جادوی سقف و کف قیمتی
راس ساعت 12 معاملات امروز، قیمت 300 نماد بورسی با رشد همراه بود که معادل 92 درصد از تعداد کل نمادهای معاملهشده بود.
به گزارش بورس نیوز، در حالی که انتظار نمی رفت شاهد رونق خوب و رشد قیمتها در اکثر نمادها شاخص جادوی روند و گروهها در بازار امروز باشیم، ولی بازار امروز به کام سهامداران و مشارکت کنندگان آن بود و طیف وسیعی از فعالان بازار و سرمایه گذاران، اقدام به خرید کردند. این در حالیست که عده کثیری از فعالان از بیم ریزش سنگین قیمتها، در بیم و هراس بوده و مبادرت به فروش سهام خود در حداقل قیمتها کرده و از بازار خارج شده بودند. اینک اکثر این افراد و سرمایه گذاران، از کرده خویش پشیمان اند و از اینکه ترس و هول و هیجان منفی بی دلیل، بر آنها چیره گشته بود، در حسرت اند.
لذا بهتر است به توصیه کارشناسان خبره و صاحبنظران کاربلد بازار گوش فرا دهیم و از عملیات احساسی و هیجانی( چه در خرید و چه در فروش) بپرهیزیم. چرا که سهام ارزنده و دارای فاند قوی بنیادی، دیر یا زود راه خود را به مقصد ارزش ذاتی خویش باز خواهد یافت و سود و بازدهی فوق العاده ای را نصیب شما خواهد ساخت.
نگاهی به معاملات امروز بورس تهران
بورس تهران معاملات امروز را با شور و اشتیاق زایدالوصف سرمایهگذاران برای خرید سهام سپری کرد و با کم تحرکی فروشندگان روبرو بود تا قیمت 92 درصد از کل نمادها در بازار افزایش یابد. این اشتیاق به خصوص در سهام شرکتهایی با ابعاد کوچکتر جالب توجه است. تشکیل صفهای خرید در طیف گستردهای از این سهمها در کنار عقبنشینی معنادار عرضه ها، منجر به جهش بیش از یک درصدی نماگر بازار شد.
البته شدت رشد در معاملات امروز مطابق معمول با شناوری سهام رابطه معکوس دارد. به عبارت دیگر، هر چه ابعاد یک سهم کوچکتر باشد، به دلیل کمبود عرضه، حجم ناچیزی از تقاضا منجر به صف خرید شده و قیمت این گروه از سهمها جهشهای حداکثری را تجربه کردهاند. در پی غلبه این فضا باز هم شاهد رشد ناموزون قیمتها در معاملات امروز و جهش بیش 3 درصدی شاخص هموزن در مقایسه با رشد یک درصدی بودیم.
جادوی سقف و کف قیمتی
جالبترین وجه معاملات امروز انتشار روحیه مثبت خرید در فضای عمومی بازار است. تا هفته قبل که سهام در شرایطی اصلاحی به سر میبرد کمتر کسی از بین فعالان بورسی تمایل به خرید داشت و اکثر بورسبازان در کفهای مجاز روزانه یا در حال تلاش خروج از جریان معاملات بودند یا ناظر روند منفی قیمتها؛ اما از روز دوشنبه به دنبال تغییر روند عمومی قیمتها، بر تعداد خریداران افزوده شد و امروز این فضا شدت گرفت.
معلوم است که وقتی معیارهای بنیادی برای خرید و فروش کمرنگ شود، وجود صف به تصمیمگیری طیف زیادی از معاملهگران جهت میدهد و ارزشگذاری سهام نه بر اساس اصول سرمایهگذاری که از روی هیجان صورت میپذیرد. در نتیجه، در شرایطی که فضا منفی است و قیمتها در کف روزانه قرار میگیرند، خیل سهامداران به صف میپیوندند و با چرخش روند و چسبیدن قیمت به سقف های مجاز روزانه، معاملهگران مسحور جذابیتهای صف خرید میشوند.
نیمی از سهمها در صف خرید
راس ساعت 12 معاملات امروز، قیمت 300 نماد بورسی با رشد همراه بود که معادل 92 درصد از تعداد کل نمادهای معاملهشده بود. با وجود اینکه حجم و ارزش معاملات به دلیل عقبنشینی عرضه، همچنان در سطوح محدودی در حال رقم خوردن بود، اما تحریک گسترده تقاضا بار دیگر به شکل صف، خودنمایی کرد. امروز از بین 325 نماد بورسی، 165 نماد در دقایق پایانی با صف خرید به ارزش 270 میلیارد تومانی مواجه بودند. این صفنشینی به خصوص در نماد شرکتهای کوچک متوسط جالب توجه بود. به جز سهام شرکتهای بزرگ، اعم از کالایی و بانکی، و غولهای خودرویی، در سایر نمادها شاهد رشدهای حداکثری بودیم. و اما با انتشار گزارش فعالیت شرکتهای بزرگ و کالامحور، انتظار می رود بزودی شاهد خیز بلند و سیر صعودی نمادهای مغفول کالایی در بازار باشیم.
کارشناسان و صاحبنظران، رشد قریب الوقوع قیمتها در نمادهای ارزنده ای چون «کگل» ، «کچاد»، «فملی»، «فولاد»، «شپنا»، «شفن»، «زاگرس»، «تاپیکو» و. و از بین بانکی ها «وبملت»، «وتجارت»، «وبصادر» و. را گمانه زنی می کنند. هر چند که قیمت سهام مزبور طی 100 روز اخیر تغییر چندانی نکرده است ولی انتظار می رود بزودی قطار سریع السیر این نمادهای بزرگ و دارای فاند قوی بنیادی نیز به راه افتد.
خبری خوش برای فعالان بورس تهران
سازمان امور مالیاتی با انتشار متن پیش نویس اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم، خبری خوش به بازار بورس مبنی بر تصویب آیین نامه افزایش سرمایه شرکتها از تجدید ارزیابی داراییها و معافیت مالیاتی مذکور داده است. امری که میتواند تنور بورس تهران را حداقل تا شب عید، داغ و پر جنب و جوش نگه دارد.
کارنامه امروز بازار
در پایان معاملات روز جاری شاخص کل با بیشترین تاثیر از رشد قیمتها در نمادهایی چون «رمپنا»، «فولاد»، «شبریز»، «خودرو»، «وغدیر» با رشد حدود 3710 واحدی روبرو شد. بازار هر چند هفته نیمه تعط
یل جاری را منفی آغاز کرده بود ولی با رشدی مطلوب به پایان رساند.
آخرین وضعیت بازار امروز
شاخص کل 309,671 واحد / میزان تغییر 3701 واحد مثبت / ارزش بازار 11,297,025 میلیارد ریال/ ارزش معاملات 9,294 میلیارد ریال/ حجم معاملات 2.415 میلیارد سهم
نمادهای تاثیر گذار در شاخص
رمپنا 152 واحد مثبت/ فولاد 138 واحد مثبت/ پارس 121 واحد منفی/ شبریز 100 واحد مثبت/ خودرو 99 واحد مثبت/ وغدیر 96 واحد مثبت/ دعبید 93 واحد مثبت
بیشترین حجم معاملات
وتجارت 427.1 میلیون سهم/ وبصادر 208.2 میلیون سهم/ ذوب 163.4 میلیون سهم/ خساپا 93.2 میلیون شاخص جادوی روند سهم/ خپارس 74.8 میلیون سهم
حافظ عزیزی نقش _مدیر گروه تحلیل و مطالعات بازار کارگزاری اردیبهشت ایرانیان
نظریه گن چیست و چطور میتوان از آن در تحلیل استفاده کرد؟
از دیرباز معاملهگران روشهای متعددی را به عنوان سبک معاملاتی خود انتخاب کردهاند که برخی بر پایهی روابط علمی بنا شدهاند، مثل نظریه امواج الیوت، و برخی دیگر بر اساس تجربه و مشاهده. روش معامله و نظریه گن اگرچه از نظر علمی قابل توجیه نیست، اما یکی از روشهای معاملاتی بسیار محبوب و مورد استقبال عموم است.
