آموزش ساده تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
این روزها افراد زیادی به دنبال آموزش ساده تحلیل تکنیکال برای کسب درآمد از بازار رمزارزها هستند. حجم معاملات در این بازار، هر روز بیشتر میشود و افراد زیادی از این بازار نوظهور، درآمدزایی میکنند.
در این مطلب تلاش کردهایم مبانی آموزش تحلیل تکنیکال به زبان ساده را برای شما بیان کنیم تا بتوانید به تدریج بررسی نمودارها و تعیین زمان برای خرید و فروش رمزارز را آغاز کنید.
به عنوان مثال اگر به نمودار دوج کوین در یک سال گذشته دقت کرده باشید، تغییرات آن در بسیاری از مواقع قابل پیش بینی از نظر تکنیکال است که تمام این اطلاعات را می توانید در سایت های مرجعی مانند ارز اکس مشاهده کنید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال، تجزیه و تحلیل فنی نمودارهای قیمت است. این تجزیه و تحلیلها، با استفاده از شاخصهای ریاضی بر اساس دادههای قبلی قیمت، برای پیشبینی روندهای آینده انجام میشود. ایده اصلی تحلیل تکنیکال بر این اصل استوار است که بازارها، بر اساس الگوهای خاصی رفتار میکنند و تاریخ تکرار میشود. همچنین، نمودارها اغلب در روندهایی خاص برای مدت معلوم، حرکت خواهند کرد.
هیچ روش واحد و همهجانبهای برای تحلیل تکنیکال وجود ندارد. هر تحلیلگر، ترجیح میدهد از اندیکاتورهای مختلفی استفاده کند. بنابراین تحلیلها و تفسیرها، همیشه متفاوت است و هیچ تحلیلی ۱۰۰ درصد قطعی نیست.
آموزش ساده تحلیل تکنیکال
در اینجا فقط چند شاخص (اندیکاتور) فنی را جهت آموزش ساده تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال بیان میکنیم. لازم به ذکر است که پایه تمام بازارهای ارز دیجیتال، تتر (دلار دیجیتال) می باشد. مشاهده نمودار سهم از بازار یا همان نمودار دامیننس تتر می تواند به پیش بینی قیمت رمزارزها کمک کند.
1. کندل(الگوی شمعی)
کندلها، حاوی جزئیات زیادی هستند و چهار سطح قیمت متفاوت را برای هر بازه زمانی، نمایش میدهند. این موارد از بالا به پایین عبارتند از: بالاترین قیمت، قیمت شروع، قیمت پایان و پایینترین قیمت.
کندلها، این اطلاعات را به صورت یک میله و دو خط نشان میدهند. بالاترین نقطه، نشانگر بالاترین قیمت و انتهای خط پایین، نشانگر پایینترین قیمت در بازه انتخابی است.
رنگ بدنه کندل، میتواند سبز یا قرمز باشد. رنگ قرمز نشان میدهد که قیمت پایانی در روز (یا سایر بازههای زمانی مشخصشده در نمودار)، از قیمت در زمان شروع، کمتر بوده است. رنگ سبز نیز نشاندهنده برتری قیمت در زمان بسته شدن کندل، نسبت به زمان باز شدن آن است.
2. سطوح حمایتی و مقاومتی
مناطق حمایتی و مقاومتی، به سطوحی اطلاق میشود که در آنها، قیمت به کف یا سقف میرسند. معاملهگران ممکن است این سطوح را شناسایی و سپس از آنها برای تصمیمگیری آگاهانه در معاملات استفاده کنند.
معمولاً سفارشات حد ضرر، در سطح حمایت تنظیم میشوند. سفارشات حد سود نیز اغلب در سطوح مقاومتی تعیین میشوند. اگر قیمتها از حد مقاومت عبور کنند، ممکن است صعودی پایدار رخ دهد. در طرف مقابل، اگر قیمتها به پایینتر از سطح حمایتی سقوط کنند، ممکن است کاهش قیمت، ادامه یابد.
3. خطوط روند
یکی از مباحث مهم در آموزش ساده تحلیل تکنیکال، تشخیص روندها در نمودار است. روندها خطوطی هستند که چندین نقطه قیمت را به هم متصل میکنند. هر چه نقاط بیشتری در یک خط به هم متصل شوند، روند میتواند قویتر باشد.
4. شاخص قدرت نسبی (RSI)
RSI، میزان سرعت و تغییر حرکات قیمت را اندازهگیری میکند و مقدار آن بین 0 تا 100 است. شاخص قدرت نسبی 50، محدوده خنثی نام دارد. RSI بالاتر از ۵۰، نشاندهنده وجود تقاضای خرید بیش از حد در بازار یا اشباع خرید است. اگر RSI کمتر از ۵۰ باشد نیز تقاضا برای فروش، بیش از حد خواهد بود.
برای تحلیل تکنیکال، باید از RSI در کنار سایر شاخصها استفاده کرد. به عنوان مثال، اگر شاخص RSI ۲۰ باشد و قیمت یک ارز دیجیتال به سطح حمایتی نزدیک شود، احتمالاً افزایش قیمت در روند بعدی میتواند بالاتر از حد معمول باشد.
5. شاخص میانگین متحرک جهتدار(ADX)
ADX، قدرت روند فعلی دارایی را اندازهگیری میکند. بر اساس این شاخص، معاملهگران میتوانند طولانی یا کوتاهمدت بودن روند را پیشبینی کنند.
