامله در شرایط بد بازار بسیار مهم است. اگر وضعیت بازار مناسب نیست بهترین راه وقتگذرانی با خانواده است.یکی از بزرگترین مشکلات معامله گران عدم کنترل در ورود به موقع در معاملات میباشد و معمولا در جای نا مناسب بدترین ورودها را انجام میدهند.
۳-حجم معاملات خود را محاسبه کنید
قبل از ورود به معامله میزان ریسک خود را بر اساس حجم و مقدار سرمایه میبایستی تعیین نماییم.برای مثال اگر حجم کلی سرمایه ما ده میلیون تومان میباشد بهتر است بدانیم و محاسبه کنیم که تا چه مقدار از سرمایه را میتوانیم ضرر دهیم تا در صورت بروز ان و از دست دادن قسمتی از سرمایه بتوانیم برای معاملات بعدی سرمایه کافی داشته باشیم .
۴- یک برنامه معاملاتی ترتیب دهید
فرق بین دستاوردهای معاملهگرانی که از یک برنامه معاملاتی استفاده میکنند و افرادی که برنامهی معاملاتی ندارند بسیار زیاد است. ترتیب یک برنامه معاملاتی اولین قدم برای کنترل احساسات هنگام معامله است اما به تنهایی نمیتواند از بروز احساسات جلوگیری کند، اما بسیار موثر و مفید است.برای مثال میتوان گفت که برنامه معاملاتی شامل اطلاع از وضعیت اخبار و اقتصاد بورس و یا سهام و اگاهی از حرکات قیمتی میباشد.یک برنامه معاملاتی ترکیبی از استراتژیهای معاملاتی تکنیکال و اخبار و شرایط اقتصادی موجود هم میباشد بنابراین اگاهی و علم خود را در این خصوص بالاتر ببریم تا استراتژی معاملاتی درستی را جهت کسب سود داشته باشیمو همچنین در برنامه معاملاتی سعی کنید از تکرار زیان پرهیز کرده و اگر چند بار پشت سرهم متحمل ضرر شدید حتما برنامه معاملاتی خود را مجددا بررسی کنید.
۵- آرام باشید
اگر آرامش خود را حفظ کنید و از انجام معامله لذت ببرید، در تمام شرایط بازار برای یک عملکرد منطقی آمادگی خواهید داشت.سعی کنید با دقت هر جه تمام تر معامله کنید و از کسب و بدست اوردن سود لذت ببرید.سعی کنید اخر هفته و یا در شرایط بحرانی بازار کتاب بخوانید و یا تفریح کنید .
نتیجه گیری :
حرص و طمع یکی از بزرگترین مشکلات هر معامله گری میباشد که قدم اول کنترل و غلبه بر ان میباشد .در هنگام رشد بورس در ایران افراد بسیار زیادی با وجود قرار داشتن سهامشان در سودهای غیر معقول به امید بدست اوردن سودهای چند هزار درصدی اقدام به فروش نکردند و طی مدتی سود تبدیل به ضررهای بزرگی شد بنابراین بعد تحلیل تکنیکال و بنیادی خود را بالا ببرید و همیشه از مشاوران روانشناس بازار کمک بگیرید تا همیشه کسب سود کنید.
معرفی بهترین کتاب های فارکس، 11 کتاب برتر فارکس که هر معامله گری باید بخواند!!
دنیای بازارهای مالی حتی برای تریدرهای با تجربه هم میتواند دلهره آور باشد. با این حال کتابهای زیادی در مورد این معاملات وجود دارد که به کمک آنها از مقدمات اولیه بازار تا استراتژی های پیشرفته مبتنی بر تحلیل تکنیکال و فاندامنتال را میتوان آموزش دید. در این قسمت از امیرتریدر به معرفی بهترین کتاب های فارکس میپردازیم که مطالعه آنها دیدگاه بهتری نسبت به بازار و فضای معامله گری در اختیار مخاطب قرار میدهد. دورههای نصف و نیمه زیادی در مورد آموزش فارکس وجود دارد اکثرا بر گرفته از این کتابها هستند. پس اگر وقت و سرمایهتان برایتان اهمیت دارد از همین ابتدا با مطالعه کتاب شروع کنید.