ویلیام گن
ویلیام دلبرت گن در سال ۱۸۷۸ در ایالت تگزاس آمریکا دیده به جهان گشود. او بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۵۶ به عنوان چنان معاملهگر بیهمتایی در بازار سرمایه شناخته شد که القابی همچون معلم والاستریت، استاد پیشبینیهای اقتصادی و … را به خود اختصاص داد. نظریه گن یکی از معروفترین نظریههای این معاملهگر شهیر است. او در یک بازهی زمانی بیست و پنج روزه، بازدهی هزار درصدی بهدست آورد. همچنین میانگین بازدههای سرمایهگذاریهای وی بین هشتاد تا نود درصد بوده است. موارد خطای او مربوط به نقص روش معاملاتی نبوده، بلکه این موارد مربوط به محاسبات و طراحی خود معامله بوده است. گن در خانوادهای مذهبی پرورش یافت و گفته میشود بخشهایی از کتاب مقدس سرلوحهی کار او بوده است، مانند این عبارت: «هرچیز پیش از این بوده، پس از این هم خواهد بود و هر آنچه پیش از این انجام شده، پس از این هم انجام خواهد شد و هیچچیز زیر این خورشید جدید نیست». گن عقیده داشت نظمی جهانی وجود دارد، از این رو میتوان تغییرات جهان، از جمله رفتار افراد را با استفاده از روابط ریاضی تجزیه و تحلیل کرده، با کشف روند این روابط، برخی از تغییرات را پیشبینی کرد.
ادعاهای ضد و نقیضی دربارهی انتقال تجربیات گن وجود دارد؛ مثلاً عدهای بر این باورند که وی تجربیات خود را بهطور کامل به دیگران منتقل نکرده است، زیرا بازدهی کار پیروان او بهمراتب کمتر از خود گن بوده است. از طرفی، عدهای با تکیه بر این سخن گن که میگوید «درآمد من بسیار بیشتر از نیازم بوده و تنها انگیزهی من انتقال دانش به دیگران است»، بر این باورند که وی همهی دانش خود را به دیگران منتقل کرده است.
مربع نُه تایی معروفترین نظریه گن
از معروفترین نظریههای او میتوان به مربع نه تایی و زوایای گن اشاره کرد. در دههی ۱۹۲۰ گن مربع نه تایی خود را معرفی کرد که به آن مربع جادویی یا حسابگر زمان– قیمت نیز میگفتند. این مربع از دو بخش تشکیل شده است که شامل یک مربع ۳۶۱ خانهای و یک دایرهی محیطی مدرج و یا همان دایرهی مثلثاتی میشود. به هر خانهی مربع یک سلول میگویند که به نام عدد داخل خودش نامگذاری شده و شناخته میشود. سلولها از شمارهی ۱ که در مرکز مربع است، آغاز شده و از سمت چپ در جهت حرکت عقربههای ساعت ادامه پیدا میکنند تا به عدد ۹ میرسند. آنگاه مجدداً از سمت چپ آنریال چرخش بعدی آغاز میشود. به هر چرخش ۳۶۰ شاخص جادوی روند درجهای این سلولها یک دور یا مربع کامل نیز میگویند. هر دور را با بزرگترین سلول آن نامگذاری میکنند که درواقع همان آخرین سلول چرخش است. مثلاً دوری که با سلول ۴۹ به پایان میرسد را چرخش یا دور ۴۹ مینامند.
ازجمله ویژگیهای جالب این مربع، وجود دو ردیف از مجذورات اعداد فرد و زوج متوالی است. مربع گن یک مربع مشبک است که خود آن نیز از ۳۶۱ مربع دیگر تشکیل شده و عدد ۱ مرکز آن و عدد ۳۶۱ در ضلع جنوب غرب آن واقع شده است و به شکل ساعتگرد در چرخشهای متوالی از مرکز مربع به سمت اطراف افزایش مییابد. همچنین این مربع توسط دایرهای مندرج مهار شده که از ۰ تا ۳۶۰ شمارهگذاری شده و درواقع معرف درجه است و بهصورت پادساعتگرد (مخالف جهت سلولهای مربع) افزایش مییابد. این مربع به همراه دایرهی مندرج اطراف آن، پایه و اساس تمام تحلیل و پیشبینیهایی است که با تبعیت از برخی قواعد و با استفاده از اجزاء داخل آن انجام میشود.
نقاط میان راهی
نقاط میان راهی در نظریه گن به نقاط بین یک مجذور و مجذور فرد بعد از آن اطلاق میشود؛ مثلاً نقطهی میان راهی بین دو عدد ۴۹ و ۶۴، عدد ۵/۵۶ است که در ناحیهی شمال غربی مربع واقع است. همچنین دستهای از این نقاط در ناحیهی جنوب شرقی مربع قرار دارند؛ مانند نقطهی میانی ۶۴ و ۸۱ که عدد ۵/۷۲ بوده و در ناحیهی جنوب شرقی مربع واقع شده است.
از اتصال فرضی نقاط میان راهیکه در ناحیهی شمال غرب قرار دارند به یکدیگر و همچنین نقاط میان راهی جنوب شرقی، مکان هندسی این نقاط به دست میآید.
چارکها
حال اگر حدفاصل بین مجذور کامل زوج و مجذور کامل فرد را به چهار قسمت مساوی تقسیم کنیم، به هر بخش یک چارک گفته میشود. نقطهی انتهایی بازهی اول را چارک اول، نقطهی دوم که همان نقطهی میان راهی نیز هست را چارک دوم و نقطهی سوم را چارک سوم گویند. یکی از نکات حائز اهمیت محاسبه چارکها در نظریه گن این است که عموماً چارکهای اول و سوم عدد صحیح نیستند.
تقاطع اصلی و تقاطع قطری
دو رکن ساده، ولی اساسی در نظریه گن تقاطع اصلی و قطری هستند. تقاطع قطری از تجمیع مکان هندسی تقریبی مجذورهای کامل فرد و زوج به همراه نقاط میان راهی پدید میآید و در واقع شکل نهایی آن به صورت یک ضربدر است. تقاطع اصلی مکان هندسی تقریبی چارکهای اول و سوم را نشان میدهد که مانند یک علامت بهعلاوه (+) است.
محاسبهی تعداد سلولهای هر چرخش
از ویژگیهای جالب این مربع، افزایش هشت سلول در هر چرخش نسبت به چرخش قبلی است. دو روش وجود دارند که اگر ما بخواهیم بدون شمارش سلولهایی که در یک چرخش و محیط آن مربع وجود دارند، تعداد آنها را محاسبه کنیم در روش اول، ریشهی عددی که چرخش با آن به پایان میرسد و آن دور به نام آن نامگذاری شده است را به دست میآوریم و آن را به دو تقسیم میکنیم. سپس اعشار آن را از عدد شاخص جادوی روند کسر میکنیم تا به یک عدد صحیح برسیم. آنگاه آن عدد را در هشت ضرب میکنیم. عدد حاصلشده، تعداد سلولهای محیطی یک چرخش را نشان میدهد. در روش دوم، ریشهی خانهی آخر را محاسبه کرده، در چهار ضرب کرده، سپس عدد چهار را از آن کسر میکنیم.
دایرهی مربع گن
پیرامون مربع گن، دایرهای قرار دارد که از ۱ تا ۳۶۰ درجه شمارهگذاری شده و به چهار بخش تقسیم میشود. این دایره همان دایرهی مثلثاتی معروف است. بخش اول، از نقطهی ابتدایی یا زاویهی صفر شروع میشود. نقطهی شروع معرف اعتدال بهاری، ۹۰ درجه انقلاب تابستانی، ۱۸۰ اعتدال پاییزی و ۲۷۰ درجه انقلاب زمستانی است. گن برای نمایش زوایا، همواره خطی از مرکز مربع به زاویهی موردنظر رسم میکرد و آن خط را زاویه مینامید.