ADX، میانگین مقادیر خطوط حرکت نمودار، در یک دوره زمانی خاص است. این خطوط با قیمتهای پایین و بالای لحظهای محاسبه میشوند. شاخص کیانگین متحرک جهتدار، میتواند مقادیری بین 0 تا 100 داشته باشد.
ADX به ندرت از 60 بالاتر میرود. تحلیلگران نمودار معتقدند که شاخص جهتدار متوسط 25 و بالاتر، نشاندهنده قدرت روند است و اعداد زیر 20، به معنای نبود روند قوی و مستحکم است. شاخص بین 20 و 25 نیز خنثی یا بدون روند در نظر گرفته میشود.
در محاسبه شاخص جهتدار متوسط، دوره زمانی به ۷، ۱۴ یا ۳۰ بخش تقسیم میشود. تفاوت سه حالت ذکرشده در میزان دقت، پیچیدگی محاسبات و اثربخشی آنها است. ADX، یک شاخص مبتنی بر روند است. در نتیجه، استفاده از آن به تنهایی منطقی نیست و باید همزمان با شاخصهای حرکتی قیمت، مانند میانگین متحرک یا سطوح حمایتی و مقاومتی، مورد استفاده قرار گیرد.
6. میانگین متحرک (MA)
در مرحله بعدی از آموزش ساده تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال، باید با شاخص MA آشنا شویم. این شاخص، میانگین متحرک قیمتهای یک ارز دیجیتال را در یک دوره مشخص، خلاصه میکند و جمع کل قیمتها را بر تعداد آنها، تقسیم میکند. MA به طور مداوم با استفاده از آخرین دادههای قیمت، بهروز میشود و به همین دلیل، آن را میانگین متحرک مینامند.
میانگینهای متحرک بلندمدت، شاخصهای قویتری هستند؛ زیرا دادههای بیشتری دارند. با این حال، بررسی MA در کوتاهمدت نیز پایه و اساس نمودار کندل میتواند اثرگذار باشد.
7. حجم تعادلی (OBV)
یکی دیگر از پارامترهای کلیدی برای آموزش تحلیل تکنیکال به زبان ساده شاخص OBV است. این اندیکاتور، یک شاخص فنی مبتنی بر حجم معاملات است. OBV، حجم معاملات انباشتهشده یک دارایی را در یک بازه زمانی مشخص، بررسی میکند. به عبارت ساده، شاخص OBV نشاندهنده فشار خرید و فروش دارایی است.
سه قانون ساده برای محاسبه OBV وجود دارد:
- اگر قیمت پایانی دارایی، بیشتر از قیمت بسته شدن دیروز باشد، OBV فعلی برابر است با مجموعه OBV دیروز و حجم معاملات امروز.
- اگر قیمت پایانی دارایی، کمتر از قیمت بسته شدن دیروز باشد، OBV فعلی از تفاضل OBV دیروز و حجم معاملات امروز به دست میآید.
- اگر قیمت دارایی ثابت بماند، OBV نیز ثابت خواهد بود.
افزایش OBV، معمولاً خبر از افزایش قیمت میدهد و کاهش OBV، میتواند منجر به کاهش ارزش دارایی شود.
سخن پایانی
شاخصهای بسیار زیادی برای تحلیل نمودارها وجود دارد. هر چه اطلاعات و دانش خود را افزایش دهید، شانس کسب درآمد بیشتر خواهد بود. مطالب ذکرشده پیرامون آموزش ساده تحلیل تکنیکال، پایه و اساس یادگیری شاخصها، الگوها و محاسبات پیشرفته است. دقت داشته باشید، شاید در ابتدا یادگیری این شاخصها کمی آسان به نظر برسد؛ اما استفاده از آنها به طور همزمان و بهکارگیری شاخصهای پیشرفته، نیازمند تمرین مداوم است.
آموزش پرایس اکشن RTM
قیمت، کلید تمامی تحرکات بازار است. توانایی خواندن قیمت، ویژگی است که برای سود کردن در بازار کریپتوکارنسی به آن نیاز دارید. برای پیش بینی بازارهای مالی علی الخصوص بازار ارزهای دیجیتال می توانید از روش پرایس اکشن استفاده کنید، پرایس اکشن انواع مختلفی دارد، یکی از پر استقبال ترین مباحث پرایس اکشن، پرایس اکشن RTM است. این روش سبکی از تحلیل تکنیکال است که، معامله گر بدون استفاده از هیچ اندیکاتوری، تغییرات قیمت روی چارت را بررسی می کند. در این مقاله به آموزش پرایس اکشن RTM می پردازیم که با استفاده از آن می توانید نمودارهای ارز دیجیتال را تحلیل کرده و سود خوبی را در این بازار کسب کنید.
شناخت پرایس اکشن برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال
استفاده از روش تحلیلی پرایس اکشن مناسب برای انواع سرمایه گذاری هاست، سرمایه گذاران بسته به علاقه و سرمایه خود، در تایم فریم های مختلف (بلند مدت، میان مدت، کوتاه مدت، اسکلپ و..) شروع به معامله می کنند.
- پرایس اکشن هیچ اندیکاتوری ندارد.
- فاکتور قیمت تنها حقیقت موجودی است که شما به عنوان تریدر باید به آن توجه کنید.
- قیمت و زمان مکانیزم، اساس استفاده از پرایس اکشن RTM است.