درس گرفتن از اشتباهات و نقاط مثبت سایر معامله گران یک روش عالی برای حرفهای شدن در ترید است. اکثر تریدرهای موفق تجارب خود را در قالب کتاب در اختیار سایرین قرار داده اند. به همین علت در این مطلب قصد داریم 11 کتاب برتر فارکس در حوزههای تکنیکال، فاندامنتال و روانشناسی بازار را معرفی کنیم که به راحتی تمامی نیازهای شما را در بازارهای مالی پوشش میدهند. تا انتها با ما همراه باشید.
بهترین کتاب های فارکس در حوزه تحلیل تکنیکال
روند، سطوح حمایت و مقاومت، پرایس اکشن، الیوت، اندیکاتور و … اصطلاحاتی هستند که احتمالا با حضور در بازارهای مالی به وفور به گوشتان خورده است. این عبارات در حوزه تحلیل تکنیکال قرار دارند. تحلیل تکنیکال مجموعهای از تکنیک هاست که به پیشبینی حرکات آینده قیمت بر اساس الگوها و حرکات تاریخی بازار میپردازد. اساس این روش متداول، بررسی دادهها و نمودارهای بازار به کمک ابزارها و اندیکاتورهای موجود است. در این بخش به معرفی بهترین کتاب های فارکس در حوزه تکنیکال میپردازیم.
- تحلیل تکنیکال بازار سرمایه از جان مورفی
جان مورفی به عنوان کسی که بالای 40 سال در بازار حضور داشته است میتواند مربی خوبی برای آموزش فارکس باشد. این کتاب یکی از پرفروشترین کتاب های مالی است که مورد تائید برترین اساتید دنیا قرار گرفته است. فلسفه تحلیل تکنیکال، ساختار نمودارها، روندها، اسیلاتورها، چرخههای زمانی، شکافهای قیمتی، انواع الگوها و … از مواردی است که در این کتاب به طور گسترده مورد بررسی قرار میگیرد. همین هم باعث شده یکی از بهترین کتاب های فارکس باشد.
فرقی نمیکند که در فارکس تازه کار هستید یا این که نتوانستهاید نتایج دلخواهتان را در این بازار به دست بیاورید. این کتاب به شما کمک میکند تا بتوانید در این مارکت به سود برسید. پاول لنگر نتایج سالها شکست، آزمایش، امتحان و تجارب ناشی از هزاران دلار سرمایهای که صرف سیستمها و دورههای آموزشی کرده است را در این کتاب با شما به اشتراک گذاشته است.
- آموزش فارکس از مقدماتی تا پیشرفته
این کتاب از صفر تا صد فارکس را به طور کامل آموزش میدهد. آشنایی با بازار فارکس، نحوه معاملات، انواع ریسکهای موجود، انتخاب بروکر مناسب، کلاهبردان بازار فارکس، طراحی استراتژی و پلن معاملاتی و … از مواردی است که در این کتاب کاملا بررسی شده است.
- استراتژی های معاملاتی با بیشترین احتمال موفقیت
اگر به دنبال یک برنامه معاملاتی هستید که از نقطه ورود تا خروج از پوزیشن را در بگیرد مطالعه این کتاب به شدت توصیه میشود. نویسنده این کتاب رابرت ماینر تجربه 20 سال و اندی حضور در مارکت را تشریح کرده است و به طرز ماهرانهای تمام جنبههای یک برنامه معاملاتی را در اختیار شما قرار میدهد. نتیجه خواندن این کتاب یک رویکرد کامل برای معامله است که به شما امکان میدهد تا با اطمینان کامل وارد موقعیت خرید یا فروش شوید.
یکی از مراجع معتبر و کامل در زمینه کندلها این کتاب است. آشنایی با این کندل و نمودارها پایه و اساس بازارها است و تریدرها باید با آن آشنایی کافی را داشته باشند. اگر از کندل استیک استفاده میکنید این از بهترین کتاب های فارکس برای شما است.
البروکس با داشتن تجربه 30 ساله در بازار یکی از بهترین مربیان برای سرمایه گذاران است. پرایس اکشن به سبک Al Brooks از معروفترین متدها در میان تحلیل گران سر تا سر دنیا است. سیستم معاملاتی البروکس عبارت است از ترید برنامهای، عادتهای شخصیتی تریدرهای موفق و آشنایی با کندلها.
