ارزشگذاری چیست؟
به طور کلی ارزشگذاری، میتواند مفاهیم مختلفی بپذیرد اما در مورد علوم مالی و اقتصادی مفهوم ارزش فعلی دارایی یا یک کسب و کار است.
ارزش فعلی میتواند نشان دهنده ارزش ذاتی، ارزش اقتصادی، ارزش منصفانه یا ارزش بازار باشد که در ادامه به توضیح هر کدام خواهیم پرداخت. عبارت ارزشگذاری اغلب در مورد استارتاپها مورد استفاده قرار میگیرد و اینکه منظورمان کدام نوع ارزش است؛ به عوامل زیادی در ارتباط با شرکت بستگی دارد.
چگونه میتوانیم از ارزشگذاری در سرمایهگذاری خود سود ببریم؟ برای پاسخ به این سوال کلیک کنید.
انواع ارزشگذاری ها در شرکت
ارزش ذاتی
ارزش ذاتی همان ارزش واقعی یک شرکت است که با تحلیل بنیادین داراییهای مشهود و غیر مشهود شرکت تخمین زده شده و مشخص میگردد.
ارزش اقتصادی
بیشترین قیمتی که سرمایهگذاران یا خریداران برای دارایی یک شرکت تعیین کرده و حاضر به پرداخت آن باشند را ارزش اقتصادی آن شرکت میگویند.
دلایل ارزشگذاری شرکتها چه مواردی میتواند باشد؟
شرکتهای تجاری بسته به اینکه در آغاز فعالیت باشند یا در حال تغییر استراتژی، دلایل مختلفی برای نیاز به ارزشگذاری کسب و کار خود خواهند داشت. این دلایل عبارتند از:
جذب سرمایه
گاهی اوقات در هنگامی که یک شرکت تازه تاسیس قصد جذب سرمایه دارد، لازم است برای مشخص شدن سهم سرمایهگذاران، آن شرکت ارزشگذاری شود. سهم هر سرمایهگذار از نسبت سرمایه وارد شده به استارتاپ بر ارزش پس از جذب سرمایه آن استارتاپ به دست میآید.
ادغام و تملیک
گاهی اوقات دو یا چند شرکت برای گسترش فعالیتهایشان تصمیم میگیرند که با یکدیگر ادغام شده و به یک شرکت تبدیل شوند. همچنین ممکن است شرکتی قصد تملیک بخشی یا تمام سهام شرکت دیگری را داشته باشد و آن شرکت را خریداری کرده و تحت کنترل بگیرد، چه در زمان ادغام و چه تملیک لازم است تا شرکتها ارزشگذاری شوند تا ارزش معامله و یا سهم هر کدام از طرفین مشخص شود زیرا در بعضی موارد امکان دارد طرفین به جای پرداخت پول نقد به عنوان بهای معامله، بخواهند سهام شرکت را واگذار کنند.
موانع موجود بر سر راه ارزشگذاری
از آنجایی که ارزشگذاری فرایند پیچیدهای به شمار میآید، کوچکترین مشکل یا ناهماهنگی میتواند مانعی برای دستیابی به ارزش واقعی شرکت یا سهام باشد. برای ارزشگذاری صحیح، به اطلاعات بسیار کاملی درباره هرشرکت نیاز است. ازجمله: میزان درآمدهای فعلی و جاری، هزینهها، وضعیت فروش، صورتهای مالی، ارزش برند، قیمت سهام، سهم بازار و حتی نحوه عملکرد مدیران که همه و همه در تعیین ارزش واقعی شرکت از اهمیت ویژهای برخوردارند. در حالت کلی ارزش ذاتی سهام چیست؟ دو دلیل عمده برای دست نیافتن به ارزشگذاری معرفی میشود.
روشهای ارزشگذاری شرکتها
پس از آنکه لزوم ارزشگذاری شرکت ثابت شد و اطلاعات مربوط به آن نیز جمعآوری گردید، بهترین روش ارزشگذاری انتخاب میشود. انواع روشهای ارزشگذاری بدین شرحاند:
ارزشگذاری براساس داراییهای شرکت
داراییهای یک شرکت تحت عنوان اوراق سهام تقسیمبندی، منتشر و ارزشگذاری میشود که نحوه ارزشگذاری سهام بسته به اینکه در زمان تاسیس شرکت، جایگزینی، خرید و فروش باشد متفاوت بوده است.
ارزشگذاری براساس دیدگاه سودآوری شرکت
در این روش، ارزش سهام بر مبنای سودآوری شرکت و با توجه به عوامل اصلی و مهم و تاثیرگذار بر قیمت سهام سنجیده میشود. با بررسی تمام ابعاد کسب و کار، صورتهای مالی، داراییهای مشهود و نامشهود، جریانهای نقدی و همچنین پیشبینی سود سهام در آینده، با دو روش ذیل ارزشگذاری میگردد.