پرایس اکشن در انواع مختلفی آموزش داده می شود، یکی از مهم ترین و راحت ترین نوع پرایس اکشن، پرایس اکشن ال بروکس است، نکاتی که در ال بروکس برای کندل ها آموزش داده شده است از این قبیل است:
تمام کندل ها یا روندی هستند و یا رنج هستند که در تایم فریم کوچک تر دیده می شود.
ممکن است سایه هایی بلند با کندل های بلند وجود داشته باشد اما چون در دامنه معاملاتی قرار داریم پس کندل ها را کندل رنجی حساب می کنیم، در یک روند قوی صعودی هرچند کندل ها کوچک باشند، اگر سه - چهار کندل پشت سرهم باشد و در وسط و قسمت نیمه بالایی بسته شود و از بالا سایه نداشته باشد کندل روندی محسوب می شود.
برای کسب اطلاعات بیشتر و آشنایی با تحلیل نمودارهای بازار ارزهای دیجیتال می توانید دوره پرایس اکشن را تهیه کنید.
دلیل ارجحیت قیمت نسبت به اندیکاتور چیست؟
اندیکاتورها در بازارهای مالی، تابعی از قیمت هستند بنابراین بهتر است به جای اینکه از انشعابات قیمت که اندیکاتورها هستند، استفاده کنید به سراغ ریشه اصلی آن یعنی قیمت بروید تا بتوانید به راحتی بر روی نمودار قیمتی کوین یا توکن های رمز ارزهای خود تحلیل داشته باشید.
یکی دیگر از مشکلات اندیکاتورها برای تحلیل بازار ارزهای دیجیتال وجود تاخیر زیاد در آنهاست. این تاخیر تریدرهای تازه وارد را به مشکل می اندازد و عملا ریسک به ریوارد معامله را از بین میبرد. (ریسک به ریوارد، به تناسب حد سود بر حد ضرر می گویند، معمولا این نسبت برای افراد خیلی حرفه ای از عدد 1.5 شروع می شود اما برای افرادی که تازه وارد دنیای کریپتوکارنسی شده اند این عدد هرچه بیشتر باشد بهتر است، ولی عدد 2 به بالا یک ریسک به ریوارد مناسب برای شروع معامله است).
کندل های شمعی در پرایس اکشن RTM
کندل استیک یکی از پرکاربردترین روش ها برای دیدن نمودار ارزهای دیجیتال است. کندل های شمعی ژاپنی که در تصویر بالا می بینید توسط تاجران برنج در ژاپن بوجود آمد و توسط استیو نیسون در آمریکا به شهرت رسید.
کندل ها با توجه به انتخاب بازه زمانی شما (تایم فریم) تغییر می کنند. برای مثال شما با انتخاب تایم فریم روزانه کندل هایی را مشاهده می کنید که شروع معاملات تا اتمام معاملات 24 ساعت به طول می انجامد یا به طور دیگر در تایم فریم روزانه کندل هایی که به شما به نمایش در می آیند، از ترکیب 6 کندل در تایم فریم 4 ساعته است.
اجزای کندل های ژاپنی
کندل از یک بخش مهم به اسم بادی یا بدنه تشکیل شده است. معمولا این بدنه را به رنگ قرمز یا سبز دیده اید البته به رنگ های دیگری همچون قرمز و آبی یا سیاه و سفید نیز دیده شده است. کندل های صعودی رنگ سفید، سبز و آبی دارند و رنگ های قرمز و سیاه مربوط به کندل های نزولی است، درصورتی که close پایین تر از open باشد این کندل به صورت قرمز به نمایش می آید برعکس این موضوع نیز صادق است یعنی در صورتی که open بالا تر از close باشد.
shadow یا سایه در کندل ها
برای درک بهتر و کامل سایه ها در کندل به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید شما در تایم فریم یک ساعته هستید، قیمت کندل در زمان آغاز بر روی 1 دلار است، اما پس از گذشت 15 دقیقه از زمان شروع تایم فریم یک ساعته قیمت به 0.75 دلار می رسد، همچنان قیمت در حال نوسان است طوری که 10 دقیقه مانده به اتمام تایم فریم یک ساعته قیمت بر روی 2.5 دلار قرار می گیرد، اما این پایان کار نبود و قیمت در نهایت بر روی 2 دلار می ایستد، این مثال به شما عنوان می کند shadowها چگونه به وجود می آیند، شروع قیمت از یک دلار بوده اما پس از گذشت کندل بر روی قیمت 2 دلار بسته شده است، از یک دلار تا دو دلار کندل قیمت را در بادی یا بدنه خود به نمایش می گذارد، لذا قیمت های 0.75 دلار و 2.5 دلار در shadowهای کندل ثبت می شود.
ترکیب کندل ها
زمانی که می خواهید تسلط یک کندل را بر کندل دیگری بررسی کنید باید کندل دو، نیمی از کندل اول را پوشانده باشد.( از shadow تا shadow) درصورت بروز، می توانیم بگوییم که کندل دوم بر کندل اول تسلط دارد.