لایهها در نظریه گن
اکنون وقت آن رسیده است که دربارهی ابزار مکملی بگوییم که نقش خطکش را در طراحیها و محاسبات نظریه گن دارد و اصطلاحاً به آن لایه گفته میشود. برای توضیح سازوکار لایه باید فرض کنیم لایههایی شفاف از جنس شیشه وجود دارند که ما میتوانیم خطوطی را بر روی آنها رسم کنیم. سپس آنها را بر روی مربع گن قرار داده و حرکتشان میدهیم. این لایهها به دو دستهی کلی، یعنی لایههای زاویهای و لایههای شکلی تقسیم میشوند. در لایههای زاویهای، خطوطی که بر روی لایه ترسیم شدهاند، حول مرکز خود به چرخش درمیآیند. طبق توافقی، نام خطوط، نام همان زاویهای است که میسازند. خطوط لایهی دیگری که استفاده میکنیم، با هم زاویهی ۶۰ درجه میسازند. لایهی خاص دیگری هم وجود دارد که از چهار خط با زوایای ۰.۱۴۴، ۱۸۰.۲۱۶ تشکیل شده است. اما نوع دوم لایهها، لایههای شکلی هستند که اساس آنها اشکال هندسی است؛ اشکالی همچون مربع، مثلث و …. دو روش برای تنظیم تراز لایهها با مربع وجود دارند: در اولین روش میتوان زاویهی صفر لایهها را با زوایای دایرهی مندرج تراز کرد. برای مثال اگر زاویهی صفر روی زاویهی ۶۹ درجهی دایره قرار گیرد، میگویند لایه با زاویهی ۶۹ تراز شده است. روش و سبک دیگر، تراز کردن زاویهی صفر لایه با سلولهای مربع گن است. مثلاً اگر زاویهی صفر از مرکز سلول ۸۵ عبور کند، اصطلاحاً میگویند لایه با سلول ۸۵ تراز شده است. در روش تراز کردن لایه با سلولها ممکن است زاویهی صفر دقیقاً از مرکز سلول عبور نکند. در این حالت با یک عدد اعشاری تراز خواهد شد.
کشف اصول جادویی 300 ساله به نام تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال، یکی از دانش های اولیه در زمینه تجارت بوده که یادگیری آن امروزه بسیار ضروری است.
محتوا
بنا به تجربه شخصی، زمانی که وارد بازارهای مالی شدم، متوجه شدم که هر عنوانی با توجه به اطلاعات خاصی به صورت نمودار نشان داده میشود. در ماههای اول، معاملاتی انجام دادم و حتی سودهایی هم کسب کردم، اما راستش را بخواهید همه به طوراتفاقی و به کمک عنصری به نام شانس بود. می دانستم که اگر با این منوال پیش بروم، در نهایت بازنده این بازی خواهم بود. اما این موضوع مرا بسیار کنجکاو کرد که ببینم چگونه این اطلاعات میتوانند به ما کمک کنند تا برنده شویم.
پس از تحقیقات و جستجوهایی که انجام دادم، فهمیدم که دانشی وجود دارد که میتواند به تحلیلگران کمک کند تا سود بیشتری کسب کنند. این دانش را تحلیل تکنیکال مینامند. به عبارت ساده برای آنکه سودآوری خود را افزایش دهیم، باید تمامی اطلاعات مربوط به تحلیل تکنیکال را بدانیم. ما باید با اصول اولیه مانند تاریخچه، تعریف کلی، اصول و زیرمجموعههای اصلی تحلیل تکنیکال آشنا شویم تا درصد شاخص جادوی روند موفقیت خود را در بازارها افزایش دهیم. پس بیایید شروع کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال چیست؟
ما شواهد و دلایل محکمی در مورد منشاء اصلی تحلیل تکنیکال نداریم، حتی باوجود اینکه چندین سال از زمان پیدایش آن گذشته است.
جالب است بدانید که اصول نوشته شده در مورد تحلیل تکنیکال، به ژاپن برمیگردد که در قرن هجدهم، در بازار برنج مکتوب شد!
من از طریق تحقیقاتی که انجام دادم، متوجه شدم که سوکیو هونا این اصول را نوشته است.
برخی بر این باورند که متخصصان از تحلیل تکنیکال حتی قبل از آن، یعنی در دوره قرون وسطی استفاده میکردند. با این حال، نمودارها برای اولین بار در سال 1879 مورد استفاده قرار گرفتند.
چارلز داو بنیانگذار تحلیل تکنیکال مدرن است. به علاوه، مردم چارلز داو را به عنوان، روزنامه نگار میشناسند و به آن لقب پدر تحلیل تکنیکال داده اند. در سال 1882، چارلز داو شرکت داو جونز را با ادوارد جونز و چارلز بر گستر سر تأسیس کرد. دفتر آن نزدیک ورودی ساختمان بازار سهام نیویورک بود. شرکت داو جونز خبرنامههایی تهیه میکرد و بین مشتریانش توزیع میکرد.
در 3 ژوئیه 1884، داو اولین نسخه از شاخص سهام را منتشر کرد که بر اساس میانگین موزون هزینه سهام بود.
هدف اصلی داو، استفاده از این شاخصها برای پیشبینی اقتصاد بود. بنابراین؛ خدمات وی منجر به مجموعهای از نظریهها به نام نظریههای داو شد. با ثبت قیمت ها و محاسبه میانگین ها، تحلیلگران دریافتند که قیمت معاملات با الگوهای خاصی تکرار میشود. عباراتی مانند الگو دو دره و دو قله، ابتدا توسط چارلز داو و سپس توسط پیروان او مانند ویلیام همیلتون، ساموئل نلسون و رابرت ریا در دهه 1920 رایج شد.
در سال 1948 رابرت ادواردز و جان مگی اولین نسخه از کتاب “تحلیل تکنیکال روند سهام” را منتشر کردند. در آن کتاب، آنها الگوهای فنی در نمودارهای سهام را آموزش دادند. این کتاب به عنوان کتاب اصلی تحلیل تکنیکال نیز شناخته میشود و تا سال 2009 نسخه نهم آن نیز چاپ میشد. در دهه 1950، دیگر نمودارها برای تحلیل گران کفایت نمیکرد. بنابراین، آنها ابزارهای پیچیده ریاضی را ابداع کردند.
این تغییر نگرش، منجر به ایجاد شاخصهایی مانند میانگین متحرک و سایر ابزارها و نوآوریها شد. با اینکه “نمودار شمعی” ژاپنی در اواسط قرن هجدهم ظاهر شد، اما برای مدت طولانی، بازارهای مالی غرب چیزی در مورد آنها نمیدانستند.
با من همراه شوید تا به یادگیری تعریف تحلیل تکنیکال و تفاوت آن با تحلیل فاندامنتال بپردازیم.
تعریف تحلیل تکنیکال چیست؟
تعاریف مختلفی از تحلیل تکنیکال وجود دارد. من در اینجا سعی کردم مهمترین آنها را جمع آوری کنم، بنابراین در ادامه، با چهار مورد از آنها آشنا میشویم.
- منظور کلی از تحلیل تکنیکال، علم مطالعه نمودارهای زمان – قیمت است. تحلیل بنیادی، مطالعه گزارشهای مالی و پارامترهای اقتصادی موثر بر سودآوری شرکت است، در حالیکه تحلیل تکنیکال کاملا برعکس آن است.
- تحلیل تکنیکال به معنای مطالعه سوابق نمودار سهام، پیش بینی آینده آن و در نهایت گرفتن بهترین تصمیم در آن زمان است. این تصمیم میتواند خرید، فروش، نگهداری یا خروج از بازار باشد.