معرفی بهترین کتاب های روانشناسی فارکس
محیط معاملهگری با محیطی که در آن بزرگ شدهاید متفاوت است بنابراین تلاش شما در ابتدا باید این باشد که خودتان را با ویژگیهای روانی که یک تریدر باید داشته باشد وفق دهید. کتاب هایی که در این بخش معرفی میکنیم جز بهترین کتاب های فارکس در زمینه روانشناسی بازار است که به شما کمک میکند تا خصوصیات روحی و ویژگیهای شخصیتی که یک تریدر برای موفق شدن نیاز دارید بیاموزید.
بهترین کتاب در حوزه روانشناسی بازار و همچنین فارکس است که مطالعه آن به شدت توصیه میشود. مارک داگلاس 80 درصد از موفقیت در بازار را ناشی از مسائل روانی میداند. به نظر مارک مسائلی که از ذهن نشأت میگیرد علت اصلی حرکات در بازار است و در این راستا به بررسی زوایای پنهان یک معامله و عوامل موثر بر آن میپردازد. با مطالعه این کتاب شما میآموزید که چگونه اعتماد به نفستان را در مارکت بالا ببرید، دقت و نظم داشته باشید و محیطهای خارجی و داخلی ذهنیتان را مورد استفاده قرار دهید.
نظم، تسلط بر خویشتن و مهارت کنترل عواطف و احساسات است که باعث موفقیت میشود اما این عوامل مسائلی نیستند که شما در ابتدا آنها را بدانید و برای مسلط شدن به آن نیاز دارید ابتدا آنها را بشناسید و سپس به طور مستمر آنها را تمرین کنید.
ترس، طمع، بی احتیاطی، غلبه بر گناه بینقصی، غرور، خشم و غضب، ناشکیبایی و بی صبری مواردی است که در فصلهای ابتدایی این کتاب بررسی میشود و در فصل های پایانی به شما کمک میکند تا اشتباهاتی را که انجام میدهید، طبق لیستی که برایتان آماده کرده تشخیص دهید و سپس این مشکلات را رفع کنید.
این کتاب با به کارگیری تکنیکها و روشهای علمی به تریدرها کمک میکند تا با ارتقا ذهنیت خود با تمرکز بهتر و اعتماد به نفس بالاتر در بازار پیش بروند و به سود برسند. مورد دیگری که در این کتاب به آن پرداخته میشود، ذهن آگاهی (تکنیک مایندفولنس) و توجه به زمان حال است. این کار باعث کاهش اضطراب و احساسات در تریدر میشود و دید او نسبت به مسائل را بازتر میکند.
جک دی شواگر در این کتاب با افراد برتر در حوزه معامله گری مصاحبه میگند. بررسی استراتژی های تریدرهای موفق اساس این کتاب است. این کتاب به خوبی بیانکننده این است که موفقیت در بازار منوط به مهارت و انضباط است و نمیتوان در آن به طور شانسی به موفقیت رسید. این کتاب دو دسته از افراد را مخاطب قرار میدهد: 1. افراد حرفهای که مشاغل مرتبط با سرمایه گذاری و فعالیت در بازارهای مالی را دارند و 2. افراد آماتور یا دانشجویانی که قصد فعالیت در مارکت را دارند و تمایل دارند در مورد کسانی که قبلا این مسیر را طی کردهاند اطلاع کسب کنند.
معرفی بهترین کتاب های فارکس در حوزه فاندامنتال
شما باید در هنگام بازکردن معاملات بدانید چه اتفاقاتی در شرف وقوع است و چه تاثیری روی بازار دارد. زیرا مسائل کلان و خبرهای اقتصادی به شدت در روند بازار تاثیر گذار هستند.