کندل های مومنتوم
کندل مومنتوم کندل های پرقدرت بازار ارزهای دیجیتال (کریپتوکارنسی - cryptocurrency) هستند که به تریدر یا معامله گر نشان می دهد که قدرت در اختیار خریداران است یا فروشندگان. کندل مومنتوم کندلی است که اگر shadowهای بالا و پایین را باهم جمع کنید از بادی یا بدنه کندل کمتر است. به هر میزان که این اختلاف بیشتر باشد، کندل مومنتوم قدرت بیشتری دارد، بیشترین حالت مومنتوم زمانی اتفاق می افتد که کندل shadow نداشته باشد؛ نکته قابل ذکر در ارتباط با کندل مومنتوم این است که اگر این کندل قرمز باشد یعنی قدرت در دست فروشندگان و اگر سبز باشد قدرت در دست خریداران است.
کندل Base
کندل بیس کندل هایی هستند که نمی توان از روی آن ها فهمید قدرت در اختیار کدام گروه است. در کندل های بیس خریداران و فروشندگان در حال جنگ اند و هنوز مشخص نیست کدام گروه برنده این درگیری خواهند شد؛ در کندل های بیس، بدنه یا بادی از مجموع shadowها کوچکتر است که این کندل دقیقا مخالف کندل مومنتوم است.
نکته مهم در ارتباط با کندل بیس، اهمیت نداشتن رنگ آن است چرا که قرمز یا سبز بودن آن تشخیص اینکه قدرت در اختیار فروشندگان است یا خریداران را امکان پذیر نمی کند.
بیس یا مومنتوم بودن یک کندل هیچ ارتباطی به کوچک یا بزرگ بودن کندل ندارد. برای مثال می توان یک کندل با بدنه بسیار کوچک در بازار ارزهای دیجیتال وجود داشته باشد که shadow نداشته باشد در این صورت این کندل می تواند برای ما یک کندل مومنتوم باشد.
کندل گپ
در صورتی که پس از باز شدن یک کندل جدید، فاصله ای با کندل قبلی ایجاد شود به این فاصله گپ گفته می شود، در این حالت فاصله ای که گپ نامگذاری شده است هک یک کندل مومنتوم را دارد.
- گپ ها نواحی در چارت هستند که قیمت در آن ها حضور نداشته و اصطلاحا یک پرش را از آن ناحیه انجام داده است.
- Blank gapها ( فاصله خالی افقی در چارت) از gapهای ساده قدرتمند تر هستند و می توانند به عنوان نواحی برگشت قیمت در نظر گرفته شود.
- گپ ها معمولا بر اثر انتشار اخبار خوب یا بد در بازار ارزهای دیجیتال بوجود می آیند.
کندل های ERC و NRC
برای درک کندل های ERC و NRC ابتدا نیاز است Range را تعریف کنیم:
به فاصله high تا low یک کندل Range می گویند؛ اگر این فاصله کم باشد به آن Narrow Range Candle می گویند که این به معنی کندل با رنج کوچک است، "NRC"؛ و اگر این فاصله زیاد باشد به آن Extended Range Candle می گویند که این به معنی کندل با رنج بزرگ "NRC"است.
۶ نکته برای تشخیص روند نمودار قیمت(۶ tips for detecting price chart trends)
لینک فایل ویدویی معرفی شده در ویس بالا(یوتیوب)
در طول بیش از ۱۵ سال تجربه معامله کردن در بازارفارکس، به این نتیجه رسیدم که برای تشخیص روند حرکت قیمت، هیچ ابزار جادویی، اندیکاتور یا قوانین خاصی وجود ندارد. ما معاملهگران با وجود تلاشهایی که برای تحلیل نمودارها و تعیین تمایل حرکت قیمت و در نتیجه معامله کردن در آن جهت داریم، اما جهت حرکت بازار ممکن است در هر لحظه به سرعت تغییر کند. اگر قیمت مطابق پیشبینیهای ما حرکت نکرد، باید مجددا نمودار را تحلیل کنیم و ببینیم چه چیزهایی را در تحلیل اولیه نادیده گرفتیم و چه اشتباهاتی کردیم. فقط فراموش نکنید که تحلیل نمودارها کاملا توسط ابزار بسیار مهمی بنام چشم معامله گرانجام می شود و گاهی اوقات علیرغم تمام تلاشهایی که برای درک چگونگی حرکت نمودار قیمت داریم، بازارممکن است در خلاف جهت انتظار ما حرکت کند. پس همواره باید انعطاف لازم را در تحلیل اولیه داشته باشیم.
تحلیل روند تنها یکی از قسمتهای استراتژی معاملاتی من برای باز و بسته کردن معاملات است. این اصلا ایده خوبی نیست که تنها براساس یک دلیل وارد معامله شوید، به همین خاطر من همیشه به دنبال این هستم که تا حد ممکن تائیدیههای زیادی برای ورود به معاملات داشته باشم. من در برنامه معاملاتی شخصی خودم، ازترکیبی از تکنیکهای مختلف مانند تحلیل روند، تحلیل سطوح حمایتی و مقاومتی و تحلیل سیگنال با اندیکاتوراستفاده میکنم.
ضمن مطالعه این مقاله به یاد داشته باشید که من در این مطلب درباره «معامله کردن در جهت روند» صحبت نمیکنم، بلکه میخواهم بعضی از فیلترهایی که برای تشخیص روند واضح بازار به شما کمک میکند را توضیح دهم. بعلاوه، ممکن است گاهی اوقات اینطور به نظر برسد که بازار به یک سمت حرکت میکند، در حالیکه در واقع در خلاف آن جهتی که شما تشخیص دادهاید، در حال حرکت است. به این دلیل که بسیاری از بازارها اصلاحات کوتاهمدتی را تجربه میکنند و همین ممکن است بسیاری از معاملهگران را دچار اشتباه کند. به این خاطر، همیشه زوم نمودارها را کم کنید و تصویر بزرگتر نمودارها را ببینید، سپس با در نظر داشتن یک تصویر جامع و بزرگ از چگونگی حرکت قیمت، زوم نمودار را بیشتر کنید و آن را با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار دهید. با این کار بعد از مدتی می توانید به زوم شخصی خود دست پیدا کنید.