- تحلیل تکنیکال به معنای جستجو و کشف قوانین ریاضیات، الگوها و اشکال هندسی است که گاهی اوقات در نمودار قیمت ظاهر میشوند. بر این اساس می توان انتظار داشت که قیمت در طول نمودار، رفتارهای خاصی داشته باشد.
- تحلیل تکنیکال به معنای استفاده از فرمولها و ابزارهای ریاضی است که به تحلیلگران کمک می کند تا موارد زیر را متوجه شوند:
- اولا، یافتن روند بازار
- دوما، یافتن موقعیتهای بهتر برای خرید و فروش.
- سوما، اجتناب از تصمیمات احساساتی و تجارت مانند یک ربات یا ماشین.
تفاوت بین تحلیل فاندامنتال و تکنیکال چیست؟
علاوه بر تحلیل تکنیکال، آیا قبلا عبارت تحلیل فاندامنتال را شنیده بودید؟ شاید برای شما پیش آمده باشد که برخی از دوستانتان بگویند که آنها تحلیلگر فاندامنتال هستند و برخی بگویند تحلیلگر تکنیکال هستند. در این قسمت به تفاوت بین آنها می پردازم.
تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، دو روش اصلی برای بررسی وضعیت بازارها هستند که با یکدیگر بسیار متفاوت بوده و به عبارتی در مقابل یکدیگر قرار میگیرند. ما از هر دو روش برای مطالعه و پیش بینی اینکه چه اتفاقی برای قیمت سهام در آینده خواهد افتاد، استفاده میکنیم. مانند هر استراتژی یا متد سرمایه گذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خاص خود را دارند.
تحلیل فاندامنتال راهی برای قضاوت در مورد سهام با تعیین ارزش آنهاست. تحلیلگران بنیادی، همه چیز از اقتصاد و وضعیت یک صنعت گرفته تا امور مالی یک شرکت و نحوه اداره آن توسط مدیر را بررسی میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها، همه چیزهایی هستند که تحلیلگران فاندامنتال به آنها اهمیت میدهند.
تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال متفاوت است زیرا فقط قیمت و حجم یک سهام را بررسی میکند. علت این تفاوت این است که، تحلیلگران تکنیکال معتقدند که همه اصول شناخته شده، از قبل در قیمت منعکس شده اند، بنابراین دلیلی برای بررسی بیشتر آنها وجود ندارد. تحلیلگران تکنیکال اهمیتی به ارزش یک اوراق بهادار نمی دهند و برایشان مهم نیست. در عوض، آنها به نمودارهای سهام نگاه میکنند تا الگوها و روندهایی را بیابند که می تواند به آنها بگوید، سهام در آینده چه رفتاری از خود نشان خواهد داد.
اکنون مفهوم تحلیل تکنیکال و تفاوت آن با تحلیل فاندامنتال را درک میکنیم. در ادامه، سعی می کنم بر اصول اصلی تحلیل تکنیکال تمرکز کنم تا در این مقاله با همه چیز های مربوط به تحلیل تکنیکال آشنا شوید.
اصول اولیه تحلیل تکنیکال چیست؟
جالب است بدانید تحلیل تکنیکال شش اصل اساسی دارد. چارلز داو آنها را برای اولین بار بیان کرد؛ آنها همچنین به عنوان شش اصل نظریه های داو شناخته میشوند.
حالا بیایید به این اصول توجه کنیم. شاید این اصول همانقدر که برای من جذاب بوده اند، برای شما نیز همینطور باشند.
1. بازار بر اساس نحوه هماهنگی سه روند، حرکت می کند
- روند اولیه “حرکت اصلی” بازار است. این روند میتواند برای سال ها ادامه داشته باشد.
- روند ثانویه بین سه هفته تا چند ماه طول میکشد و ادامه دهنده 33 تا 66 درصد از آخرین حرکت اولیه است و به سختی میتوان به آن پی برد.
- روند کوچک کمترین مدت زمان را دارد و از چند روز تا چند ساعت طول می کشد. این روند، بخشی از آشفتگی بازار است و قابل دستکاری است.
2. روند های اصلی بازار، سه مرحله را تجربه میکنند.
خواه روند صعودی باشد یا نزولی، هر کدام دارای سه مرحله مشخص هستند. برای یک روند صعودی، سه مرحله احیای اعتماد (فاز تجمع)، پاسخ (مشارکت عمومی) و اعتماد بیش از حد (افراط در خرید) وجود دارد.
برای یک روند نزولی، سه مرحله قطع امید (توزیع)، فروش به دلیل کاهش درآمد (شک) و ترس (فروش مضطربانه) وجود دارد.
3. بازار سهام، همه چیز را در نظر میگیرد
قیمت ها از همه چیز آگاهی دارند. قیمت ها، قبل از آگاهی از اطلاعات یا انتظارات تعیین میشوند.
4. از میانگین ها باید پشتیبان گیری شود
زمانی که ایالات متحده به یک قدرت صنعتی مهم تبدیل شد، داو این دو میانگین را به دست آورد. میانگین اولی بیانگر این است که تولید چقدر خوب عمل میکند و دیگری نشان می دهد که این محصولات چگونه در اقتصاد جریان می یابند.
فرضیه اصلی این بود که اگر تولید وجود داشته باشد، کسانی که در پروسه تولید و حمل و نقل آن نقش دارند، نیز باید سود ببرند، بنابراین قلههای جدید در میانگین صنعتی باید با قلههای جدید در میانگین حملونقل مطابقت داشته باشد. البته، امروزه جایگاهها تغییر کردهاند، اما ارتباط بین بخشها و مطابقت، هنوز ثابت باقی مانده است.
5. حجم باید روند را حمایت کند.
داو فکر میکرد که حجم میتواند جهت روند قیمتها را مشخص کند. بنابراین، این تئوری زمانی که حجم بالا با تغییرات قیمت همراه شد، ثابت شد و نشان داد که قیمت ها چگونه “واقعا” پیش میروند.
6. روندها تا زمانی که یک بازگشت واضح رخ ندهد، ادامه دارند.
داو فکر میکرد که قیمتها در یک روند کلی حرکت میکنند، حتی اگر وضعیت کلی تغییر کند و تغییرات زیادی در بازار وجود داشته باشد. همانطور که میدانید، تغییر روندها تا آخرین لحظه، به سختی قابل مشاهده است زیرا روندها متفاوت و بزرگ هستند. اما وی معتقد بود که یک روند تا زمانی که نشانه های واضحی مبنی بر تغییر آن وجود داشته باشد، ادامه دارد. در قسمت پایانی این مقاله، سعی کرده ام زیرمجموعه های اصول تحلیل تکنیکال را برای شما گردآوری کنم. این زیرمجموعه ها بسیار مهم هستند زیراکه در بازار با این موارد روبرو خواهیم شد و میتوانیم برای کسب درآمد بیشتر از آنها استفاده کنیم.
محتوای اصلی تحلیل تکنیکال چیست؟
در قسمت پایانی با محتوای اصلی تحلیل تکنیکال آشنا میشویم. تحلیل تکنیکال از محتواهای متنوعی تشکیل شده است. تحلیلگران این تکنیکها را ابداع کردند تا امروز بتوانیم از آنها به عنوان ابزاری کاربردی استفاده کنیم.
این ابزارها در کنار هم، به ما کمک میکنند تا به یک تحلیل تکنیکال بی عیب و نقص برسیم. در این بخش، به طور خلاصه، در مورد این ابزارها صحبت خواهیم کرد.
1. نمودار شمعی ژاپنی
نمودارهای کندل استیک، بیش از 100 سال قبل از نمودارهای میلهای و نقطهای، در ژاپن ابداع شده اند. در دهه 1700، یک مرد ژاپنی به نام هوما متوجه شد که حتی اگر قیمت برنج به عرضه و تقاضای آن مرتبط باشد، احساسات تاجران نیز تاثیر زیادی بر روی بازارها خواهد داشت.
