بررسی برهم کنش اطلاعات در شرکتهای بازار سرمایه ایران با استفاده از ماتریس آنتروپی انتقال
تمرکز مطالعه حاضر بر روی بازار مالی بورس ایران است. در واقع، هدف مطالعه حاضر، بررسی میزان انتقال اطلاعات در شرتهای عضو بورس با استفاده از ماتریس آنتروپی انتقال است. سرمایه گذاری در بازار سرمایه و خرید سهام شرکت هایی که دارای آنتروپی زیاد می باشند با ریسک زیادی همراه است به دلیل بالا بودن ریسک و احتمال ورشکستگی ممکن است اصل و سود سرمایه از بین برود. داده های مربوط به حجم معاملات- کیفیت افشا- شاخص ماهیانه- حاکمیت شرکتی و کیفت سود برای ۲۷شرکت از بازار بورس ایران و قیمت ماهیانه نفت اوپک- نرخ تورم ماهیانه- نرخ ازر -قیمت اونس طلا در بازه ی زمانی سال های ۱۳۸۸تا ۱۳۹۶دریافت کردیم. اهمیت ویژه بازار سرمایه در توسعه اقتصاد از طریق هدایت موثر سرمایه ها و تخصیص بهینه منابع غیرقابل انکار است . سرمایه گذاری در بازار سرمایه مستلزم تصمیم گیری می باشد که این خود نیازمند دستیابی به اطلاعات در خصوص وضعیت آینده قیمت بازار سهام می باشد . بعد از یک سری تغییرات شدید که پشت سرهم شکل گرفته ، روند تغییرات داده ها به سمت منفی شدن حرکت میکند به عبارتی در یک سیکل امتدادی و پیوسته هر چه درجه تغییرات بیشتر باشد احتمال نزدیک شدن به یک حالت سکون بیشتر می شود.
کلیدواژهها
- بر هم کنش اطلاعات
- ماتریس آنتروپی انتقال
- بازارسرمایه ایران
عنوان مقاله [English]
Investigation of information interaction in Iranian capital market companies using transfer entropy matrix
نویسندگان [English]
- arefeh بورس و نفت و نوع کنش آنها mohaghegh 1
- mohsen hamidian 2
- Sayed Ali hoseyni esfyadvajany 3
- gholam reza jafari 4
2 Associate Professor, Faculty Member, Accounting Department, Islamic Azad University, South Tehran Branch.
The focus of this study is on the Iranian stock market financial market. In fact, the aim of this study is to investigate market modeling using entropy transfer matrix. Investing in the capital market and buying stocks of companies that have a lot of entropy is associated with a lot of risk, and due to the high risk and the possibility of bankruptcy, the principal and profit of capital may be lost. We received data on trading volume, disclosure quality, monthly index, corporate governance, and 12-month profit quality for 27 companies from the Iranian stock market and OPEC's monthly oil price, monthly inflation rate, ozone rate, and the price of an ounce of gold between 2009 and 2017. The special importance of the capital market in the development of the economy is through the efficient management of capital and the optimal allocation of undeniable resources. Investing in the capital market requires a decision that requires information about the future state of the stock market price. After a series of drastic changes that have taken place in a row, the trend of data changes is moving towards negative. In other words, in a continuous cycle, the higher the degree of change, the closer the probability of approaching a state of stillness
معرفی بازارهای جهانی ارز، طلا، بورس و نفت و نوع کنش آنها
تغییرات و نوسانات بازارهای مختلف از جمله بازار ارز بر دیگر بازارها اثرگذار است. هم چنین بازارهای جهانی ارز، طلا، بورس و نفت از شرایط سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی کشور اثر می پذیرند.
نوسانات در بازار نفت تا حدود زیادی به عرضه و تقاضای کشورهای صادر کننده و وارد کننده نفت وابسته است. تمامی این موارد گویای اهمیت بررسی کنش های بازارهای جهانی بر یکدیگر است.
معرفی بازارهای جهانی ارز
بازاری که در آن ارزش واحد پول دو کشور در مقابل هم تعیین و با هم مبادله می شوند، بازار ارز گفته می شود از آنجایی که اکثر کشورها دارای واحد پول ملی هستن ، تجارت بین کشورهای مختلف نیازمند به داد و ستد واحد پول کشورها می باشد. تنها بازاری که در آن تعطیلی معنایی ندارد بازارهای جهانی ارز می باشد.
از دیگر اقداماتی که بانک ها در بازار ارز انجام می دهند می توان به عملیات خزانه داری ارزی اشاره کرد. بازار ارز یک مکان مشخص با یک اندازه معین نیست بلکه می توان گفت بازار ارز سبب نزدیکی خریداران و فروشندگان در می گردد.
به طور کلی دو نوع معامله در بازارهای جهانی ارز صورت میگیرد که نوع اول آن معاملات نقدی یا آنی است که رایج تر است و نهایتاً دو روز بعد از معامله پول آن باید پرداخت گردد، نوع دوم معاملات آتی هستند که در این مورد تحویل کالا یا تسویه معامله در زمان آینده است. هرکدام از این معاملات در بازار ارز نرخ ارز مختص به خود را دارد.
بازار ارز در ایران
در ایران بانک مرکزی در دی ماه سال 1353 بازار ارز غیر بازرگانی را تأسیس کرد، محدودیت های ارزی بر سر راه ایجاد بازار بین المللی پول و سرمایه در کشور از بین برود. در ابتدای بازارهای ارزی از منابع غیر نفتی تغذیه می شدند اما با گذر زمان این منابع دیگر پاسخگوی تقاضای ارزی نبودند به همین دلیل در اواخر برنامه عمرانی پنجم (1357-1352)، بانک مرکزی ارزها را به منظور مصارف بورس و نفت و نوع کنش آنها غیر بازرگانی در اختیار بانک ها قرار داد.
این بازار عملاً به مجرایی برای خروج ارز از ایران مبدل شد. اما این مجرا عمر چندان طولانی نداشت و بالاخره در آبان 1347 بسته شد.
هر کشور ارز مخصوص به خود را دارد؛ برای مثال ارز رسمی کشور ژاپن ین، انگلیس پوند و آمریکا دلار است. در مورد یورو استثنا وجود دارد چون به عنوان ارز چندین کشور اروپایی استفاده می گردد . گاهی اوقات بعضی کشورها ارز دیگر کشورها را در کشور خود قانونی اعلام می کنند مانند پاناما و السالوادور. پول های جدید مثل بیت کوین (bitcoin)، داگ کوین (dogeCoin) و دیگر ارزهای برند و آنلاین به هیچ کشوری تعلق ندارند.
اهمیت نرخ ارز در بازارهای جهانی ارز به دلیل تاثیری است که بر قیمت کالای داخلی و خارجی می گذرد، وقتی که بانک ها و شرکت ها درباره مبادله ارز صحبت میکنند این خرید و فروش به این معنی است که مبلغ معینی ارز از یک حساب به حساب مربوطه در کشوری دیگر منتقل می گردد. نرخ ارز رسمی ممکن است در شرایطی دچار ضعف گردد این شرایط شامل :
- ادامه کسری در موازنه پرداخت های کشور
- کاهش در مقدار ذخیره طلا و ارزهای خارجی
- تورم داخلی
- بی اعتمادی به پول داخلی
- سیاست های دولت که به جای مبارزه با علت ضعف با معلول مبارزه می شود و شرایط دیگری می باشد.
در بازارهای جهانی ارز، ارز به دو دسته ثابت و شناور تقسیم می گردد. به حالتی که در آن نیروهای بازار کاملا فعال باشند اما بانک مرکزی بسته به معاملات و ضرورت های موجود نرخ ارز معینی را به عنوان نرخ ارز هدف تعیین کند و با دخالت در بازار ارز از آن نرخ ارز حمایت نماید نرخ ارز ثابت گفته می شود.