۱- مهمترین کار مشاهده است
اولین چیزی که در مورد تشخیص روند باید درک کنید این است که یک علم کاملا دقیق نیست. من همیشه سعی میکنم تا حد ممکن نمودارها را ساده ببینم و به همین خاطر در ابتدا فقط و فقط پرایس اکشن را زیر نظر میگیرم، بدون هیچ اندیکاتوری.
اگر از چند معاملهگر درباره روند حال حاضر بازار سؤال کنید، قطعا پاسخهای متفاوتی از هر کدام میشنوید. بعضی از آنها نوع روند کوتاهمدت بازار را به شما میگویند، برخی نوع روند بلندمدت را توضیح میدهند و تعدادی هم نوع روند میانمدت را بیان میکنند. ما میتوانیم با بکارگیری تحلیلهای کوتاهمدت و بلندمدت، که همگی با مشاهده ساده بازار شروع میشوند، نوع روند غالب حال حاضر بازار را تشخیص دهیم.
من معمولا از خودم میپرسم نمودار قیمت در طول یکی دوسال، ۶ ماه و ۳ ماه گذشته به چه صورت بوده است؟ پاسخ این سؤال، تصویری از چگونگی حرکت قیمت را به ترتیب در بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت به من نشان میدهد. این کار باعث میشود ایده کاملا واضح و شفافی از جهت حرکت نمودار قیمت بدست آورم. اگر هیچکدام اینها جواب نداد، در تایمفریم روزانه یا هفتگی زوم نمودار را کم کنید و خیلی ساده از خودتان بپرسید «الان قیمت در حال پایین آمدن است یا بالا رفتن؟». اصلا نیازی نیست پیچیده فکر کنید.
وقتی جهت کلی پرایس اکشن در بازار را ببینیم، میتوانیم به راحتی تشخیص دهیم که قیمت به سمت پایین حرکت میکند یا بالا، یا اینکه در یک روند سایدوی قرار دارد.
۲- سقف و کفهای واضح را شناسایی کنید
وقتی قیمت در یک روند حرکت کند، سقف و کفهایی تشکیل میدهد. اگر به این سقف و کفها دقت کنید، میتوانید خیلی سریع تشخیص دهید که قیمت به کدام سمت حرکت میکند.
در نمودار زیر مربوط به S&P500 مشاهده میکنید که یک روند صعودی واضح شکل گرفته است. به نواحی که با رنگ قرمز مشخص شده دقت کنید. این نواحی در واقع کفهای این روند صعودی هستند و اگر توجه کنید میبینید که این کفهای قیمتی به نوعی «پلههایی» تشکیل دادهاند که با پیشروی قیمت در جهت روند صعودی، این پلهها هم بالاتر و بالاتر میروند.
توجه داشته باشید که در یک روند نزولی، شما قاعدتا باید به سقفها بیشتر توجه کنید و ببینید آیا این سقفها یک الگوی پلهای به سمت پایین را تشکیل میدهند یا خیر.
۳- سقفهای بالاتر، کفهای بالاتر، سقفهای پایینتر و کفهای پایینتر
وقتی سقف و کفهای واضح بازار را مشخص کردید، حالا میتوانید تعیین کنید که آیا بازار در حال ایجاد سقفهای بالاتر (Higher High) و کفهای بالاتر (Higher Low) است یا سقفهای پایینتر (Lower High) و کفهای پایینتر (Lower Low).
بطور کلی، در یک روند صعودی میتوانید الگوی واضحی متشکل از HHها و HLها ببینید و در یک روند نزولی نیز میتوانید الگوی مشخصی متشکل از LHها و LLها مشاهده کنید. در نمودار زیر با توجه به الگوی واضح HHها و HLها میتوانید مشاهده کنید که حرکت قیمت در یک روند صعودی بوده است.
۴- واکنش بازار در برابر سطوح مهم چگونه است؟
رفتار قیمت را بعد از اصلاحات بررسی کنید و ببینید وقتی به میانگین متحرک (مووینگ اورج) بلندمدتی مثل مووینگ ۲۱ روز یا یک مقاومت مهم میرسد، چگونه واکنش نشان میدهد. آیا پرایس اکشن بعد از اینکه در یک روند نزولی یا صعودی به سطح قیمتی مهمی میرسد، عقبنشینی میکند یا به حرکت خود ادامه میدهد؟ این نوع رفتار قیمت سرنخ خوبی است که تمایل یا روند کلی بازار را تائید میکند.
در نمودار بالا میتوانید مشاهده کنید که تمامی حرکات اصلاحی وقتی به دو سطح مقاومتی مشخص شده و میانگین متحرک نمایی با دوره ۲۱ رسیدند، با فشار فروش روبرو شدند و در نتیجه روند نزولی تغییری نکرده است.