دکتر ژند در این کتاب به بررسی رویداهای فاندامنتال (بنیادی) میپردازد. ایده تحلیل بنیادی در فارکس این است که اگر تصویر اقتصادی آینده یک کشور مستحکم باشد باعث میشود ارز آن کشور نیز تقویت شود. این اتفاق به این علت رخ میدهد که در مارکت ها همیشه عرضه و تقاضا است که حرف اول را در تعیین قیمت میزند. کشوری که اقتصاد رو به رشدی دارد، تقاضای بالاتری برای ارز خود دارد و باعث رشد قیمت آن خواهد شد. تحلیل فاندامتال مربوط به اخبار، رویداهای سیاسی تاثیرگذار بر اقتصاد، سیاست های فدرال رزرو و … است. در فصلهای اولیه این کتاب به نهادهای تاثیرگذار در بازار ارز پرداخته شده است و سپس عوامل و رویدادهایی که باعث نوسان در بازار میشود به همراه مثال بررسی میشود.
سخن پایانی
خواندن این کتابها فقط شروع کار است. شاید این اصطلاح معروف را بارها و بارها شنیده باشید که با مشاهده صدها ساعت فیلم مرتبط با شنا، نمیتوان شناگر شد!! در بازارهای مالی نیز این قضیه صادق است حتی با دیدن بهترین فیلمها و کتاب های آموزش فارکس شما فقط دانش لازم را به دست میآورید. تمرین، تکرار و ممارست در این مسیر است که میتواند شما را به یک تریدر حرفهای تبدیل کند.
اگر در ابتدای مسیر معامله گری هستید و نمیدانید که دقیقا باید از کجا شروع کنید پیشنهاد ما افتتاح حساب دمو فارکس در یک بروکر و شروع به آزمون و خطا آموختههایتان است. پس از این که به تسلط نسبی در بازار فارکس و نحوه خرید و فروش رسیدید نوبت افتتاح حساب واقعی در یک کارگزاری معتبر است. در صورتی که ثبت نام خود را از طریق سایت امیرتریدر انجام دهید میتوانید به سیگنال های فارکس ما از طریق کانال VIP فارکس که به صورت کاملا رایگان در اختیار شما قرار میگیرد، دسترسی داشته باشید.
روانشناسی معاملهگری (ترید) در عمل
روانشناسی معاملهگری اصطلاحی است که ممکن است کموبیش برای طرفداران و کاربران ارزهای دیجیتال آشنا باشد؛ اما سؤال این است که مفهوم روانشناسی معاملهگری یا همان روانشناسی ترید چیست؟ آیا میتوان از علم روانشناسی در حوزه ترید بهره برد و معاملات پرسودتری را انجام داد؟ اگر پاسخ این سؤال مثبت است، چگونه باید چنین کاری را انجام دهیم؟
حتی اگر استاد معاملهگری باشید و با تمامی مفاهیم تحلیل فاندامنتال و الگوهای تحلیل تکنیکال نیز آشنا باشید، باز هم نمیتوانید هیچ بازاری، بهخصوص بازار ارزهای دیجیتال را صد درصد درست پیشبینی کنید. ضررهای سنگین، سودهای کلان و تغییر مسیر ناگهانی روند هنگامی که حتی فکرش را هم نمیکنید، همگی بخش جداییناپذیر از بازار داراییهای دیجیتال هستند؛ بخشی که کنترل چندانی روی آنها ندارید.
تنها کاری که از دست شما بر میآید، تحلیل دقیق بازار و سپس تسلط بر ذهن و احساسات خود و اجتناب از تصمیمات هیجانی است. در واقع، در پیچوخم معاملهگری در بازار، تنها چیزی که میتوانید بر آن کنترل داشته باشید، ذهن و روان خودتان است.
هر روز مباحث بسیاری درمورد روانشناسی معاملهگری مطرح میشوند و مقالات بسیاری در این زمینه نوشته میشوند. یکی از جذابترین مقالاتی که در این زمینه نوشته شده، مقالهای است که یکی از معاملهگرهای باتجربه ارزهای دیجیتال با نام کاربری کریپتوکرِد (CryptoCred) در وبسایت مدیوم منتشر کرده است.
این مقاله بهمسئله روانشناسی معاملهگری و نقش کنترل احساسات نگاهی داشته و زوایای مختلف آن را بررسی کرده است.
اهمیت روانشناسی معاملهگری
بهترین تریدر چه کسی است؟
مورد دوم که البته این نکته بهنوعی با مورد اول مرتبط است، درمورد اشتهای سیریناپذیر معاملهگرها به موضوع قطعیت و مطمئنشدن است. آنها میخواهند روند قیمت دقیقاً شبیه به خطوط کجومعوجی که در نمودار رسم کردهاند، پیش برود. برای این افراد، همهچیز باید بهسرعت آشکار شود. قیمت بستهشدن هر کندل و صعودی یا نزولیبودن آن باید حتماً مشخص باشد.