اما زمانی که نرخ ارز بر اساس تعامل نیروهای عرضه و تقاضای ارز بدون مداخله معادلات پولی به صورت آزاد تعیین گردد نرخ ارز شناور را خواهیم داشت.
مزایای معاملات نرخ ارز ثابت و شناور
در نرخ ارز ثابت تا زمانی که نرخ ارز ثابت نگه داشته شود مردم و بنگاه ها بدون نگرانی در مورد نوسانات نرخ ارز برای آینده برنامه ریزی می کنند، در این حالت در سطح خرد ثبات وجود دارد و در بخش کلان اقتصاد بی ثبات خواهد بود.
در نرخ ارز شناور نرخ ارز متغیر است ولی با وجود ثبات اقتصاد کلان در حجم پول و تثبیت در نرخ تورم در بلندمدت رفتار متفاوتی خواهد داشت.
بازارهای جهانی بورس
بازارهای جهانی بورس به بازاری گفته میشود درآن دارایی ها خرید و فروش می گردد، بازار بورس به دو دسته تقسیم می گردد، دسته اول بورس ارز است که پول های خارجی در آن مبادله میگردد که این گزینه در ایران فعال نیست، دسته دوم بورس اوراق بهادار است دارایی هایی مثل سهام شرکت ها و اوراق مشارکت مبادله می شوند.
برای سرمایه گذاری در بازارهای جهانی بورس نیاز به سرمایه زیاد نیست حداقل مقدار سفارش پانصد هزار تومان است .اولین بورس دنیا در قرن هفدهم میلادی در آمستردام هلند تشکیل شد، در ایران تشکیل بورس به سال های 1346 و 1345برمیگردد. مهمترین کاربردهای بورس مدیریت انتقال ریسک، شفافیت بازار ، کشف قیمت و ایجاد بازار رقابتی و جمع آوری سرمایه و پس انداز می باشد.
سود در بورس
به دو طریق از سرمایه گذاری بورس می توان به سود رسید:
- دریافت سود نقدی (Dps)
معمولاً بعد از اتمام یک سال مالی شرکت ها عملکرد خود را سنجیده و نتایج را به صورتهای مالی درج میکنند و در یک تاریخ مشخص جلسه با حضور همه سهامداران شرکت تشکیل می دهند که مجمع سالانه نام دارد. اگر عملکرد شرکت این دوره مفید و سودآور باشد درصدی از این سود خالص (Eps) به سهامداران اختصاص می یابد، اما اگر عملکرد آن زیان ده باشد، سودی به سهامداران تعلق نمی گیرد ولی در ضرر شرکت سهیم نمی شوند.
- کسب سود از طریق افزایش قیمت سهام
این روش بسیار ساده است مثلاً ما سهامی را در قیمت ۳۰۰ تومان خریداری کردهایم پس از چند ماه نگهداری آن قصد فروش داریم در این لحظه قیمت سهم مذکور ۴۷۰ تومان است اختلاف قیمت اولیه و قیمت کنونی سهام سود ما خواهد بود.
بازارهای جهانی بورس مسکن
در این نوع بورس، خرید و فروش املاک و مستغلات صورت می گیرد. بورس مسکن از سال 1399 در ایران آغاز شد ، بورس مسکن پنجمین بورس در ایران می باشد.
شاخص بورس چیست ؟
شاخص بورس معیاری است که با بررسی و تحلیل آن ها می توان وضعیت گذشته و حال بورس را از جنبه های مختلف ارزیابی کرد و حتی روند آینده بورس را پیش بینی نمود. شاخص های بورس انواع متفاوتی دارند .
شاخص کل که به آن بازده نقدی یا شاخص قیمت هم می گویند، سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس را نشان می دهد و در حقیقت میانگین بازدهی سرمایه گذاران در بورس می باشد.
بنابراین افزایش شاخص کل ، به معنای سودآوری سهام همه شرکت های حاضر در بورس نیست همچنین کاهش شاخص کل بیانگر زیان ده بودن همه شرکت های حاضر در بورس نیست.
هدف از سرمایه گذاری در بازارهای جهانی بورس
در بازارهای جهانی بورس به طور معمول تعداد زیادی سرمایه گذار وجود دارد که برای خرید یا فروش سهام دیگر سرمایه گذاران در یک مکان مشخص جمع می شوند که اهداف عمده ای را دنبال می کنند از جمله :
- بدست آوردن سود
- سرمایه گذاری در مسیری قانونی
- آسان بودن نقد شوندگی سرمایه در بازار بورس
- روشن بودن اطلاعات در مورد شرکت ها، نوع و قیمت سهام
- بازدهی بالای بازارهای جهانی بورس در مقابل ریسک بهینه
عوامل تاثیر گذار بر شاخص بورس
از چالش های بازارهای جهانی بورس می توان به عوامل موثر بر شاخص اشاره نمود البته با هزاران پیش فرض این عوامل میتواند بر بازار سرمایه اثر گذار باشد و شاخص را جا به جا کنند از جمله این عوامل می توان اشاره کرد به:
احساسات سرمایه گذاران
اگر در عملکرد شرکتهای بزرگ تغییر محسوس ایجاد گردد این تغییر بر شاخص بورس هم اثرگذار خواهد بود.
- احساسات سرمایه گذاران
اگر فرض کنید همه عوامل ثابت باشند ولی به هر دلیلی علاقه مردم به بازار بورس افزایش پیدا کند شاخص بورس رشد خواهد کرد، اما اگر دلسرد شدن مردم به هر دلیلی اعم از فسادهای سازمانی عدم شفافیت در اطلاعات تبعیض و خروج آنها از بازار سرمایه گردد، بازار بورس دچار رکود شده و شاخص کاهش می یابد.
- بازارهای جایگزین
برای مثال کاهش و افزایش بهره بانکی باعث می شود سرمایهگذاران تصمیم بگیرند که در بازارهای جهانی بورس بمانند یا در بانک پول خود را پس انداز نمایند تا به سود بهتری دست یابند.
4- چشم انداز ها و انتظارات
اگر مردم به آینده اقتصادی کشور خوشبین باشند تمایلشان به خرید سهام افزایش و در غیر این صورت کاهش می یابد.
اگر تورم بالا باشد در این صورت قدرت خرید مردم کمتر، فروش شرکت ها کمتر و سود هر سهم کمتر خواهد شد و به دنبال آن قیمت سهام و سودهای تقسیمی کاهش یافته و باعث کم شدن شاخص کل بورس می گردد. اگر تورم پایین باشد بالعکس تمایل به خرید و تولید و به دنبال آن ارزش بازار افزایش می یابد.
بازارهای جهانی نفت
از مهم ترین بازارهای جهانی نفت می باشد که معمولاً نقش دوگانه را در رابطه با سایر بازارها به خصوص بازار ارز بازی می کند، گاهی اوقات از تحولات ارزها و دلار تاثیر می پذیرد گاهی اوقات بر تحولات ارزهای همه جهان تاثیرگذار است، از جمله عوامل تاثیر گذار بر قیمت نفت مسائل سیاسی تعادل عرضه و تقاضا بر انرژی های جایگزین و بازارهای مالی می باشد.
نفت ماده اصلی تامین انرژی جهان بوده است و بازارهای جهانی نفت از دو جهت حائز اهمیت می باشد. از یک سو کشور های صنعتی وارد کننده برای تولیدات خود به این سوخت نیاز دارند از سوی دیگر کشورهای صادر کننده نفت قسمت بزرگی از درآمد خود را از فروش نفت به دست آوردند. در نتیجه تغییرات قیمت این ماده ارزشمند برای هر دو گروه اهمیت بالایی دارد.
نام دیگر نفت طلای سیاه است که از سال 1395 به عنوان یکی از مهم ترین مواد لازم در صنایع در جوامع پیشرفته خصوصاً صنعت حمل و نقل تبدیل شده است. نفت خام با توجه به ویژگی هایش به سه دسته تقسیم می گردد.