یک میانگین متحرک نمایی (EMA) با دوره ۲۰۰ و یک EMA با دوره ۵۰ روی نمودار خود قرار دهید و شیب بلندمدت این دو میانگین متحرک را بررسی کنید. این یک روش سریع برای تشخیص روند کلی قیمت در بازار است. همچنین باید بررسی کنید که قیمت در مواجهه با این مووینگ اورجها چگونه واکنش نشان میدهد. اگر قیمت در چندین مورد به این مووینگ اورجها احترام میگذارد و از آنها عقبنشینی میکند، این نشانه خوبی است از اینکه بازار به روند خود ادامه میدهد. مثلا نمودار زیر نمونه خوبی از واکنش قیمت در برابر مووینگ اورجهای مذکور است، فقط انتظار نداشته باشید که همین شرایط را هر روز در بازار ببینید.
دقت کنید که در نمودار بالا، دو EMA با دورههای ۵۰ و ۲۰۰ خیلی سریع جهت روند کلی قیمت در تایمفریم روزانه را به ما نشان میدهند.
۵- آیا سیگنالی در حال شکلگیری هست؟
اگر میبینید سیگنالهای پرایس اکشنی همجهت با روند کلی بازار در حال شکلگیری هستند، خود این تائیدیه دیگری برای تمایل حرکت بازار به سمت روند است. ضمنا به یاد داشته باشید که وقتی سیگنالهای پرایس اکشنی برای چند مرتبه شکست میخورند یا اصطلاحا فِیل (fail) میشوند، ممکن است نشان از این باشد که روند بازار در آینده نزدیک تغییر میکند.
در نمودار بالا مشاهده میکنید که پینبار صعودی در ناحیه حمایتی، نقطه پایان حرکت اصلاحی و شروع مجدد روند صعودی را نشان میدهد.
۶- تغییر جهت روند
اگر بازار در یک روند نزولی قرار داشته باشد، باید به سقفهای اخیر تشکیل شده خیلی دقت کنیم و همینطور اگر روند بازار صعودی باشد، باید روی کفهای اخیر بازار تمرکز کنیم. دلیل این امر آن است که این کار نه تنها روند کلی قیمت را برای ما مشخص میکند، بلکه همچنین به ما نشان میدهد که آیا پرایس اکشن روند بازار همچنان منظم پیش میرود یا اینکه تغییراتی در آن به وجود آمده است.
برای مثال، اگر دنبالهای از سقفهای بالاتر (HH) و کفهای بالاتر (HL) در یک روند صعودی داشته باشیم، وقتی میبینید که قیمت از آخرین کف عبور میکند و پایینتر میرود، این نشانه قدرتمندی است از اینکه روند صعودی ممکن است به پایان خود نزدیک شده باشد. در مقابل، در یک روند نزولی شاهد کفهای پایینتر (LL) و سقفهای پایینتر (LH) هستیم، در این صورت اگر قیمت از آخرین سقف تشکیل شده عبور کند و بالاتر برود، این نشانه قدرتمندی است از اینکه روند نزولی ممکن است به انتهای خود رسیده باشد.
در آخر
وقتی بتوانید با اطمینان روند بازار را تشخیص دهید، در این صورت میتوانید به دنبال ناحیه یا سطح مناسبی در قیمت برای ورود به معامله باشید. شناسایی روند بازار ممکن است کمی مشکل باشد، به ویژه برای معاملهگران مبتدی. اینکه ستاپها و سیگنالهای معاملاتی مختلف را بدانید ایرادی ندارد، اما اگر در خلاف جهت روند کلی بازار معامله میکنید، احتمال موفقیت و کسب درآمد شما به شدت افت میکند. به یاد داشته باشید که بازار همیشه به یک سمت متمایل است، بنابراین اگر فقط در جهت روند و تمایل اصلی بازار معامله کنید، قطعا خیلی بیشتر به سود شما خواهد بود.
کاربرد الگوهای شمعی ژاپنی در تحلیل تکنیکال
ژاپنیها یکی از کشورهای پیشرو در بحث تحلیل تکنیکال بازارهای مالی هستند؛ بهطوری که میتوان گفت بسیاری از مفاهیم و اندیکاتورهای مطرح در جهان را ژاپنیها ایجاد کرده یا توسعه دادهاند. باوجوداین، شاید بتوان مهمترین ابداع ژاپنیها را نمودارهای شمعی عنوان کرد.
نحوهی رسم نمودارهای شمعی در بازار ایران و بازارهای جهانی قدری باهم تفاوت دارد؛ اما شکل ظاهری آنها با یکدیگر یکسان است. هر شمع از چهار نقطه تشکیل شده است که نشاندهندهی قیمت اولیه، قیمت پایانی، کمترین قیمت و بیشترین قیمت است. در بازارهای جهانی آخرین قیمتی که سهم در آن قرار دارد، بهعنوان قیمت پایانی در نظر میگیرند؛ ولی در بازار ایران قیمت پایانی عبارت است از میانگین تمام قیمتهای معاملهشده در آن روز است. نمودار شمعی روشی از ارائه اطلاعات درباره حرکت قیمت یک دارایی است. نمودارهای شمعی یکی از محبوبترین ابزار تحلیل تکنیکال است که معامله گر را قادر می سازد تا اطلاعات قیمت را تنها با استفاده از چند شمع، به سرعت تفسیر کند.