کندلها این حس ها را با استفاده از رنگهای مختلف برای نشان دادن میزان تغییرات قیمت نشان میدهند. معامله گران از کندلها برای تصمیمگیری بر اساس الگوهایی استفاده میکنند که بیانگر چگونگی حرکت قیمت در دوره کوتاه مدت هستند. در ادامه به طور مفصل با این کندلاستیکها آشنا خواهیم شد. کندلاستیکهای معروف عبارتند از: چکش، مرد به دار آویخته، ماروبوزو، پوشاننده صعودی، پوشاننده نزولی، ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی، الگوی سوزنی و ابر سیاه، سه سرباز سفید، سه کلاغ سیاه، ستاره دنبالهدار، دوجی، هارامی.
2. مدل ها و الگوهای تکنیکال
الگوهای تکنیکال، اشکال هندسی در یک نمودار هستند که میتوانند ما را به یک موقعیت سودآور هدایت کنند. الگوهای کلاسیک شامل خطوط پشتیبانی و مقاومت، خطوط روند و کانال ها، دو قله و دو دره، سرشانه، مثلث متقارن، سرشانههای صعودی و نزولی، مثلث های در حال گسترش، مثلث های صعودی و نزولی، پرچم ها و غیره هستند.
3. اندیکاتورها و سیستم های معامله شاخص
در تحلیل تکنیکال، از شاخصهای بازار برای پیش بینی چگونگی حرکت بازار استفاده میشود.
شاخص های بازار نسبت ها و فرمول هایی هستند که نشان میدهند سهام و شاخص ها در حال حاضر چگونه هستند.
ما با شاخصهایی مانند، میانگین متحرک (MA)، باندهای بولینجر (BB)، شاخص تصادفی، شاخص قدرت نسبی، MACD، زیگزاگ، Fractal، Parabolic SAR, Ichimoku Kinko Hyo, ADX, ATR, CCI و شاخص های حجم مانند شاخص جریان پول، obv و غیره، بعداً با جزئیات بیشتر آشنا خواهیم شد.
4. ابزارهای فیبوناچی
ابزار اصلاح فیبوناچی، بر اساس اینکه چگونه اعداد موجود در دنباله فیبوناچی از نظر ریاضی با یکدیگر ارتباط دارند، خطوط درصد اصلاح را ترسیم می کند. این سطوح اصلاحی ناحیه حمایت و مقاومتی را نشان میدهد که میتوانیم برای رسیدن به قیمت مورد نظر، از آنها استفاده کنیم.
در ادامه با جزییات این ابزارهای فیبوناچی آشنا خواهیم شد. این ابزار عبارتند از اصلاحی، گسترشی و انبساطی.
الگوهای هارمونیک زیرشاخه ای از ابزارهای فیبوناچی هستند. همانطور که از نام هارمونیک آن پیداست، این الگوها هماهنگ هستند. الگوهای هارمونیک شامل گارتلی، خفاش، پروانه، کوسه، خرچنگ و غیره هستند.
5. نظریه موج الیوت
تحلیل تکنیکال از نظریه موج الیوت، برای توضیح چگونگی حرکت قیمت سهام استفاده میکند.
رالف نلسون الیوت پس از مشاهده و شناسایی الگوهای موجی که بارها و بارها اتفاق میافتند، نظریهای را ارائه کرد:
“ما امواجی را در نحوه حرکت قیمت سهام و نحوه عملکرد مردم میبینیم.”
در نظریه موج الیوت، همه امواج تا حدودی تکانشی یا اصلاحی هستند. امواج تکانشی آنهایی هستند که قیمت را افزایش داده و به سمت بالا حرکت میکنند، در حالی که امواج اصلاحی آنهایی هستند که از افزایش قیمت جلوگیری میکنند. اصطلاحاتی مانند امواج تکانشی، ساده، پیچیده، توسعه یافته، زیگزاگ، تخت، مثلث، مایکروویو، ابر موج، ساختار فراکتال، چرخه های بازار الیوت، ساختارهای درونی موج الیوت، رابطه بین امواج الیوت و الگوهای کلاسیک و غیره، از دسته الگوهای موج الیوت هستند.
جمع بندی:
در طول این مقاله، ما با اصول اولیه تحلیل تکنیکال، مانند تاریخچه، تعریف، اصول راهنما و اولیه آشنا شدیم. امیدوارم پس از مطالعه این مقاله خسته نشدهباشید، چون من اصلا احساس خستگی نمیکنم و بیصبرانه منتظر شروع چیزهای شگفت انگیز هستم.
تحلیل تکنیکال، یک موضوع کاملا پیچیده و گسترده است، اما شما نباید نگران باشید! برای کسب درآمد بیشتر قدم به قدم شما را راهنمایی خواهیم کرد.
بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران؛ نسخهای بومی برای داستانی جهانی
تهران- ایرنا- کتاب «بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران» میکوشد ضمن بیان تعاریف و مصادیقی از این سبک ادبی در سطح جهان با نگاهی به عناصر جادویی قصه ایرانی راهی به ارائه آثار رئالیست جادویی ولی با رنگ و بوی ایرانی بیابد.
هر چند ۹۸ سالی دشوار بود و ایرانیان انواعی از سختیها از سیلاب تا درد بیماری و فقدان را در آن تجربه کردند، نویسندگان و صنعت نشر در برابر این لطمات سر فرو نیاوردند و چون هزاران سال گذشته به میراث زبان فارسی افزودند.
بنابر آمار خانه کتاب تعداد عناوین چاپ شده در سال ۱۳۹۸ اعم از چاپ اول و تجدید چاپ نسبت به سال گذشته افزایش ۲۰ درصدی را نشان می دهد و همانطور که از آمار برمیآید گروه موضوعی ادبیات با مجموع ۱۵ میلیون و ۲۷۶ هزار و ۶۴ شمارگان در رتبه سوم بعد از شاخص جادوی روند کتابهای کمکدرسی و کودک قرار دارند.
پرونده تورق کتابخانه ۹۸ بازخوانی برخی آثار سال گذشته به ویژه آثار ادبی است که یا در جوایز مختلف ادبی دولتی یا خصوصی جایزه گرفتهاند، یا توجه منتقدان را به خود جلب کردهاند یا بر اساس ملاکهای بازار نشر ایران پرفروش شدهاند. عناوین این پرونده برایندی از عنوانهای پرفروش و مورد اقبال عمومی در گزارشهای جمعبندی مطبوعات آخر سال، جوایز ادبی و کتاب برگزار شده و فهرست نهایی جوایز برگزار نشده و نقدهای صفحات فرهنگی و ادبی نشریات است.
دو جایزه برای بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران
بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران نوشته محمد حنیف و محسن حنیف اواخر سال ۹۷ از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به بازار آمد و از این رو در روند داوریهای جوایز ادبی در سال ۹۸ قرار داشت. کتاب غیر از اینکه توجه منتقدان را جلب کرد و نقدهایی روی آن نوشته شد، در بخش نقد ادبی دوازدهمین دوره جایزه جلال آلاحمد و سی و هفتمین جایزه کتاب سال همراه با کتاب نقد ادبی درسنامه میانرشتهای به قلم حسین پاینده از انتشارات سمت (آثار ادبی جایزه کتاب سال یکبار و توسط داوران جایزه جلال آل احمد داوری میشوند) و بخش نقد و پژوهش هفدهمین دوره جایزه قلم زرین همراه با کتاب سنجش منابع تاریخی شاهنامه نوشته فرزین غفوری از نشر میراث مکتوب به عنوان اثر برگزیده انتخاب شد.