همه اینها یک مشت حرف چرند است! دقیقاً به همین علت است که افرادی که دانش بیشتری دارند، اغلب افتضاحترین معاملات را انجام میدهند! بهقول یکی از همکارانم، شما باید هرجومرج بازار را با آغوش باز پذیرا باشید.
اکنون که برخی از دلایل انجام فاجعهبار معمالات خود را متوجه شدهاید احتمالاْ این پرسش را مطرح میکنید که درمان چیست؟ در این بخش، به دو روش برای جلوگیری از این اشتباهات اشاره میکنیم؛ یکی حجم معاملات و دیگری داشتن چکلیست ورود به معامله.
حجم معاملات
یکی از دلایل بالقوه ترس از انجام معاملات، ریسک بیش از حد است. فرقی نمیکند که این ریسک نسبی و مربوط به درصدی از حسابتان باشد یا اینکه تمام سرمایهتان را وسط گذاشته باشید.
بهعنوان نکتهٔ اضافی باید بگویم بعضی افراد معتقدند که باید هر معاملهای را که واردش میشوید آن را باخته تصور کنید و توجهی به نتیجه آن هم نداشته باشید. من این باور را قبول ندارم. این نکته بیشک میتواند روشی قابلقبول برای مدیریت ریسک باشد؛ اما رویکرد نامنظمی نسبت به بازار است.
اگر سود و زیان معامله را محاسبه کردهاید و فکر میکنید معامله چندان موفقی نخواهد بود، واردش نشوید! من معاملاتی انجام میدهم که واقعاً دلم میخواهد وارد آنها شوم و در عین حال قدردان فرصت پیشآمده نیز هستم. از نظر من اگر ذهنیت «هر معامله یک ضرر است؛ اما برایم اهمیتی ندارد!» را بیش از اندازه ادامه دهید تنها معاملات متعدد و افتضاح و کمریسک خودتان را توجیه میکنید و در عمل سود چندانی برایتان ندارد.
پیش از اینکه نوابغ دبیرستانی و با معیار کِلی (Kelly Criterion) به کامنتها هجوم بیاورند، باید روشن کنم که من بهطور مشخص درباره تأثیر حجم معاملات بر ذهنیت افراد صحبت میکنم و هیچ توصیهای در مورد ریسکپذیری کمتر یا بیشتر ندارم.
اگر بیش از حد از اجرای نقشه معاملاتی خود واهمه دارید، احتمالاً بهتر است ریسک معامله را کمتر کنید. شروع معاملات با حجم کمتر میتواند یک شروع خوب باشد.
فرقی نمیکند که میزان ریسک را کمتر کنید یا بخشی از حجم موردنظر را در ادامه کار وارد بازار کنید یا اینکه تعداد دفعات ورود را بیشتر کنید تمامی این موارد از منبعی واحد سرچشمه میگیرد.
به زبان ساده، اگر بهازای هر معامله ۱۰ درصد از حساب خود را به خطر بیندازید، قطعاً وسواس بیشتری برای بینقصبودن اوضاع خواهید داشت و تمام تلاش خود را میکنید تا وارد بهترین موقعیت شوید؛ چنین روندی یک رویکرد نامناسب نسبت به بازار است.
اما اگر ۱ تا ۲ درصد از حساب خود را وارد معامله کنید، تمایل بیشتری برای انجام معامله دارید و در این صورت، اگر معامله طبق میل شما پیش نرود، دچار اضطراب کمتری میشوید.
اگر در انجام معاملات تردید دارید، پیش از هر اقدامی حجم معامله را کمتر کنید.
چکلیست ورود به معامله
این کار نسبتاً ساده است. همان طور که از نامش پیداست، چکلیست ورود به معامله شرایطی است که باید پیش از ورود به معامله رعایت شوند.