- نفت خام شیرین
- نفت خام ترش
- نفت خام سنگین
تقریباً 161 نوع نفت با این ترکیبات در جهان وجود دارد. از نظر تجاری نیز نفت خام به سه دسته تقسیم می گردد.
ایران در رتبه چهارم بیشترین ذخایر نفت جهان و رتبه ششم تولید کنندگی قرار دارد و در قیمت تعیین شده نفت نقش مهمی را ایفا می کند . ایران به همراه عربستان ، قطر ، ونزوئلا ، عراق اعضای گروه اوپک را تشکیل می دهند که 75% ذخایر کل دنیا و 50% تولید نفت را به خود اختصاص می دهند.
عوامل سیاسی جاری در کشورهای تولید کننده و تقاضا از طرف مصرف کنندگان بزرگ مانند هند و چین بر قیمت نفت تاثیرگذار هستند ، با گران شدن نفت سهام بسیاری از شرکت ها همانند سهام شرکت های اتومبیل سازی و نیز ارزهای رایج ضربه می بینند.
دلار کانادا نیز جزو ارزهایی است که به شدت به تغییرات قیمت نفت حساسیت نشان می دهد؛ طلا نیز جزو کالاهایی است که در عرصه مبادلات جهانی از تغییرات قیمت نفت تاثیر می پذیرد ، به این دلیل که افزایش قیمت نفت تورم جهانی را افزایش می دهد در نتیجه تقاضا برای طلا بالا رفته و موجب گرانی آن می شود .
برخلاف نفت که در تمامی روابط با دیگر ارزها نقشه پیرو را بازی می کند، تغییرات طلا از تغییرات دلار تاثیر می پذیرد .قیمت نفت روی بورس کالا و محصولات پتروشیمی نیز اثر گذار است، بدلیل اینکه این شرکت ها در بورس اوراق بهادار سهام قابل معامله دارند ؛ بنابراین با تغییرات قیمت نفت سود و زیان این شرکت ها نیز تغییر می کند.
بازارهای جهانی طلا
طلا به عنوان یک کالای زینتی و لوکس محسوب میشود که در قدیم بسیار مورد توجه بوده است.روشهای مختلف خرید و فروش طلا در دنیا مرسوم است از جمله خرید فیزیکی طلا که محبوب ترین روش خرید در بازارهای جهانی طلا می باشد. روش دیگر بورس کالا است که به چند روش امکان پذیر است.
2.گواهی سپرده طلا
3.روش سوم که از روش های مطمئن و ساده برای سرمایه گذاری بازارهای جهانی طلا است . صندوق های سرمایه گذاری مبتنی بر طلا هستند، این روش توسط برخی سرمایه گذاران بازار طلای داخلی به دلیل پوشش ریسک های نگهداری طلا استفاده می گردد، بازار فارکس هم روشی برای خرید و فروش طلا به حساب می آید. روش پنجم خرید سهام شرکت های معدنی محسوب می شود.
مزایای خرید طلا قراردادهای آتی
قیمت گذاری مرتب و متعادل بازار، استفاده از اهرم معاملاتی در صورت کسب سودآوری بدون خروج ارز از بازار، رفع مشکلات و نگرانیهای خرید فیزیکی طلا.
مزایای خرید طلا با گواهی سپرده سکه طلا
قبل از بررسی مزایا تعریفی از گواهی سکهطلا خواهیم داشت گواهی سکه طلا ورقه ای است که نشان دهنده مالکیت شخص دارنده آن بر مقدار میعنی طلا و سکه سپرده شده به انبار است به دنبال آن رسیدی صادر شده و پس از تحویل کالا به انباردار به شخص داده میشود که در آن مقدار طلا و مکان انبار در گواهی سپرده طلا ذکر می شود.
از مزایای این روش میتوان به کارمزد بسیار کم در قیاس با معامله معافیت مالیاتی، رفع مشکلات نگهداری فیزیکی طلا و عدم نیاز به مراجعه حضوری و حمل فیزیکی، قابلیت وثیقه گذاری برای دریافت تسهیلات اشاره نمود.
صندوق های طلا و سرمایهگذاری در آن
طلا از دیرباز به عنوان یک کالا برای سرمایه گذاری و پس انداز شناخته میشود .بطور معمول خرید و فروش طلا بیشتر به صورت حضوری و فیزیکی صورت میگیرد زیرا هنوز بجز عده کمی صندوق سرمایهگذاری طلا را نمیشناسند.
یکی از روش های نسبتا جدید بازارهای جهانی طلا، صندوق های سرمایه گذاری طلا می باشد. این ابزار به خریدار کمک می کند تا بدون حضور در بازار و خرید فیزیکی سکه در بازار طلا سرمایه گذاری کند.
صندوقهای سرمایهگذاری طلا یکی از انواع صندوق سرمایه گذاری مشترک و قابل معامله در بورس کالا هستند، این صندوق ها حداقل ۷۰ درصد دارایی خود را در خرید سکه طلا سرمایهگذاری میکند و باقیمانده را در اوراق با درآمد ثابت.
سرمایهگذاری در این صندوقها یک سرمایه گذاری غیرمستقیم روی نرخ ارز و طلای جهانی است چون قیمت گذاری طلا به دو آیتم نرخ طلا و قیمت اونس جهانی وابسته می باشد. همچنین صندوق پشتوانه طلای لوتوس با نماد طلا یکی دیگر از بورس و نفت و نوع کنش آنها انواع صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله در بورس می باشد.
سوق طلا
بزرگترین بازار طلای جهان بازار طلای دبی است که نام دیگر آن سوق طلا می باشد قیمت طلا در بازار دبی نسبت به کشورهای اروپایی بسیار ارزان تر است خصوصاً که دست ساز نباشند. دبی در دنیا به تجارت طلا مشهور بوده و یکی از جاذبه های جهانی توریستی و امارت متحده به شمار می رود.
کنش های بازارهای جهانی طلا، ارز، نفت و بورس
تغییرات مهم اقتصادی که تاثیر بسیار مهمی در رشد اقتصادی کشورهای تولید کننده نفت دارند عبارتند از ارزش دلار آمریکا، قیمت طلا قیمت نفت خام .نحوه ارتباط بازارهای جهانی مالی و کنش آنها بر یکدیگر بسیار حائز اهمیت است.
هم از دیدگاه سرمایه گذاران هم از نظر سیاست گذاران اقتصادی. طلا در ارتباط با بازارهای ارز گاهی نقش پیرو و گاهی نقش پیشرو داد را دارد ولی به طور معمول دلار جهت طلا را مشخص میکند و شاخص قیمت جهانی طلا و نفت نیز بر عوامل اقتصادی و سیاسی در هر کشور بسیار تاثیر گذار است.
قیمت جهانی نفت بر شاخص قیمت سهام نیز تاثیرگذار است.تغییرات نفت موجب تحول در سایر بازارها بخصوص بازارهای جهانی ارز میشود ولی عکس این مطلب صادق نمی باشد.
یکی از قوانین بازارهای جهانی طلا اینست که قیمت طلا با ارزش دلار رابطه عکس دارد، البته این قانون همیشه صد در صد نیست و بسیاری اوقات خلاف این قانون دیده می شود.گران شدن نفت بر روی سهام شرکت های مختلف از جمله شرکت های سازنده اتومبیل اثرگذار است و سبب زیان دیدن این شرکت ها میگردد. شاخص مهم برای بررسی تغییرات دو پارامتر نرخ ارزی و ذخایر ارزی، شاخص فشار بازارهای جهانی ارز می باشد.
بهای نفت و نظم اقتصادی بین المللی
حدود 10 روز دیگر اعضای اوپک در وین گردهم می آیند تا در شرایطی که رکود اقتصادی قیمت های نفت را به شدت کاهش داده است، در مورد چگونگی ثبات بخسیدن به بازار نفت تصمیم بگیرند.