محمد حنیف (متولد ۱۳۳۹ بروجرد) نام شناختهشدهای در ادبیات داستانی بیشتر در حوزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی است. وی صاحب آثار دیگری از جمله ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس و قابلیت های بهره گیری از آن در رسانه ملی (۱۳۹۱، مرکز تحقیقات صداوسیما)، جنگ از سه دیدگاه، نقد و بررسی بیست رمان و داستان بلند جنگ (صریر، ۱۳۸۶) و راز و رمزهای داستاننویسی (مدرسه، ۱۳۷۹) همچنین آثار داستانی شامل این مرد از همان موقع بوی مرگ میداد (اسم، ۱۳۹۵)، کلاه جادویی و مجسمۀ مسی (عصر داستان، ۱۳۹۲)، زمانی برای فریاد (انتشارات مدرسه، ۱۳۸۱)، قفس (عروج، ۱۳۸۸)، اعمال شاقه (انتشارات نیستان، ۹۸) و تعدادی دیگر داستان بلند و دهها مقاله در زمینههای مرتبط است و داوری جوایز ادبی از جمله جایزه ادبی جلال (دوره هفتم) نیز در کارنامه کاری او دیده میشود.
محسن حنیف (۱۳۶۴) فرزند اوست که پیش از این همراه با محمد حنیف آثاری را نوشته مانند نوشتن در سایه جنگ: کندوکاوی پیرامون ادبیات داستانی (انتشارات شهرستان ادب، ۱۳۹۶)، وی دانش آموخته ادبیات انگلیسی و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی است و دستی هم در ترجمه آثار ادبی دارد.
کتاب بومی سازی رئالیسم جادویی در ایران در۴۴۲ صفحه و در دو بخش شناخت رئالیسم جادویی و رئالیسم جادویی و بومیسازی در ایران نوشته شده است، بخش اول کتاب که نزدیک به یک ششم (۷۰ صفحه از ۳۸۰ صفحه) را به خود اختصاص داده است؛ مفصل به مفاهیم و نظریه های رئالیسم جادویی بیشتر با استناد به منابع خارجی و بیشتر انگلیسی می پردازد. بخش دوم همانطور که از عنوان برمیآید در ۹ فصل به وضعیت این سبک ادبی در ایران، نویسندگان شاخص آن، قصههای عامیانه ایران و آسیبشناسی رمان رئالیسم جادویی اختصاص دارد.
غلو؛ صنعت پرکاربرد رئالیسم جادویی؟
نویسندگان در فصل اول از بخش اول ابتدا بر اساس گفتوگویی نسبتا طولانی با عباس پژمان مترجم ادبی (فردی که کتاب هم به او تقدیم شده است) به اهمیت و خصوصیات رئالیسم جادویی میپردازند و در ادامه تاریخچه و درونمایههای آن را بررسی میکنند.
با اینکه عباس پژمان (پزشک و مترجم متولد ۱۳۳۷) مترجم نامآشنایی است؛ تا آنجا که از آثار منتشر شده به نام او برمیآید منتقد ادبی نیست و مصاحبه مفصل نویسندگان با او در قالب تکگویی طولانی نزدیک به ۷ صفحه از این فصل را به خود اختصاص می دهد هر چند ادامه این مصاحبه در دیگر بخشهای کتاب و با توجه به موضوع از جمله فصل سوم از بخش اول (نویسندگان برجسته متاثر از رئالیسم جادویی) نیز به چشم میخورد و به سرعت این سوال را به ذهن خواننده میآورد که چرا نظرهای پژمان در این اندازه پررنگ شده و مثلا مترجمهای دیگر که بیشتر در این ژانر ترجمه کردهاند مانند عبدالله کوثری خیر و اساسا این کتاب آیا مبنای گفت وگویی دارد؟
غیر از این پارهای از نظرهای پژمان در بخش اول بهویژه آنجا که بیشترین راهکار نویسندگان رئالیسم جادویی را برای افزودن جادو و عناصر خارق العاده در داستان غلو میداند بحثبرانگیز است. از این که بگذریم فصل اول در بخش اول به زیرعنوانی به نام جایگاه رئالیسم جادویی در انواع رئالیسمها (از ص ۳۲ تا ص ۶۰) میرسد نویسندگان انواع رئالیسم را از فلسفی، اخلاقی و انتقادی، ارزشی و حتی ناتورالیسم طی آن توضیح میدهند و در ادامه به رئالیسم و شروع مرامهای مدرنیستی میرسند، باز این سوال را به ذهن میآورد که خواننده میخواهد بداند رئالیسم جادویی چیست و پرداختن به انواع دیگر رئالیسم در آن چه ضرورتی دارد و این مبحث طولانی و نسبتا بیربط باعث سرخورده شدن او نمیشود؟
نویسندگان در این بخش همچنین نیمنگاهی به نظرهای نقادانه به رئالیسم جادویی دارند و مثلا دیدگاهی مثل نظر شهریار زرشناس (ص. ۶۵ به بعد) را در مورد رئالیسم جادویی نقد میکنند؛ اما اینکه دیدگاه فردی که منتقد ادبی نیست و صرفا نظری در این مورد داشته در یک کتاب تحقیقی جایگاهی دارد یا خیر، باز هم جای سوال است.
فصل دوم از بخش اول به نام فنون رئالیسم جادویی برای آنها که میخواهند بدانند چه آثاری در ژانر رئالیسم جادویی میگنجند، کاربردی است؛ زیرا نویسندگان به فنون ادبی رئالیسم جادویی در این فصل میپردازند و مثلا میگویند وجود صحنه، سیرک و کارناوال، بازنویسی تاریخ و راوی کودک یا دیوانه در این آثار عمومیت دارد. نویسندگان در این فصل بر اساس تحلیل آثار شناختهشده رئالیسم جادویی و منابع خارجی و کتابهای نظریهپردازی این فنون را ابتدا بیان و مجمل تشریح میکنند.
معیار انتخاب و معرفی نویسندگان برجسته رئالیسم جادویی چیست؟
فصل سوم به نویسندگان برجسته متاثر از رئالیسم جادویی میپردازد و با اینکه نویسندگان در این فصل از عناوینی مانند آلخو کارپنتییر (نویسنده کوبایی؛ ۱۹۰۴ تا ۱۹۸۰)، گابریل گارسیا مارکز ( نویسنده کلمبیایی؛ ۱۹۲۷ تا ۲۰۱۴)، ایزابل آلنده (از شیلی؛ متولد ۱۹۴۲) و میلان کوندرا (فرانسوی چک اسلواکیتبار؛ متولد ۱۹۲۹) فراتر میروند و نویسندگانی چون یاشار کمال (اهل ترکیه، ۱۹۲۳ تا ۲۰۱۵ ) یا بختیار علی (کردستان عراق؛ متولد ۱۹۶۰) و هاروکی موراکامی (ژاپنی، متولد ۱۹۴۹) را از نمایندگان رئالیسم جادویی در این روزگار میدانند؛ در پرداختن به زندگینامه و آثار هر یک از آنها به شیوه متفاوتی عمل میکنند؛ مثلا در مورد بعضی زندگینامه کامل و نقد یک اثر را می آورند ولی مورد نویسنده ای مانند یاشار کمال که آثار زیادی نیز از وی به فارسی ترجمه شده به بیان زندگینامه ای کوتاه بسنده می کنند و البته مساله اصلی این است که متر و معیار نویسندگان برجسته در این بخش چیست؟ مثلا چرا از لورا اسکوئیول (مکزیکی؛ متولد ۱۹۵۰) که دست کم کتاب مثل آب برای شکلات او در ژانر رئالیسم جادویی قرار میگیرد در این بخش اسمی نیست.
بخش دوم که مفصلتر از بخش اول است به نام رئالیسم جادویی و بومی سازی آن در ایران می پردازد. فصل اول از این بخش رئالیسم جادویی و داستاننویسان ایرانی در ابتدا به مصاحبهای سه صفحه ای با محمد رودگر (نویسنده و استادیار پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی) اختصاص دارد و با همین تکگویی هم به پایان میرسد که باز محل سوالاتی مشابه مانند فصل اول از بخش اول است.