بهرهوری بیشتر در ترید
مدیریت معاملات بر اساس میزان سود و زیان
بسیاری از تریدرهای با تجربه اغلب پیشنهاد میکنند که در هنگام معامله، به عدد مربوط به سود یا زیان (PnL) خود روی صفحه نمایش توجهی نکنید و یا اگر میتوانید، آن را از روی صفحه مخفی کنید. به این دلیل که اساساً برای بازار مهم نیست که شما در حال سود هستید یا ضرر. در واقع، تصمیمات شما باید بر اساس مجموعهای از اصول انتخاب شوند و باید مطابق با سیستم معاملاتی و بازار تصمیمگیری کنید.
یکی از اشتباهات رایج معاملهگرها در ارتباط با میزان سود و زیان، زودبستن معاملات برنده، آن هم تنها بهدلیل مطابقتنداشتن بازار با روند پیشبینی شده است. این کار باعث میشود معاملات برنده صرفاً برای دسترسی به نسبت سود به زیان مشخص شده، از مناطق پرسود جابمانند. حتی اگر انجام این کار هیچ توجیه معقولی نداشته باشد و از سود احتمالی نیز کاسته شود، معاملهگر با این کار تلاش میکند میزان ریسک معامله را به حداقل برساند.
همه ما این شرایط را تجربه کردهایم و قطعاً خودتان همهچیز را بهتر میدانید. خوشبختانه، روش «درمان» ساده است: عدد مربوط به سود و زیان یا همان PnL خود را مخفی کنید!
این یک روش درمانی کوتاهمدت است؛ اما راهحل بلندمدتتری هم وجود دارد که کمی طول میکشد تا جا بیفتد. راهحل بلندمدت ریشه در این دارد که ما باید بپذیریم «کنترل بسیار محدودی» روی بازار داریم. قابلدرک است که این موضوع افراد بسیاری را وحشتزده میکند؛ اما باید بپذیریم که ما تنها میتوانیم روی اعمال خود کنترل داشته باشیم.
به نظر من، معاملهگرانی که بهطور حرفهای معامله میکنند، تا حدودی فرایندگرا هستند؛ یعنی روی انجام «صحیح» معاملات و اتخاذ تصمیمات درست در زمانی معین تمرکز میکنند و نه صرفاً روی نتیجه معاملات.
اگرچه فرایند و نتیجه در معاملهگری ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، اما اگر سیستم معاملاتی درست، سودآور و آزمایششدهای دارید، تنها کاری که باید بکنید وفاداری به آن و پذیرش ضررهای احتمالی است.
البته، این بخش نیز به بحث کاملاً مجزایی نیاز دارد برای مثال چطور میتوان ضررهای احتمالی معمول در معاملات را از سیستم معاملاتی ناکارآمد متمایز کرد؟ پاسخ سادهای برای این پرسش وجود ندارد و حتی اگر هم وجود داشته باشد، از حیطه این مقاله خارج است.
بهنظر من باید سیستمهای معاملاتی را انتخاب کنید که از آزمونهای زمان و تجربه متعددی سربلند بیرون آمدهاند و نه سیستمهایی که تنها در کوتاهمدت خوب جواب میدهند.
در میانه راه، به میزان سود یا زیانتان توجه نکنید. ابتدا روی آنکه معاملهگر خوبی باشید تمرکز کنید و بعد بهفکر پول درآوردن باشید.
برنامهریزی برای مدیریت معاملات
این بخش هم کاملاً ساده اما حائز اهمیت است. اگر قصد دارید بهراحتی کنترل و مدیریت معاملاتتان را از دست بدهید، اصلاً برای آنها برنامهریزی نکنید!
منظور من تدوین مبانی پایهای مانند نقاط ورود، اهداف قیمت، تشخیص اعتبار الگوها، مناطق مشکلآفرین، تایمفریمها، قیمت بستهشدن کندلها و … است.
مزیت داشتن یک نقشه و برنامه این است که در زمان تعیین و ترسیم آن نَه پولی درمیان است، نَه وسوسهای، َنه بالاوپایینشدن سود و زیانی؛ تنها خودتان در مرکز توجه و هدف آن قرار دارید.
پارامترهای معاملاتی که در زمان برنامهریزی تنظیم میکنید، همیشه قابلاعتمادتر از احساسات شما در هنگام انجام معامله هستند. بنابراین پیش از اینکه در محدوده معاملاتی سبز و سودآور قرار بگیرید و احتمالاً برای تخمین سود خود در صورت شکست سطح مقاومت بعدی وسوسه شوید، برنامه معاملات خود را تهیه کنید.