اما جدای از این که بورس و نفت و نوع کنش آنها اوپک در نشست 25 اسفند برای کنترل بازار چه تدبیری بیندیشد این نکته حائز اهمیت است که نوسان قیمت نفت در بازارهای جهانی صرفا متاثر از عوامل عرضه و تقاضا نخواهد بود.
روز دوشنبه گذشته (12 اسفند) با آغاز نخستین روز مبادلات نفت در هفته جاری، بی اعتمادی به توانمندی موسسات مالی و بانکی در آمریکا و اروپا سقوط شاخص ها را در بازارهای بورس جهانی به دنبال آورد و به دنبال آن بهای نفت به شدت کاهش یافت. در این روز شاخص داوجونز به پایین ترین میزان از سال 1997 رسید و همزمان بهای نفت حدود 10 درصد (بیش از 4 دلار و 50 سنت) کاهش یافت.
این رویدادهای زنجیره وار نشان می دهد که بازار جهانی نفت به بخشی از نظام حاکم بر مناسبات اقتصادی جهانی تبدیل شده و از تحولات آن تاثیر می پذیرد. اگر بپذیریم که نظام اقتصادی جهانی متاثر از اندیشه های لیبرالیسم نوین است و نیز اگر بپذیریم که آزاد سازی، مقررات زدایی، کاهش نقش دولت در مناسبات اقتصادی، حذف سیاست های حمایتی، جهانی سازی، نقش بارز سازمان تجارت جهانی در حذف تعرفه ها و بخصوص جهانی شدن بازارهای بورس از ویژگی های نظام لیبرالیسم نوین هستند، بنابراین نوسان بهای نفت در بازار جهانی نمی تواند بدون تاثیر از این متغیرها باشد. به عبارت دیگر عرضه و تقاضا اگر چه از ارکان مهم تعیین بهای نفت است اما خود در چارچوب نظام اقتصادی بین المللی عمل می کند که یک مجموعه به شدت در هم تنیده است و عملکرد آن بهای نفت را تحت تاثیر قرار می دهد.
فراز و فرود قیمت های نفت در سال جاری و کاهش آن از مرز 150 دلار در تیرماه به حدود 40 دلار در حال حاضر گواه این واقعیت است که بهای نفت پیش از آن که به نظام عرضه و تقاضا پاسخ گفته باشد به کنش اجزای نظام اقتصادی مسلط واکنش نشان داده است.
از قضا نظام نئولیبرال و بازارهای نفت رابطه تاریخی نزدیکی نیز دارند. تاریخ تحولات تعیین بهای نفت، سه دوره شامل تعیین بهای نفت توسط شرکت های چندملیتی، تعیین قیمت ها توسط کشورهای تولید کننده نفت و نظام تعیین بهای نفت در بازار آزاد را پشت سرگذشته است. بر این اساس می توان گفت که ورود نفت به بازار مبادلات کالا در بورس های نیویورک و لندن، به ترتیب در نیمه اول و دوم دهه هشتاد میلادی، با سیاست های ریگان در آمریکا و تاچر در انگلیس در زمینه آزاد سازی، مقررات زدایی، کاهش نقش دولت و شکل گیری نظم نوین اقتصادی بین المللی مربوط بوده است.
به دلیل همین درهم تنیدگی بازار جهانی نفت و کارکرد های نظام اقتصادی مسلط است که بهای نفت تحت تاثیر تحولات بازارهای بورس دچار نوسان می شود.
همچنین به دلیل همین پیوندهاست که کاهش ارزش دلار و یا کاهش نرخ های بهره توسط فدرال رزرو قادر است سرمایه های سرگردان فراوانی را که در چارچوب نظام بازار به دنبال سود هستند در قالب سرمایه گذاری بانک ها و صندوق های سرمایه گذاری به سوی بازار بورس و نفت و نوع کنش آنها کالاها بکشاند و حجم معاملات کاغذی نفت را به میزانی افزایش دهد که بهای آن بدون هرگونه ارتباط معناداری با بنیادهای بازار به شدت افزایش یابد. عکس این وضعیت نیز صادق است به نحوی که افزایش ارزش دلار و خروج سفته بازان از بازار کالاها امکان کاهش چشمگیر بهای نفت را فراهم می آورد.
اوپک در نشست 25 اسفند بسته به تصمیمی که برای ایجاد موازنه در عرضه و تقاضای نفت می گیرد قادر است به طور نسبی بر بهای نفت اثر بگذارد اما در چارچوب مناسبات نظام اقتصادی لیبرالیسم نوین که هرج ومرج گونه عمل می کند، سمت و سوی قیمت های نفت قابل پیش بینی نخواهد بود.
عوامل تاثیر گذار بر بهای نفت خام
نفت بیگمان یکی از لوازم مهم دردوران شتاب صنعتی درکشورهای پیشرفته در سده گذشته بوده است. اگر چه کشورهای پیشرفته اکنون برای حفظ توسعه خود مانند گذشته نیازمند نفت نیستند و به استفاده از انرژیهای نو روی آوردهاند، با این حال هنوز نفت نقش بیبدیل خودرا در رشد اقتصادی کشورهای درحال توسعه وحتی توسعه یافتهها حفظ کرده و از این رو کالایی راهبردی لقب گرفته است.
همواره یکی از بزرگترین علامت سوالها در بازارهای بورس و دادوستد داراییهای مختلف پیش بینی روند قیمت و نوسانات آن است. پیش بینی دقیق و همیشگی قیمتها غیر ممکن است. بر این اساس شرکتهای بزرگ و حرفهای سرمایه گذاری علیرغم تّبحر نسبیشان در امر پیش بینی بازار و قیمت داراییها، گاهی متحمل سنگینترین زیانها میشوند. عوامل و شاخصهای موثر بر سمت و سوی آتی قیمتهای در بازارهای مختلف ممکن است بسیار مشابه و در مواردی متفاوت باشند. در مورد بازار نفت خام که موضوع بحث ما میباشد نیز فاکتورهایی مطرح است که عموما مورد وثوق اکثریت فعالان بازار است و معامله گران تقریبا هیچگاه آنها را از نظر دور نمیدارند. با این تفاوت که ممکن است برخی عوامل بنابر نوع راهبرد و معاملاتی نقش تعیین کننده تری به خود گیرند.
در ادامه بحث به عوامل و شاخصهای موثر بر بهای نفت خام و تخمین سمت بورس و نفت و نوع کنش آنها و سوی قیمتها در این بازار پرداخته میشود. گفتنی است تفکیک عوامل موثر بر قیمتها در بازار نفت خام به دلیل پیچیدگیها و نیز تداخل همیشگی آثار کار چندان صحیح و نزدیک به واقعیتی نباشد. اکثریت عوامل آن چنان در کنش نزدیکی با یکدیگر دارند که عملا تفکیک آنها در اغلب موارد امکان پذیر نیست.
بهای پایه نفت را معمولا هزینه تولید آن به علاوه ارزش ذاتی نفت آن در نظر میگیرند که این ارزش ذاتی به نوع نفت و عوامل دیگر بستگی دارد. به علاوه هزینه تولید نیز در حوزههای مختلف متفاوت است. هزینه تولید در حوزه خلیج فارس و خصوصا عربستان سعودی کمترین میزان و در دریای شما و آلاسکا بیشترین میزان را به خود اختصاص داده است.
بهای نفت خام در گذشته توسط سازمان کشورهای صادر کننده نفت (OPEC) تعیین میشده است. اما با افزایش حوزههای استخراجی نفت، مقارن شکل گیری بورسهای نفت و بازارهای آتی آن در سالهای ۱۹۹۰، نقش اوپک در تعیین مستقیم قیمت نفت هر روز بورس و نفت و نوع کنش آنها کم رنگتر گردید. امروزه مهمترین عامل تعیین کننده قیمت نفت خام، مانند بسیاری از کالاها، عرضه و تقاضاست.