فصل دوم به معرفی نویسندگان ایرانی میپردازد که در ژانر رئالیسم جادویی آثاری نوشتهاند؛ در این فصل هم بعضی آثار مانند روزگار سپری شده مردم سالخورده از محمود دولتآبادی طولانی معرفی و نقد شدهاند، بعضی آثار مانند داستان گرگ از هوشنگ گلشیری یا شرق بنفشه از شهریار مندنی پور خلاصهتر و باز هم این سوال مطرح می شود معیار انتخاب نویسندگان چه بوده است؟ همانطور که بعضی منتقدان معتقدند مثلا رازهای سرزمین من از رضا براهنی یا روزگار سپری شده مردم سالخورده صرفا به دلیل چند مولفه غیرواقعی در این ژانر نمیگنجد (ر.ک. جادوهای بومیشده، حمید عبداللهیان، فصلنامه نقد کتاب، سال اول، شماره ۳ و ۴، و بومی سازی رئالیسم جادویی مبنایی برای تحقیقات بیشتر) یا آثار دیگری مانند بوف کور صادق هدایت باید جایی در این فصل می داشت؛ گذشته از اینها به نظر میرسد بهتر بود پدیدآورندگان اثر در ابتدای دو فصل نویسندگان برجسته رئالیسم جادویی ایرانی و خارجی دلیل خود را برای انتخاب هر نویسنده یا به طور کلی معیار انتخاب نویسندگان را خلاصه بیان میکردند تا تکلیف خواننده و منتقد روشن باشد.
از فصل سوم تا فصل نهم بخش دوم به عناصر جادویی در داستانهای رئالیسم جادویی فارسی و بومیسازی این داستانها با استفاده از نقلها، مثلها و قصههای ایرانی میپردازد. یعنی نویسندگان به نوعی خواستهاند خلایی را که محمد رودگر منتقدانه در ابتدای بخش دوم به آن اشاره کرد پر کنند. به علت ترجمه دیرهنگام آثار رئالیسم جادویی، نویسندگان ایرانی نیز بسیار دیرهنگام با این شیوه آشنا شدند. (ص. ۱۵۲). یا اینجا: گرچه اروپاییها مبتکر این شیوه بودند، ولی در استفاده از آن ناکام بودند، زیرا همانند امثال مارکز و بورخس استفاده درست از آن را نمیدانستند. (ص. ۱۵۳)
در واقع نویسندگان در فصلهای سوم و چهارم عناصر جادویی در قصهها و متلهای ایرانی را از منابع مختلف گرد آورده و در اختیار علاقهمندان گذاشتهاند تا ضمن آشنایی با این عناصر کاربرد آنها را در داستان نیز فرا بگیرند. فصل پنجم به مبحث مهمی میپردازد که پیش از این نیز در قالب مقالههای تحقیقی یا پایاننامههای درسی به آن پرداخته شده بود (برای نمونه، نظریه رئالیسم عرفانی در ادبیات داستانی، محمد رودگر، فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهش های ادبیات تطبیقی، دوره ۵، شماره ۳) یعنی شباهت های رئالیسم یا ادبیات عرفانی با رئالیسم جادویی. می دانیم که متون عرفانی ما با خوارق عادت یا رفتارهای غیرعادی، خواب های صادق و کرامات بزرگان عرفان و حتی شاگردان آنان آمیخته است؛ اما آیا این نوع از متون عرفانی که به ادبیات داستانی نیز تنه می زند در ژانر رئالیسم جادویی قرار می گیرد یا خیر. این فصل نیز گفت وگویی حدودا ۵ صفحه ای با رودگر را در برمی گیرد که پیش از این نیز در این زمینه مقالاتی نوشته است.
رئالیسم جادویی و ادبیات عرفانی شبیه یا متفاوت؟
وی عامل تفرق بین این دو نوع متن را مبنای باورپذیری آنها می داند و می گوید: بنابراین با توجه به اصل باورپذیری در عین حال که نقطه اشتراک ساختاری رئالیسم جادویی با رئالیسم عرفانی است، نقطه افتراق ساختاری و مبنایی این دو نیز به حساب می آید (ص. ۳۲۱). هر چند نظر رودگری در این زمینه تا حدی پاسخ گوی سوالات است؛ نویسندگان کمتر نظر خود را در این زمینه بیان کرده و در زیرتیتری کوتاه به مقایسه عناصر داستانی رئالیسم جادویی و تذکرههای عرفانی پرداختهاند. به عبارتی این فصل تا حد زیادی مدیون نظریهپردازیهای رودگری است که پیش از این نیز در مقالات خود بیان کرده بود و به نظر میرسد نویسندگان بدون مصاحبه و بیان کامل سخنان رودگر میتوانستند به سخنان وی ارجاع دهند.
بومیسازی و عناصر جادویی و ادبیات حماسی فصل دیگر این بخش است که به قهرمانان اهورایی و فراواقعی، گفتارهای فراواقعی و اشیای جادویی؛ مانند جام جهان نما در شاهنامه می پردازد. مشابه آن فصل هشتم است که بومیسازی و منظومههای عاشقانه و عناصر جادویی در داستانهایی مانند سلامان و ابسال (جامی، قرن نهم) یا لیلی و مجنون و خسرو و شیرین نظامی میپردازد و فصل آخر آسیبشناسی رمان رئالیسم جادویی به شکلی مختصر در مورد نقض غرضی است که احتمال دارد رئالیسم جادویی به آن مبتلا شود؛ زیرا به عنوان سبک ادبی که از استثمار بیزار بوده و در مقابل آن ایستاده میتواند اکنون میتواند به تحکیم پایههای قدرت در کشورهای مختلف بیانجامد.
ضمایم خوبی که نویسندگان در پایان در اختیار خوانندگان قرار دادهاند شامل جدول مقایسه کرامات صوفیه و عناصر خارق عادت، شاخصه های ساختاری و معنایی رئالیسم جادویی، شاخصه های رئالیسم عرفانی و صوفیانه، مهم ترین منابع قصه های عامیانه فارسی، منابع غنی عناصر جادویی و عناصر جادویی و بوذرجمهر و ارغش است.
با وجود تمام دقتی که در ذکر منابع کل کتاب شده گاه به نظر میرسد نواقصی روی داده باشد، برای نمونه در فصل دوم از بخش اول در زیرتیتر قصهگویی و پیوند آن با رئالیسم جادویی نویسندگان مینویسند: بسیاری از راویان داستانهای رئالیسم جادویی از اعقاب شهرزاد قصهگو هستند (ص. ۸۷). این سطور اشاره مستقیم به مقالهای از کتاب رئالیسم جادویی؛ تئوری، تاریخچه و دربرگیری (Magical Realism; Theory, History, Community) به نام فرزندان شهرزاد؛ رئالیسم جادویی و داستان پستمدرن (Scheherazade’s children: Magical Realism and Postmodern Fiction) از وندی. ب فریس دارد؛ اما منبعی ذکر نشده هر چند این کتاب جزء منابع انگلیسی مولفان بوده و اول بار در صفحه ۳۴ هنگام ارائه تعریفی از رئالیسم جادویی به کتاب استناد کرده اند.