در زمانی که درگیر هیچ معاملهای نیستید و هوشیارید، تنها به خودتان اتکا کنید. اگر در میانهِ معامله متوجه شدید که در حال دستکاری سود و زیانتان هستید و با توهم آنکه سود زیادی عایدتان میشود در فکرتان مشغول خرج کردن آن هستید، بهتر است همان جا بهفکر خروج از معامله باشید!
این توهم موجب تشدید شکاف میان تحلیل تکنیکال و معاملهگری واقعی میشود. صرفاً چون بهنظر میرسد نسبت بالای سود به زیان (R:R) را بهدست آوردهاید معامله خود را انجام شده تلقی نکرده و سود آن را نیز بدیهی فرض نکنید.
کنترل احساسات بههنگام باختها یا بُردهای مکرر
در بخشهای قبلی، به این موضوع اشاره کردیم که روان و ذهنیات یک فرد چگونه میتواند بر معاملات وی تأثیرگذار باشد. این بخش بیشتر روی حرفه شما بهعنوان یک معاملهگر متمرکز است. من قصد دارم چند موضوع دیگر همچون حجم معاملات یا معاملات برنده و بازنده را نیز به این قسمت اضافه کنم.
در بین معاملهگران تازهکار خیلی معمول است که پس از چند بُرد پیاپی، حجم معاملات خود را افزایش دهند و در زمان باختهای مکرر، از حجم معاملات بکاهند. این در حالی است که در بعضی مواقع، کارهای دیوانهوارتری هم از آنها سر میزند؛ مانند افزایش حجم معاملات در مواقع ضرر با هدف «جبران ضرر» یا کاهش حجم معاملات در هنگام سود با هدف «تنفس»! باید بگویم که تمامی این کارها احمقانه است؛ لطفاً شما آنها را تکرار نکنید!
دیدگاه شخصی من این است که اگر عملکرد خوبی دارید، منطقی است که تختهگاز به پیش بروید. اما این را بدانید که بازار همیشه با شما تا این حد مهربان نخواهد بود و هر سیستم معاملاتی بسته به برخی فاکتورها و شرایط بازار دچار فرازوفرودهای متعددی خواهد شد. اگر بخت به شما رو کرده است، آن را همیشگی و بدیهی فرض نکنید و از شرایط پیش آمده نهایت استفاده را ببرید.
من شخصاً اعتقاد ندارم که افزایش حجم بهترین روش برای استفاده از موقعیتهای بازار باشد. اگر ریسک تفاوت قیمت پیشبینی شده با قیمت واقعی را نادیده بگیریم، همان طور که در بخشهای قبلی اشاره کردم، افزایش حجم در این شرایط میتواند پیامدهای ناگواری به همراه داشته باشد. علاوه بر این، برخی از استراتژیها در حجمهای بالا جواب نمیدهند. همه مشکلاتی که در بخشهای قبلی به آنها اشاره شد، میتوانند ناگهان پدیدار شوند.
بدتر از آن، تصور کنید که در اولین معامله تصمیم میگیرید حجم معامله را افزایش دهید و در نهایت، بدترین ضرر عمرتان را تجربه میکنید. اوضاع خراب و خرابتر میشود. از آنجا که اعتمادبهنفستان را از دست دادهاید، معامله بعدی را هم از دست میدهید.
شما در این حالت وارد موقعیتی میشوید که میخواهید ضررهای خود را جبران کنید اما پیدرپی بداقبالی بر سرتان آوار میشود. من نیز همه این روزها را از سر گذراندهام. اما وقتی اوضاع آرام و روبهراه است، چگونه باید پایتان را روی پدال بگذارید و تختهگاز پیش بروید؟ جواب این سؤال یک عبارت است؛ با معامله بیشتر!
بیشتر برنامهریزی کنید، موقعیتهای مختلفی را در نظر بگیرید، تایمفریمهای بیشتری را بررسی کنید، وارد بازارهای بیشتری شوید. معامله کنید؛ اما به استراتژی خود نیز وفادار بمانید.
این روش برای من خارقالعاده عمل کرده است؛ اما شما ممکن است تجربه دیگری داشته باشید.