پس باید برای پیش بینی قیمت این کالا به عواملی که به نوعی بر عرضه و تقاضا تاثیر میگذارد توجه کنیم. در ادامه به عوامل بنیادی مهم و تاثیر گذار بر معاملات نفت خام اشاره خواهیم کرد:
عوامل سیاسی اجتماعی
نفت به عنوان یک کالای با ارزش و استراتژیک، با عوامل و فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی کشورها در ارتباطی تنگاتنگ است. از این رو عوامل سیاسی اجتماعی در کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده نفت و اصولا «اوضاع سیاسی جهان، شاید مهمترین عامل موثر بر عرضه وتقاضای نفت و متعاقبا» بهای آن باشد. یک تاجر نفت در هر سطحی، ضمن اشراف کلی بر اوضاع سیاسی جهان باید در جریان اخبار سیاسی کشورهای عمده تولید ومصرف کننده نفت قرارداشته باشد.
ضمنا با توجه به هزینه بسیار کم تولید در حوزه خلیج فارس در مقایسه با سایر حوزههای غیر اوپکی میتوان درک نمود که چرا قیمت به شدت تحت تاثیر تحولات سیاسی منطقه خلیج فارس بوده است. هر نوع جریان سیاسی در کشورهای تولیدکننده نفت از جمله سیاستهای نفتی دولتها، تغییرات سیاسی – اجرائی، طرحهای اقتصادی یا سیاسی مرتبط با نفت، تحریمهای اقتصادی کشورهای تولیدکننده نفت، اعتصابات کارگری، ناآرامیهای سیاسی، جنگ، انقلابها، عملیات تروریستی و امثالهم عواملی هستند که میتوانند بر قیمتهای کوتاه مدت ومیان مدت در بازاهای نفتی موثر باشند.
علاوه بر این حرکت هائی که خارج از مناطق حساس نیز رخ میدهد وبه طریقی به عرضه وتقاضای نفت مرتبط میگردد نیز باید در نظر گرفته شوند. تصمیمات سیاسی و اقتصادی کشورهای بزرگ در قالب مذاکرات گروهی نظیر شورای امنیت سازمان ملل، اجلاس G۸، اوپک و غیره را میتوان ازاین دست محسوب کرد.
رشد اقتصادی کشورهای مصرف کننده نفت یکی از مهمترین عوامل موثر بر تقاضای نفت ومتعاقبا «تعیین بهای نفت است. نفت از گذشته عامل گردش چرخ تولید و اقتصاد کشورهای اکنون پیشرفته بوده است تا جائی که دولتهای غربی به هر طریق ممکن در پی استیلای مستقیم و غیر مستقیم بر منابع انرژی کشورهای نفت خیز بودهاند. برخی معتقدند که استحصال نفت ارزان در حوزه خلیج فارس همواره یکی از عوامل عقب نگاه داشته شدن کشورهای نفت خیز این حوزهها توسط دولتها وسرمایه داران وشرکتهای نفتی غربی بوده است.
دسته دیگری ازکشورهای متقاضی نفت که درسالهای اخیر جزء بزرگترین متقاضیان نفت خام بودهاند، کشورهای درحال توسعه میباشند. کشورهایی مانند چین و هند به ترتیب رتبه دوم و سوم واردات نفت خام جهان را پس از آمریکا به خود اختصاص دادهاند. اقتصاد پرشتاب این دو کشور پرجمعیت و رشد اقتصادی روزافزون آنها، باعث بوجود آمدن بازار تقاضایی سنگین برای نفت خام شده است. اکثر تحلیلگران نفتی رشد اقتصادی فزاینده چین را یکی از عوامل مهم شروع سیر صعودی نفت از سال ۲۰۰۴ میلادی میدانند. بنابراین اطلاع از تحلیلهای مربوط به درصد رشد اقتصادی کشورهای عمده مصرف و یا پیش بینی آنها نیز از عواملی است که به تحلیل و پیش بینی میان مدت و بلندمدت بهای نفت کمک میکند. از بورس و نفت و نوع کنش آنها سایتهای خبری مرتبط با این موضوع میتوان به سایت آژانس بین المللی انرژی International Energy Agency اشاره نمود.
آب وهوا یکی از عوامل موثر بر میزان تقاضا و گاهی اوقات نیز مقدار عرضه نفت و فرآورده هامی باشد. معمولا» درفصلهای تابستان و زمستان تقاضا برای نفت افزایش مییابد. در زمستان پالایشگاهها برای عرضه بیشتر نفت گرمایشی و در تابستان نیز به علت مصرف بیشترین بنزین به دلیل کثرت مسافرتها، نیاز به نفت خام بیشتری دارند. معمولا «تشدید امواج سرما و یخبندان که در ایامی از زمستان در نیمکره شمالی یعنی اروپا و امریکا به وقوع میپیوندد باعث عکس العمل سریع بازار نفت، نفت گرمایشی وگاز طبیعی شده وبه ناگهان قیمت این کالاها سیر صعودی به خود میگیرند وبه قولی پرواز میکنند. درتابستان وخصوصا» ایام نزدیک به تعطیلات تابستانی به دنبال تقاضای بنزین برای مسافرتها، قیمت این فرآورده و نیز نفت خام سیر صعودی به خود میگیرند.
البته این عوامل و یا سایر عواملی که عنوان میگردد، باید در کنار دیگر اخبار و اطلاعات مرتبط با بازار، درنظر گرفته شود.
تغییرات آب وهوائی گاهی ممکن است بر میزان عرضه نیز اثر گذار باشد. به این ترتیب که ممکن است در عرضه و یا پالایش نفت خلل ایجاد نماید. به عنوان مثال در تابستان سال ۲۰۰۵ به دلیل وقوع دو طوفان دریائی (Hurricane) مهیب «کاترینا» و «ریتا» در جنوب آمریکا در سواحل خلیج مکزیک جایی که محل استخراج و پالایش عمده نفت و فرآوردههای نفتی بازار مصرف ایالات متحده است، نفت به علت قطع عرضه و تعطیلی یا نابودی چاهها و پالایشگاههای این منطقه، به قیمت بیسابقه بیش از ۷۰ دلار در هر بشکه رسید. دراین زمان معامله گران نفتی از پیش از رسیدن طوفانها به این سواحل، لحظه به لحظه اخبار آن را از سایتها وشبکههای خبری مرتبط دنبال مینمودن وهرچه برهولناکی این طوفانها افزوده میشد، بهای نفت نیز بیش از پیش افزایش مییافت.
بازار فرآوردهها و پالایش
یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر بازار جهانی نفت خام و بهای آن، وضعیت بازار فرآوردههای نفتی است. نفت خام با اینکه به خودی خود دارای ارزش ذاتی و استراتژیکی است، اما بدون پالایش و تبدیل به فرآوردههای نفتی فاقد ارزش بالفعل و ارزش معاملاتی و عملیاتی است. از این رو مسائلی که درحاشیه عرضه، تقاضا و یا بهای فرآوردهها به وقوع میپیوندد خود میتوانند در مقاطعی بر بازار نفت خام موثر باشند. نکاتی که دربخش گذشته و در ارتباط با آب و هوا و مسائل ناشی از عرضه و تقاضای بنزین و نفت گرمایشی مطرح گردید دراینجا نیز صادق است. مسائلی از قبیل تخریب پالایشگاهها، نیاز به تعمیر و نوسازی آنها، میزان ظرفیت پالایش یک کشور به نسبت مصرف و جمعیت، اعتصابات کارگری در بخشهای تولید و تصفیه نفت خام وعواملی از این دست، خود میتوانند از عوامل اثرگذار بر قیمت فرآوردهها و نیز نفت خام باشد. در میان بازار فرآوردهها، بازار بنزین و نیز نفت سفید (گرمایشی) دارای تاثیرات بیشتری بر بازار نفت خام میباشد. در برخی مقاطع حساس مانند تعطیلات تابستانی یا امواج سرما که تقاضا برای فرآوردههایی مانند بنزین یانفت خام افزایش مییابد، تغییرات بهاء در بازارهای مربوطه میتوانند بهاء نفت خام را تحت تاثیر قرار دهد.