رنگ شمعها نیز برای شناسایی شمعها اهمیت زیادی دارد. عموما برای شناسایی شمعها از دو رنگ سبز و قرمز یا سیاه و سفید استفاده میکنند؛ ولی ترکیب رنگهای متنوعتری نیز وجود دارد. این تغییر رنگ به ما نشان میدهد که قیمت پایانی کمتر از قیمت اولیه بوده است یا بیشتر. بهعنوان مثال، در ترکیب رنگ سبز و قرمز، اگر قیمت اولیه بیشتر از قیمت پایانی باشد، رنگ شمع قرمز خواهد بود و اگر قیمت اولیه کمتر از قیمت پایانی باشد، رنگ شمع سبز خواهد بود.
الگوهای شمع ژاپنی تصویری روانشناختی از ذهنیت معاملهگران در آن زمان به ما میدهد. این تصویر بهوضوح نشان میدهد که عملکرد معاملهگران در زمان مشخص بازار چگونه است. ازآنجاکه تحلیل الگوهای شمعی یکی از انواع تحلیل تکنیکال است، اساس الگوهای شمعی روانشناسی معاملهگران است. یکی از ایدهها برای الگوهای شمعی این است که معاملهگران در زمانهای یکسان رفتار یکسانی از خود بروز میدهند و این رفتار یکسان در نهایت خود را در ظاهر شمعها نمایان میکند.
این قبیل الگوهای شمعی ژاپنی در هر تایم فریم قابل استفاده هستند. شمع برای توضیح عملکرد قیمت در یک بازه زمانی مشخص استفاده می شود. شمع های ژاپنی با استفاده از قیمت آغازین، بالاترین قیمت، پایین ترین قیمت و قیمت پایینی دوره زمانی انتخاب شکل می گردد.
- اگر قیمت پایانی بالای قیمت آغازین باشد، آنگاه شمع توخالی کشیده می شود.
- اگر قیمت پایانی زیر قیمت آغازین باشد، آنگاه شمع توپر کشیده می شود.
- بخش توخالی یا توپر شمع بدنه شمع نامیده می شود.
- خطوط باریکی که از بالا و پایین کشیده شده، گستره بالاترین قیمت/پایین ترین قیمت را نشان می دهد، سایه نام دارد.
بدنه کندل استیک ها:
اندازه بدنه بزرگ در کندل استیکها نشانگر قدرت زیاد خرید یا فروش است؛ یعنی هر چقدر بدنه کندل بزرگتر باشد، نشانگر افزایش قدرت خریداران یا فروشندگان است. حال برای تعیین فروشندگان یا خریداران میتوان به رنگ بدنه کندل رجوع کرد. اگر رنگ بدنه سفید باشد، پایه و اساس نمودار کندل بیانگر قوی بودن خریداران هست.
سایههای کندل استیک:
سایههای بالایی و پایینی نیز دارای معانی خاصی هستند. سایه بلند یک کندل نشانگر این است که معاملات انجامگرفته بر روی سهم، در خارج از محدوده قیمت باز و بسته شدن شکلگرفته است. اگر سایه بالایی یک کندل بلند باشد نشانگر خریدار قوی سهم بوده که منجر به افزایش قیمت سهم شده است، اما با فروشندگان قوی نیز همراه شده است و قیمت سهم در محدوده قیمت پایانی بستهشده است.
معروفترین الگوهای شمعی ژاپنی
- الگوی دوجی
- الگوی چکش یا مرد به دار آویخته
- الگوی اینگالفینگ یا پوشش دهنده
- الگوی ستاره صبحگاهی
الگوی دوجی:
الگوی کندل استیک دوجی نشاندهنده قیمت شروع و پایان یکسان سهم در تحلیل تکنیکال بورس میباشد. الگوی کندل استیک دوجی دارای بدنه نازک است و به صورت یک خط نازک و باریک است.الگوی دوجی زمانی رخ میدهد که قدرت خریدار و فروشنده با یکدیگر برابر است و شمع با کمی نوسان تقریبا در همان نقطهی بازشده بسته میشود. این الگو نشان میدهد که بازار مردد است چه مسیری را برای ادامه طی کند. الگوی دوجی بهخودیخود نشاندهندهی تغییر روند یا ادامهی آن نیست؛ بلکه تنها نشاندهنده بلاتکلیفی خریداران و فروشندگان است؛ بههمیندلیل، معاملهگران باید منتظر تشکیل شمعی بعد از الگوی دوجی بمانند که به آن شمع تأیید گفته میشود.
دوجی پایه بلند:در این کندل که قیمت باز و بسته شدن سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است، سایههای بالایی و پایینی بسیار بلندی شکل میگیرد.
دوجی سنجاقک: در دوجی سنجاقک قیمت باز و بسته شدن سهم و بالاترین قیمت سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است و سایه پایینی بلندی در کندل شکل میگیرد.
دوجی سنگ قبر: در دوجی سنگ قبر قیمت باز و بسته شدن و پایین ترین قیمت معامله یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است. به این معنا که سهم در قیمت پایین آغاز به معامله کرده است اما فشار تقاضا و خرید خریداران قیمت را بالا برده است اما دوباره فشار عرضه فروشندگان باعث کاهش قیمت سهم شده و در همان پایین ترین قیمت بسته شده است.
الگوی چکش:
یکی از الگوهای کندلی کاربردی کندل چکش یا Hammer است. این الگو یک الگوی تک کندلی است و در روند نزولی بیانگر وجود ضعف در فروشندگان و ایجاد قدرت در خریداران می باشد. در واقع تشکیل کندل Hammer نشانه ای از بازگشت روند می دهد. یک بدنه مربعی شکل دارد و یک شاخ یا دم که حدودا سه برابر بدنه است.