اگر بپذیریم که بههنگام بُردهای پیاپی، بهجای افزایش حجم معاملات، باید تعداد معاملات را بیشتر کنیم، آنگاه میتوان برعکس این موضوع را هم نتیجه گرفت که بههنگام باختهای پیاپی هم بهتر است بهجای کاهش حجم معاملات، فقط تعداد معاملات را کمتر کنیم. اگرچه، من محافظهکارتر از اینها هستم.
من در مواقعی که دچار ضررهای مکرر میشوم (که برای من ضرر مکرر یعنی ۳ معامله بازنده پشتسرهم)، معمولاً حجم معاملاتم را تا نصف کاهش میدهم.
این روش ربطی به روانشناسی ندارد؛ بلکه صرفاً یک سازوکار دفاعی برای حفظ داراییام است. شاید باختهای پیاپی بهمعنای تغییر شرایط بازار باشد. شاید یکی از پارامترهایی که در نظر گرفته بودم، از کار افتاده باشد یا بهشدت تأثیر خود را از دست داده باشد. باید به این نکته نیز باید اشاره کنم که من این روش را بر مبنای یک زمینه تئوری قدرتمند پایهریزی نکردهام. این روش فقط از نظر تجربی برای من خوب جواب داده است.
اگر شما از یک مدلِ ریسکِ ثابت استفاده میکنید، حجم معاملات شما به دارایی موردنظر یا انتظار از استراتژی معاملاتی بستگی دارد. به همین دلیل، من ترجیح میدهم بهجای میداندادن به احساسات یا عملکرد آنی خود، به این پارامترها بهعنوان تعیینکنندگان حجم معامله تکیه کنم.
اگرچه شاید همیشه منطقی به نظر نرسد، اما من با افزایش تعداد معاملات بهجای افزایش حجم معاملات نتایج خوبی گرفتهام.
زمانی که اندک موفقیتی در معامله دیدید و تصمیم میگیرید حجم معامله را افزایش دهید و در نهایت معامله را میبازید؛ چنان حس ناخوشایندی دارد که قابلتوصیف نیست. من این حس را تجربه کردهام؛ پیشنهاد میکنم شما دست به چنین کاری نزنید.
ممکن است کاهش حجم معامله حس بدی به شما بدهد، چون حسی شبیه به مجازات شدن دارد؛ اما توصیه من به شما این است که چنین نگاهی نداشته باشید و زاویه دید خود را تغییر دهید.
منحنی سهام یا دارایی شما در حالت ایدئال باید با شیبی مناسب بهسوی بالا پیش برود، نهاینکه بهصورت عمودی پرواز کند! یکی از روشهایی که در زمان ضرر بهسراغ آن میرویم کاهش حجم معاملات است؛ چراکه میخواهیم میزان ضررمان را کاهش دهیم یا همهچیز را در همان شرایطی که هست ثابت نگه داریم.
اگر دیدید تغییر حجم معاملات تأثیر منفی بر روند معاملهگری شما دارد بهسراغ این روش نروید.
صرفنظر از تمام آمار، ارقام و تحلیلهایی که به کار بستهاید، دغدغه حجم معاملات نباید شما را از استراتژی و مسیری که مشخص کردهاید باز دارد.
جمعبندی
پس از مطالعه این مطلب، امیدوارم علت ناامیدی من در ابتدای مقاله را درک کرده باشید. روانشناسی معاملهگری و داشتن یک چهارچوب ذهنی مشخص، بسیار مهم چه نوع معامله گری هستید؟ است؛ اما در اکثر موارد، افراد دانش بسیار اندکی از آن دارند.
پیشنهاد آخرم به شما این است که دفتری را به پیگیری معاملات خود اختصاص دهید و در آن حتماً بخشی را برای ثبت وضعیت احساسات و هیجانات خود در نظر بگیرید. احساسات خود را در زمان ورود به معامله و خروج از آن یادداشت کنید و تصمیمهایی که در این میان گرفتهاید را هم در کنار این موارد ثبت کنید.
پس از مدتی این دفتر به منبعی ارزشمند برای ارزیابی عملکرد شما در شرایط و موقعیتهای مختلف، تبدیل خواهد شد.
دیدگاه شما