حمل و نقل نفت خام
حمل ونقل نفت خام به کشورهای مقصد، از طریق بارگیری در بنادر مبدا و انتقال بوسیله نفتکشهای دریایی و یا ازطریق خطوط لوله انجام میگیرد. دراین میان چنانچه عواملی مانند تحریم، مناقشات منطقهای بدی آب و هوا و یا جنگ باعث کندی و یا عدم بارگیری و انتقال نفت گردند، این مسئله مانند خللی در عرضه نفت از طرف بازار تلقی میگردد که خود افزایش قیمتها را به دنبال خواهد داشت. به این مسائل باید مسائلی نظیر جنگهای داخلی، مسدود شدن گذرگاههای آبی، عملیات تروریستی در لولههای انتقال یا بنادر بارگیری را نیز اضافه نمود.
ذخیره سازی نفت وفرآوردهها
ذخیره سازی نفت یکی از ارکان موجود در چرخه تولید، پالایش و مصرف در بازار نفت محسوب میشود. این ذخیره سازیها عموما «در قالب ذخائر استراتژیک و ذخائر عملیاتی هستند. ذخائر استراتژیک (SPR) به صورت مخفی به لحاظ مقدار و موقعیت و در اختیار دولت هاست که عمده استفاده آن در زمانهای اضطراری یعنی جایی است که عرضه نفت در بازار به دلائل غیر مترقبه مانند بلایای طبیعی، جنگ یا غیره با مشکل کمبود یا قطع مواجه میشود. یک از موارد استفاده از ذخائر استراتژیک که به منظور کنترل قیمتهای بسیار صعودی نفت انجام گرفت، در سال ۲۰۰۵ و پس از وقوع دو طوفان دریایی در جنوب آمریکا بود که درمباحث گذشته بدان اشاره گردید. استفاده از این ذخایر نه تنها باعث ایست قیمتهای صعودی بازار شد بلکه در ادامه به سقوط آن نیز منجر گردید.
شبکههای خبری و اقتصادی یا سایتهای مرتبط معمولا» اخبار ذخائر را سریعا «منعکس مینمایند ودراین بین شبکه تلویزیونی اقتصادی بلوم برگ در راس ساعت مقرر این خبر را به صورت مستقیم و Online دراختیار عموم قرار میدهد. شبکه خبری داوجونز نیز این گزارش را با تمام جزئیات منتشر مینماید که البته دسترسی به این سایت خبری شامل پرداخت هزینههای آبونمان میباشد.
تصمیمات OPEC
سازمان کشورهای صادرکننده نفت در سال ۱۹۶۰ با تعدادی اعضا تشکیل گردید که امروزه با افزایش اعضا آن شامل کشورهای ایران، کویت، عربستان سعودی، عراق، ونزوئلا، قطر، اندونزی، لیبی، امارات، الجزایر و نیجریه میباشد.
امروزه OPEC با تولید حدود ۳۰ میلیون بشکه نفت در روز تقریبا یک سوم نیاز جهان به نفت خام را تامین میکند و به عنوان یک کارتل مهم نفتی در بازار نفت مطرح است. اگر چه با قوت گرفتن قراردادهای آتی نفت در بورسهای جهان که تعیین بهای نفت را به دست گرفتهاند، اوپک هم نقش کمتری در تعیین بهای نفت دارا شده، اما هنوز هم تصمیمات اوپک راجع به تعیین سقف تولید روزانه توسط کشورهای عضو، به نوعی بر کنترل عرضه جهانی به نسبت تولید خود احاطه دارد. به عنوان مثال در سالهای ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ بهای نفت به کمتر از ۱۰ دلار در هر بشکه رسید و در این بین به غیر از کشورهای اوپک، بیشترین زیان نصیب شرکتهای نفتی در کشورهای غیر عضو اوپک مانند کانادا، آمریکا، نروژ و روسیه که دارای هزینههای بالای تولید بودند، شد. در این زمان اوپک با کاهش قابل ملاحظه در عرضه که البته بار مالی زیادی نیز برای کشورهای عضو داشت، باعث شد که قیمتها کنترل شده و به بالای ۲۰ دلار برگردد. نقش سیاسی کشورهای غربی در رایزنی با اوپک در این مقطع را نباید از نظر دور داشت. به هر روی اوپک امروزه ابزاری نسبتا قوی از نظر سیاسی و اقتصادی برای کنترل بازار استراتژیک نفت در اختیار دارد. بازیگران اصلی بازار نفت بر روی تصمیمات اوپک حساب ویژهای باز نموده و اوضع سیاسی اقتصادی کشورهای عضو را به دقت زیر نظر دارند.
بازار عرضه و تقاضای آمریکا
آمریکا به عنوان پیشرفتهترین کشور صنعتی جهان به لحاظ اقتصادی، دارای اولین جایگاه مصرف نفت خام و فراوردههای نفتی در جهان میباشد. از این رو نه تنها نفت خام تولیدی و غیر صادراتی آمریکا به نام WTI بیشترین تاثیر را بر بازار جهانی نفت دارد، بلکه بیشترین حجم معاملات در بورس هاس نفت به بورس NYMEX تعلق دارد. لذا هرگونه تغییر در عرضه و تقاضای نفت و فرآوردهها در بازار و مصرف این کشور و اخبار مرتبط با آن، بیشترین تاثیر را بر بهای جهانی نفت خواهد گذاشت. به این خاطر است که تمرکز معامله گران نفتی در سراسر جهان معطوف به این بازار و اخبار مرتبط با آن میباشد. به عنوان مثال شاید میزان سردی هوای اروپا که ممکن است بیشتر از شمال آمریکا باشد، نقش کمتری بر سیر صعودی نفت نسبت به آغاز موج سرما در شمال آمریکا داشته باشد. چنانچه بخواهیم مثال دیگری بزنیم، تعطیلی روز کار (Labor day) که مقارن با اولین دوشنبه ماه سپتامبر در آمریکا میباشد، از برهههای زمانی شاخص در بازار مصرف بنزین به دلیل مسافرت تابستانی و تاثیر بر قیمت هاست.
بنابراین یک معامله گر نفت باید کلیه وقایع اجتماعی جامعه آمریکا را نیز برای درستی تحلیلهای خود زیر نظر قرار بدهد. این عوامل و وقایع میتواند شامل موراد زیر باشد:
- امواج سرما یا گرمای بیش از حد
- پیش بینی مربوط به به تعدد وقوع و قوت طوفانهای دریایی
شاخصهای تاثیرگذار اقتصادی مانند:
- ضریب اعتماد مصرف گنندگان
- سفارشات و تولیدات صنعتی
- رونق ساخت و ساز در بخشهای مسکونی و تجاری
ذخائر اعلامی نفت و فرآوردهها و نیز میزان بازده پالایشگاهی
در پایان باید اضافه کرد که بیشترین نوسانات قیمت نفت در شبانه روز مربوط به حدود ساعت کاری بورس NYMEX و بین ساعت ۹ صبح تا ۱۴: ۳۰ به وقت نیویورک میباشد.
این مقاله برگرفته از کتاب بازار تجارت نفت تالیف مهندس شهرداد پیروزنیا است.
تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟
«تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟» این سوالی است که همواره میان سرمایه گذاران مطرح میشود. در این گزارش به جوانب مختلف دو نوع تحلیل پرداخته شده است.