این الگو روند نزولی را تبدیل به روند صعودی میکند. اگر چکش سبز رنگ باشد اعتبار الگو بیشتر است؛ همچنین به حجم معامله در این نقطه باید توجه شود. در صورتی که کندل بعدی در بالای کندل چکش قرار گیرد، الگوی پایه و اساس نمودار کندل ما معتبر است در غیر این صورت الگوی چکش fail خواهد شد.
الگوی پوشش دهنده:
الگوی کندل انگالفینگ یا کندل پوششی در واقع شامل دو کندل یا میله در کنار هم و در جهت خلاف یکدیگر می باشد که معمولاً در قله یا قعر تشکیل می شود. بدنه کندل دوم یا انگالفینگ کل بدنه کندل قبلی را پوشش می دهد. واضح است که مشاهده انگالفینگ به تنهایی سیگنالی برای خروج یا ورود به معامله نمی باشد. انگالفینگ می تواند بخشی از یک استراتژی معامله گری مانند امواج الیوت ، پرایس اکشن و … باشد و نیاز به تاییدات عوامل دیگر برای ورود به معامله یا اردر گذاری دارد.
الگوی ستاره صبحگاهی
این الگو دارای سه شمع است. مهمترین نتیجهای که از الگوی ستاره صبحگاهی استنباط میشود، شروع روند صعودی در انتهای روند نزولی است. معمولأ این الگو در انتهای روند نزولی شکل میگیرد که هر شمع شامل پیامی است.شمع اول، نزولی و پرقدرت است.شمع دوم که معمولأ فاقد بدنه بزرگ و سایه است، میتواند به شکل صعودی یا نزولی شکل بگیرد.شمع سوم نسبت به شمع دوم حالت صعودی دارد.
نتیجه گیری:
الگوهای شمع ژاپنی کاربرد بسیار زیادی دارند و مرتبا در نمودارهای مختلف مشاهده شدهاند؛ ولی بهتنهایی نمیتوانند مؤثر باشند. هنگام مشاهدهی الگو نهتنها باید به تمام شرایط آن الگو دقت کنید؛ بلکه باید بهدنبال تأییدیههای دیگر از سایر اندیکاتورها نیز باشید. عموما معاملهگران تکنیکال از چهار یا پنج اندیکاتور و ابزار تکنیکال برای تأیید جهت معاملهشان استفاده میکنند که الگوهای شمع ژاپنی، تنها یکی از این ابزار است.
الگوهای شمع ژاپنی همیشه مشاهدهشدنی نیستند و تنها در شرایط خاصی ایجاد میشوند. نکتهی دیگر اینکه بازار برای ایجاد الگوی شمع مطمئن باید زمان کافی دراختیار داشته باشد. بهتر است برای تشخیص بهتر الگوی شمع ژاپنی از چهارچوبهای زمانی بالاتر از یک ساعت استفاده کنید.
مهمترین الگوهای کندل استیک
الگوی شمعدانی در پرایس اکشن یکی از رایج ترین ابزارهای فنی برای تحلیل الگوهای قیمتی هستند. قرن ها توسط بازرگانان و سرمایه گذاران برای یافتن این الگوهایی استفاده شده است که ممکن است نشان دهد که قیمت به کجا می رود. در این مقاله برخی از معروف ترین الگوهای شمعدان را با مثالهای مصور پوشش می دهد.
اگر می خواهید ابتدا با خواندن نمودارهای شمعدان آشنا شوید ، یک راهنمای مبتدی برای نمودارهای شمعدان را ببینید .
نحوه استفاده از الگوهای شمعدان
الگوی شمعدانی بی شماری در پرایس اکشن وجود دارد که معامله گران می توانند برای شناسایی مناطق مورد علاقه در یک نمودار استفاده کنند. از این موارد می توان برای معاملات روزانه ، معاملات نوسان و حتی معاملات بلند مدت استفاده کرد. در حالی که برخی از الگوهای شمعدان ممکن است بینشی را در مورد تعادل بین خریداران و فروشندگان ارائه دهد ، برخی دیگر ممکن است نشان دهنده تغییر ، ادامه یا بلاتکلیفی باشد.
توجه به این نکته مهم است که الگوهای شمعدان لزوماً به تنهایی سیگنال خرید یا فروش نیستند. آنها در عوض راهی برای بررسی ساختار بازار و نشانه ای بالقوه از یک فرصت پیش رو هستند. به همین ترتیب ، نگاه کردن به الگوها در متن همیشه مفید است. این می تواند زمینه الگوی فنی موجود در نمودار باشد ، اما همچنین می تواند فضای گسترده تری در بازار و سایر عوامل باشد.
به طور خلاصه ، مانند هر ابزار تجزیه و تحلیل بازار ، الگوهای شمعدان هنگامی که در ترکیب با تکنیک های دیگر استفاده می شود ، بیشترین کاربرد را دارند. اینها ممکن است شامل روش ویکوف ، نظریه موج الیوت و نظریه داو باشد. همچنین می تواند شامل شاخص های تجزیه و تحلیل فنی (TA) ، مانند خطوط روند ، میانگین متحرک ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) ، RSI تصادفی ، باند های بولینگر ، ابرهای ایچیموکو ، Parabolic SAR یا MACD باشد.
دیدگاه شما