نسخهپیچی برای نویسندگان ممکن است؟
در نهایت پرداختن به رئالیسم جادویی هم از جهت اهمیت این ژانر ادبی در ادبیات داستانی قرن بیستم و جریانسازی آن همچنین از بابت توجه نویسندگان ایرانی به آن در بازههای زمانی مختلف به ویژه دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی مهم و مانند دیگر سبکها و زیرسبکهای ادبی با خلا روبروست؛ اما وقتی عنوان بومیسازی به معنای رسیدن به ترکیبی جدید از عناصر جهانی با مولفههای داخلی کنار آن میآید کار سخت و حتی با پرسش روبرو میشود و شاید این سوال را پدید آورد که آیا این سبک در کشورهایی موفق بوده که از بدو امر چنین آثاری در زمینه نظریهپردازی در اختیار نویسندگان داشتهاند؟
پاسخ این سوال دستکم با توجه به آنچه از زندگی مهم ترین نویسنده سبک رئالیسم جادویی یعنی گابریل گارسیا مارکز میدانیم منفی است. او قطعا از کودکی به داستان علاقه داشته و مطالعه میکرده و چون بسیاری دیگر از نویسندگان این حوزه هزارو یک شب را با ترجمهای متوسط خوانده بوده و با خواندن آثار فرانتس کافکا و دیگر نویسندههای مشهور آن دوران عطش خواندن خود را سیراب کرده است؛ اما کتابهای نظریهپردازی در زمانی که او شروع به نوشتن کرد یعنی دهه ۶۰ و حتی ۷۰ میلادی اصلا در این اندازه در دسترس او بوده است؟ یا این کتابها به شکل منسجم عناصر جادویی و سنتهای ادبی اسپانیاییزبان را به شکل مدون در اختیار نویسندگان میگذاشتهاند تا از روی آن جادو را به این شکل در داستانهایش وارد کند؟
یا این نوعی تفکر است که از کودکی با خواندن کتابهای مختلف داستان و آمیخته شدن با سنتهای خانوادگی و بومی نه نظریه در ذهن فرد نهادینه شده است و اصلا آیا میتوان برای یک سبک ادبی نسخهای پیچید که آن سبک بومی شود؟ اگر مثلا سبک رئالیسم اجتماعی در ایران سبک موفقی بوده به دلیل کتابهای نظری در این زمینه است یا ریشه در عوامل مختلف؛ از جمله سبک زندگی، عقاید و باورها، مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره و سنتهای فکری و مواردی از این دست دارد؟
با وجود همه اینها و ضرورتی که در بعضی فصول برای بازخوانی همچنین اتکای بیشتر به روششناسی علمی تدوین کتاب دیده می شود، کتاب بومی سازی رئالیسم جادویی در ایران قدمی است که هر چند با نواقصی برداشته شده زمینه را برای گامهای استوارتر بعدی و کاوش بیشتر در سبکهای ادبی همچنین مطالعات میانرشتهای ضروری فراهم میسازد.
شاخص بورس چیست؟
حتما تا به حال در اخبار شنیده اید که به طور مثال شاخص بورس 1000 واحد افزایش یا 700 واحد کاهش داشته است. در این نوشته در مورد این موضوع و تغییرات آن صحبت خواهد شد.
به طور ساده میتوان گفت شاخص بورس معیاری است که بیانگر وضعیت کلی بورس است. با توجه به اینکه شاخص های مختلفی در بورس وجود دارند و هر کدام از جنبه خاصی وضعیت را به ما نشان می دهند، باید کارکرد هر کدام از آنها را شناخته و در تحلیل اطلاعات بازار استفاده کرد. در ادامه با آنها آشنا میشویم:
1- شاخص کل:
شاخص کل همان شاخصی است که در اخبار و رسانه ها بعنوان شاخص بورس تهران نام برده می شود و از پرکاربردترین و رایج ترین شاخص ها در بین سرمایه گذاران بورس است. این شاخص که آن را در اصطلاح فنی، شاخص TEDPIX نیز می شناسیم، در واقع شاخصی برای نشان داده بازدهی نقدی بازار بورس است. اگر بازار بورس را به یک کارنامه تشبیه کنیم، معدل کل دروس را شاخص کل می نامیم. به بیانی دقیقتر شاخص کل اندازه سطح عمومی قیمت ها و سود سهام کل شرکت های پذیرفته شده در بورس را نشان میدهد.
آنچه در اخبار و تحلیل های روند بازار اهمیت دارد، تغییرات شاخص کل به سمت مثبت یا منفی است که میانگین بازدهی سرمایه گذاران در بورس را نشان می دهد.
نکته مهم اینکه تغییرات شاخص کل بر مبنای بزرگ یا کوچک بودن شرکت ها متفاوت است. تا به حال شنیده اید که گفته می شود بیشترین تاثیر مثبت یا منفی در شاخص را سهم های … داشته اند. علت این است که شرکتهای با ارزش بازار بزرگتر، تاثیرات بیشتری در مثبت یا منفی شدن شاخص کل دارند. این تاثیر را میتوان مشابه همان کارنامه تحصیلی دانست. در کارنامه هر درسی که واحد بیشتری داشته باشد تاثیر آن در معدل کل بیشتر خواهد بود.
نکته دیگر که باید به آن اشاره کرد این است که رشد شاخص کل بورس، نمی تواند نشانه ای از رشد نرخ سهام تمام شرکت های حاضر در بورس باشد. به واقع چون این شاخص یک میانگین از کل رشد و افت نرخ سهام است، بدیهی است که نمی توان رشد آن را به معنای رشد تمامی سهم ها در نظر گرفت.
2- شاخص قیمت:
دقیقا مشابه شاخص کل بوده و جزو شاخص های اصلی بازار می باشد با این تفاوت که در شاخص قیمت سود سالانه شرکتها لحاظ نمی شود و تنها سطح قیمت های سهام را مورد بررسی قرار می دهد. برای مثال اگر شاخص قیمت ظرف 3 ماه 10 درصد افزایش یابد به این معناست که میانگین قیمت سهام شرکت ها در این بازه 10 درصد بالاتر رفته است. در این شاخص هم اندازه شرکتها(میزان سرمایه) مهم و تاثیرگذار است.
3- شاخص کل هم وزن:
با توجه به توضیحات فوق یک شاخص دیگر وجود دارد که در آن صرف نظر از اندازه سرمایه شرکتها، وزنی برابر برای کلیه شرکت ها در نظر گرفته می شود و نوسانات مثبت یا منفی شرکت های کوچک به اندازه شرکت های بزرگ در این شاخص تاثیرگذار است. از این جهت شاخص هموزن معرف خوبی برای تغییرات شرکت های کوچکتر بازار می باشد.
در سایت tsetmc این شاخصها را میتوانید رصد کنید
4- شاخص 50 شرکت فعال:
لیستی از 50 شرکت در دوره های سه ماهه به روز رسانی می شود که در آن شرکتهای فعال تر و نقد شوندگی بالاتر (خرید و شاخص جادوی روند فروش راحت تر) قرار دارند.
این شاخص سطح تغییرات قیمتی 50 شرکت فعال تر و با نقدشوندگی بالاتر را به ما نشان می دهد.
5- شاخص گروه:
بازار بورس از لحاظ نوع فعالیت به بخش های مختلفی تقسیم شده که هر کدام یک گروه را تشکیل داده اند. گروه خودرو، گروه پتروشیمی، گروه ساختمان و … شاخص گروه برای رصد تغییرات سطح قیمت گروهی خاص از شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد.
6- شاخص صنعت:
بسیاری از شرکت های حاضر در بورس در فعالیت های صنعتی و تولیدی فعالیت دارند. گروه خودرو، پتروشیمی، مخابرات و … که بخشی از صنعت را تشکیل می دهند با شاخص صنعت نمایش داده می شوند.
7- شاخص سهام آزاد شناور
سهام شناور آزاد بخشی از سهام شرکت ها است که دارندگان آن، قصد فروش سهم های خود در مدت زمانی کوتاه را دارند. به واقع دارندگان سهام شناور آزاد، از سهم در اختیار خود به عنوان ابزاری جهت حفظ مدیریت و نفوذ در شرکت استفاده نکرده و آن را در معرض فروش لحظه ای قرار می دهند. معمولا سهام شناور آزاد هر شرکت، درصدی کمتر از 50 درصد از سهام کل آن شرکت را به خود اختصاص می دهد.
شکل گیری عدد شاخص سهام آزاد شناور، فرآیندی شبیه به شاخص کل بورس دارد. البته تفاوت هایی نیز وجود دارد؛ از جمله آن که در محاسبه شاخص سهام آزاد شناور، کل سهام ارائه شده شرکت ها لحاظ نمی شود، بلکه تنها سهام شناور آزاد آن ها اعمال خواهد شد.
دیدگاه شما