به گزارش شهر بورس، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از ابزارهای شناخت بازارهای مالی است که در میان معامله گران طرفداران خود را دارند و بسیاری از حرفه ایهای بازارهای مالی، استفاده از هر دو ابزار را برای تحلیل پیشنهاد می کنند. بخشی از این گزارش از کتاب جان مورفی گردآوری شده است و به مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی پرداخته است. تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؛ کدام بهتر است؟
تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟
در حالی که تحلیل تکنیکال بر مطالعه کنش بازار متمرکز است، تحلیل بنیادی بر نیروهای اقتصادی عرضه و تقاضا متمرکز است که باعث می شود قیمت ها بالاتر، پایین تر یا ثابت بمانند.
رویکرد بنیادی همه عوامل مربوطه را که بر قیمت بازار اثر میگذارند بررسی میکند تا ارزش ذاتی آن بازار را تعیین کند. ارزش ذاتی آن چیزی است که اصول بنیادین بر اساس قانون عرضه و تقاضا ارزش واقعی چیزی را نشان می دهد. اگر این ارزش ذاتی کمتر از قیمت فعلی بازار باشد، پس بازار بیش از حد قیمت گذاری شده است و باید فروخته شود. اگر قیمت بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، پس بازار کمتر از ارزش گذاری شده است و باید خریداری شود.
هر دوی این رویکردها برای پیشبینی بازار تلاش میکنند مشکل بورس و نفت و نوع کنش آنها مشابهی را حل کنند، یعنی تعیین جهتی که احتمالاً قیمتها حرکت میکنند.
آنها فقط از جهات مختلف به مشکل برخورد می کنند. اصولگرا به بررسی علت حرکت بازار می پردازد، در حالی که تکنسین اثر را مطالعه می کند. البته تکنسین معتقد است که اثر تمام چیزی است که او می خواهد یا باید بداند و دلایل یا علل غیرضروری است.
بنیادگرا همیشه باید دلیل آن را بداند. اکثر معامله گران خود را به عنوان تکنسین یا اصولگرا طبقه بندی می کنند. در واقعیت، همپوشانی های زیادی وجود دارد. بسیاری از بنیادگرایان از اصول اولیه تجزیه و تحلیل نمودار دانش کاری دارند.
در عین حال، بسیاری از تکنسین ها حداقل آگاهی گذرا از اصول اولیه دارند. مشکل این است که نمودارها و اصول اغلب با یکدیگر در تضاد هستند. معمولاً در ابتدای حرکت های مهم بازار، عوامل بنیادی انجام می دهند و آنچه را که به نظر می رسد بازار انجام می دهد، توضیح یا پشتیبانی نمی کند.
در این زمان های حساس بورس و نفت و نوع کنش آنها در روند است که به نظر می رسد این دو رویکرد بیشترین تفاوت را دارند. معمولاً آنها در نقطهای با هم هماهنگ میشوند، اما اغلب برای معاملهگر خیلی دیر است. یکی از توضیح ها برای این اختلافات ظاهری این است که قیمت بازار تمایل به هدایت عوامل بنیادی شناخته شده دارد.
به بیان دیگر، قیمت بازار به عنوان یک شاخص پیشرو از اصول یا خرد مرسوم لحظه ای عمل می کند. در حالی که عوامل بنیادی شناخته شده قبلاً تخفیف داده شده اند و در حال حاضر “در بازار” هستند، قیمت ها اکنون به عوامل بنیادی ناشناخته واکنش نشان می دهند.
برخی از چشمگیرترین بازارهای گاوی و خرسی در تاریخ با تغییر اندک یا بدون تغییر در اصول آغاز شده اند. تا زمانی که آن تغییرات مشخص شد، روند جدید به خوبی در جریان بود.
پس از مدتی، تکنسین اعتماد بیشتری به توانایی خود در خواندن نمودارها پیدا می کند. تکنسین یاد می گیرد که در شرایطی که حرکت بازار یا به اصطلاح عقل متعارف مخالف است، راحت باشد. یک تکنسین شروع به لذت بردن از بودن در اقلیت می کند. او می داند که در نهایت دلایل اقدام در بازار به دانش عمومی تبدیل خواهد شد. فقط این است که تکنسین حاضر نیست منتظر آن تأییدیه اضافی باشد. با پذیرش مقدمات تحلیل تکنیکال، میتوان دریافت که چرا تکنسینها معتقدند رویکرد آنها بر بنیادگرایان برتر است.
اگر یک معامله گر مجبور بود تنها یکی از این دو روش را برای استفاده انتخاب کند، منطقاً انتخاب باید تکنیکی باشد. زیرا طبق تعریف، رویکرد فنی شامل اصول اساسی است. اگر عوامل بنیادی در قیمت بازار منعکس شوند، آنگاه مطالعه آن عوامل بنیادی غیر ضروری می شود. خواندن نمودار به شکل میانبر تحلیل بنیادی تبدیل می شود.
با این حال، عکس آن درست نیست. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل مطالعه عملکرد قیمت نمی شود. معامله در بازارهای مالی تنها با استفاده از رویکرد فنی امکان پذیر است. این تردید وجود دارد که کسی بتواند به تنهایی و بدون در نظر گرفتن جنبه فنی بازار، اصول اولیه را معامله کند.اگر فرآیند تصمیم گیری به دو مرحله جداگانه تجزیه و تحلیل و زمان بندی تقسیم شود، این نکته آخر واضح تر می شود.
به دلیل ضریب اهرمی بالا در بازارهای آتی، زمان بندی به ویژه در آن عرصه بسیار مهم است. کاملاً ممکن است که در روند کلی بازار درست عمل کنید و همچنان ضرر کنید. از آنجایی که مارجین مورد نیاز در معاملات آتی بسیار کم است (معمولاً کمتر از 10 درصد)، یک حرکت نسبتاً کوچک قیمت در جهت اشتباه می تواند معامله گر را مجبور به خروج از بازار کند و در نتیجه تمام یا بیشتر آن حاشیه را از دست بدهد.
در مقابل، در معاملات بازار سهام، معاملهگری که خود را در سمت اشتباه بازار میبیند، میتواند به سادگی تصمیم بگیرد که سهام را حفظ کند، به این امید که در نقطهای از بازار بازگردد. معامله گران آتی آن تجملات را ندارند. استراتژی «خرید و نگه دارید» در عرصه آتی اعمال نمی شود.
هر دو رویکرد فنی و بنیادی را می توان در مرحله اول – فرآیند پیش بینی – استفاده کرد. با این حال، مسئله زمان بندی، تعیین نقاط ورودی و خروجی خاص، تقریباً کاملاً فنی است. بنابراین، با توجه به مراحلی که معاملهگر باید قبل از تعهد بازار طی کند، میتوان دریافت که استفاده صحیح از اصول فنی در مرحلهای از فرآیند ضروری میشود، حتی اگر تحلیل بنیادی در مراحل اولیه تصمیمگیری اعمال شده باشد. زمانبندی نیز در انتخاب سهام فردی و خرید و فروش بخش بازار سهام و گروههای صنعتی مهم است.
انعطاف پذیری و سازگاری تجزیه و تحلیل فنی
یکی از نقاط قوت تجزیه و تحلیل تکنیکال، سازگاری آن با تقریباً هر بعد تجاری و زمانی است. هیچ حوزه ای برای معامله در سهام یا معاملات آتی وجود ندارد که این اصول در آن اعمال نشود.
چارتیست می تواند به راحتی بازارهای زیادی را دنبال کند که معمولاً در مورد همتای اصلی او صادق نیست. به دلیل حجم عظیمی از داده هایی که دومی باید با آنها سروکار داشته باشد، اکثر اصولگرایان تمایل به تخصص دارند. از مزایای اینجا نباید غافل شد. به عنوان یک چیز، بازارها دوره های فعال و غیرفعال، مراحل روند و غیر روند را پشت سر می گذارند.
در تفاوت تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال باید بگیم که در بازارهای مالی، تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال دو نوع اصلی، از تحلیل هستن، ابزارهای تحلیل تکنیکال در فضای معاملات ارزهای دیجیتال نیز بسیار محبوب بوده ، اما در خصوص تحلیل فاندامنتال، قضیه تا حدی متفاوت است.
در تحلیل تکنیکال، برخی تخصص ها را می توانیم از بازارهای مالی سنتی وام بگیریم. در این تحلیل چشممان تنها به قیمت و تاریخچه قیمت روی نمودار هاست و به دنبال الگوهایی هستیم که ممکنه در آینده دوباره تکرار بشن. با استفاده از تاریخچه قیمتی یک کالا، سهام یا ارز، و هم چنین با بکارگیری شاخص های مختلف می توانیم روند قیمتی را پیش بینی کنیم.
در این نوع تحلیل برای ارزیابی بازار فقط نیاز به مطالعه حرکت قیمت ها داریم و هیچ معیار دیگری را در نظر نمی گیریم. در ضمن تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که حرکت بعدی قیمت را می توانیم تا حدودی از طریق عملکرد قیمت در گذشته و حجم معاملات پیدا کنیم. در حقیقت آنها خود را مانند تحلیلگران فاندامنتال با مطالعه عوامل بیرونی سرگرم نمی کنند و ترجیح می دهند که روی نمودارهای قیمت، الگوها و روند بازار تمرکز کنند. هدف تحلیلگران تکنیکال، شناسایی نقاط ایده آل برای ورود و خروج به یک دارایی است.
به طور کلی تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال در سمت مقابل هم قرار دارند و برای تحلیل دارایی های مختلف به روش های متفاوتی متکی هستند. در واقع هر تحلیلی، از ابزار و روش خاص خودش استفاده می کند و در عین حال، هر دو تحلیل، داده هایی را برای تسهیل معامله و تریدینگ و خرید و فروش ارائه می دهند.
در تحلیل فاندامنتال باید بدانیم که ارزش این دارایی ها از کجا نشأت بورس و نفت و نوع کنش آنها می گیرد و در حقیقت چه چیزهایی باعث می شود که، سرمایه گذاران پول خود را وارد یک ارز دیجیتال کنن که به افزایش قیمت آن منجر شود. تحلیلگران فاندامنتال (Fundamental analysis) بر این باورند که قیمت فعلی یک دارایی لزوما نشانگر ارزش واقعی آن دارایی نیست. این ایدئولوژی اساس تصمیمات سرمایه گذاری در تحلیل فاندامنتال است.
در سمت مقابل، تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که حرکت بعدی قیمت را می توانیم تا حدودی از طریق عملکرد قیمت در گذشته و حجم معاملات پیدا کنیم.
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
روش تحلیل فاندامنتال یک روش تحلیلی جدید و به روز نیست و قبلاً از آن برای سایر بازارهای مالی استفاده شده است.
برای اینکه در معاملات و خرید و فروش های خود بهترین استفاده از این ابزار رو داشته باشید، بهتر است مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال را مورد بررسی قرار بدهیم. خالی از لطف نیست که بدانیم برای درک بیشتر موضوع، فاندامنتال یا تحلیل بنیادی به مفاهیم ریشه های مربوط به هر ارز دیجیتال اشاره دارد.
به این معنا که در این روش تحلیلی کاربران بدون در نظر گرفتن نمودار قیمت رمز ارز مورد نظر، بایستی با توجه به شرایط بنیادی هر ارزی درباره امکان سرمایه گذاری بر روی آن تصمیم بگیرند.
تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis) ارزهای دیجیتال روشی بسیار قدرتمند برای ارزیابی یک شرکت یا کسب وکار یا به عبارتی روش تحلیلی برای هر سرمایه گذاری هست که به جرأت می توان گفت که تحلیل تکنیکال توان رقابت با آن را ندارد.
برای سرمایه گذاران، تحقیق روی طیف وسیعی از معیارهای کمی و کیفی، یک نقطه شروع اساسی برای هر نوع سرمایه گذاری و بیزینس است. در واقع بسیاری از سرمایه گذاران در سرتاسر جهان مطالعه دقیقی در مورد شرکت یا پروژه مورد نظر خود را به عنوان اولین قدم سرمایهگذاری انتخاب می کنند.
در طرف دیگر هم باید بگوییم که اگرچه اجرای تحلیل فاندامنتال کار چندان پیچیده ای نیست، ولی انجام درست آن هم کار چندان راحتی نیست.
همه افراد می توانند از تحلیل فاندامنتال استفاده کنند؛ این تحلیل دلیل تکیه بر روش ها و تکنیک های شناخته شده و جواب پس داده خود این افراد را یاری می دهد تا آگاهانه تر تصمیم بگیرند؛ چراکه روش ها و داده های مورد نیاز به این منظور همواره فراهم است. وضعیت حداقل در بازارهای سنتی این چنین است، اما در بازار ارزهای دیجیتال احتمال متفاوت بودن اوضاع وجود دارد، چراکه یافتن بخشی از داده ها دشوار یا غیر ممکن ست و همبستگی سنگینی بین کوین های گوناگون وجود دارد.
به این ترتیب احتمال ناکارآمد شدن یا کاهش میزان دقت تحلیل فاندامنتال در این بازار افزایش پیدا می کند. به عبارت دیگر، ارزیابی ارزش ذاتی یک سهم یا ارز کاری زمان بر و طاقت فرساست که به مطالعه و تحقیق زیاد نیاز دارد. این طور نیست که تنها یک سری عدد از پیشآماده را در فرمول بگذاریم و از روی نتیجه به دست آمده تصمیم بگیریم.
در واقع باید عوامل مختلفی در نظر گرفته شود که می تواند برای برخی از تازه واردها گیج کننده به نظر بیاد. اگر تحلیل بنیادی به درستی صورت بگیرد، با دقتی بالا قادر خواهد بود ارزان یا گران بودن قیمت یک دارایی مشخص را در مقایسه با ارزش ذاتی آن نمایان کند.
در واقع سرمایه گذاران بزرگ جهان مثل «وارن بافت» (Warren Buffet) و «بنجامین گراهام» (Benjamin Graham) از جمله کسانی هستند که توانسته اند به لطف این نوع تحلیل به سودهای کلانی دست پیدا کنند.
علاوه بر آن، تحلیل فاندامنتال بیشتر برای معاملات بلند مدت مناسب است؛ در نتیجه استفاده از آن برای افرادی که در پی کسب سود از سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) هستند، پیشنهاد نمی شود. این نوع تحلیل معمولاً مناسب خرید و فروش های میان و بلند مدت است و چندان نمی توان از آن برای معاملات کوتاه مدت استفاده کرد.
به عبارت دیگر، برخلاف تحلیل تکنیکال که معمولاً برای شناسایی نقاط ورود و خروج دقیق از آن استفاده می شود، در تحلیل فاندامنتال سرمایه گذاران می توانند دیدهای کلی تری نسبت به روند حرکتی بازار به دست بیاورند.
غفلت از روندهای قدرتمند بازار یکی دیگر از مهم ترین مشکلات این آنالیز تلقی می شود، چیزی که تحلیل تکنیکال خیلی خوب آن را پوشش می دهد.
به عقیده جان مینارد (John Maynard) اقتصاددان مشهور، بازار می تواند بیشتر از آنچه تصور میکنید غیر منطقی ظاهر شود. به دلیل طولانی مدت بودن نتایج تحلیل فاندامنتال، تحولات منفی اقتصادی و سیاسی دنیا در آینده می تواند روی پیش بینی های تحلیل فاندامنتال تأثیر منفی بگذارد.
دیدگاه شما