• ارزش ذاتی سهام
• ارزشگذاری به روش محاسبه P/E
ارزشگذاری براساس جریانهای نقدی تنزیلی
از این روش ارزشگذاری برای مشخص نمودن جذابیت در فرصتهای سرمایهگذاری استفاده میشود. برای این منظور از تخمین جریانهای آزاد آینده و تنزیل آنها استفاده شده و ارزش فعلی را تخمین میزنند و پتانسیلهای سرمایهگذاری را مورد ارزیابی قرار میدهند و چنانچه ارزش جریان نقدی تنزیل یافته بیش از هزینه فعلی سرمایهگذاری باشد، نشان دهنده آن است که فرصت مناسبی جهت سرمایهگذاری به دست آمده است. این روش به ارزشگذاری تنزیل سود سهام، یاddm شهرت دارد.
ارزشگذاری براساس معیارهای مقایسهای
در این روش با استفاده از ضرایب و تحلیل ضرایب عملیات ارزشگذاری انجام میشود. میتوان با استفاده از ارزش یک شرکت ارزش شرکتهای دیگر را نیز تخمین زد. در این روش ویژگیهای عملیاتی و مالی شرکت در یک عدد خلاصه میشود و با ضرب شدن در شاخصهای مالی آن صنعت، میتوان ارزش شرکت یا سهام آن را به دست آورد. با به کارگیری روش مقایسهای طی دو شیوه ذیل شرکتها و سهامشان را ارزشگذاری میکنند.
- استفاده از دادههای تاریخی که اصطلاحاً ضرایب پسرو را به دست میدهند.
- استفاده از دادههای پیشبینیشده که ضرایب پیشرو را به دست میدهند.
جمع بندی
ارزشگذاری شرکتها کاربردهای بسیاری دارد که مهمترین آنها یافتن تفاوت میان قیمت سهام و ارزش واقعی آنهاست تا سرمایهگذاران بتوانند در هنگام خرید و فروش تصمیم درستی اتخاذ کنند. همچنین ارزشگذاری به عنوان فرآیندی مهم در تحلیل ارزش ذاتی سهام چیست؟ شرکتها محسوب میشود و جایگاه مهمی در دانش سرمایهگذاری دارد. برای مطالعهی بیشتر دربارهی این مباحث وارد وبسایت آکادمی دانایان شوید.
نسبت قیمت به درآمد یا سود هر سهم (P/E) چیست و چه کابردی در تحلیل دارد
نسبت قیمت به درآمد (سود هر سهم) یکی از نسبتهای مشهور در ارزیابی ارزش یک بنگاه تجاری در سطح خرد و صنعت در سطح کلان میباشد. این نسبت توسط یک تحلیلگر مشهور و یکی از مشاوران «وارن بافت» به نام «بنجامین گراهام» به صورت گستردهای توسعه یافت.
«گراهام» متولد سال ۱۸۹۴ در لندن بود و خانواده او از همان دوران کودکی وی به ایالات متحده مهاجرت کردند. آنها در نتیجه بحران کوتاهمدت بانکی سال ۱۹۰۷ کل پسانداز خود را از دست دادند. «گراهام» به همراه یکی از دوستانش به نام «دیوید داد» و با همکاری «اروینگ کان» در سال ۱۹۳۴ کتابی نوشت به نام «تجزیه و تحلیل اوراق بهادار» که شهرت جهانی پیدا کرد. مفاهیمی از قبیل «ارزش ذاتی» و «حاشیه امن» برای اولین بار در این کتاب معرفی شدند و اکنون به وفور در تحلیل فاندامنتال بنگاهها و صنایع مورد استفاده قرار میگیرند.
«گراهام» کتاب مشهور دیگری دارد به نام «سرمایهگذار خبره» که این کتاب نیز اکنون به عنوان یک کتاب بنیادی در بین فعالان بازارهای مالی شناخته میشود.
محاسبه و کاربرد مفهومی P/E
محاسبه نسبت P/E تقریبا بسیار ساده است اما تجزیه و تحلیل و تفسیر آن دارای پیچیدگیهای خاصی است و به مانند «سود هر سهم» یا EPS یکی از مشهورترین محاسبات تحلیل فاندامنتال به شمار میشود. این نسبت به سادگی از تقسیم قیمت هر سهم به سود هر سهم محاسبه میشود اما تفسیرهای متفاوتی از آن میشود و گاها نیز برای محاسبه ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم شرکت مورد استفاده قرار میگیرد.
P/E = قیمت هر سهم / سود هر سهم
اگر قیمت سهم شرکتی برابر ۵۰۰ تومان باشد و این شرکت سود هر سهم سالانه ۱۰۰ تومانی را اعلام کرده است، نسبت قیمت به درآمد یا سود هر سهم شرکت برابر ۵ خواهد بود. این عدد بدین معناست که سرمایهگذار حاضر است به هر ازای هر تومان سود شرکت ۵ تومان بپردازد. در برخی تحلیلها گاها دیده شده که عدد ۵ را به این صورت تفسیر میکنند که ۵ سال زمان میبرد که سرمایهگذار بتواند از محل درآمد (یا سود) سرمایهگذاری خود کل سرمایه خود را بازیابی کند.
به همین دلیل است که این نسبت در واقع ما را به آینده ارجاع میدهد، یعنی سرمایهگذاران بر اساس آینده در زمان حاضر اقدام به سرمایهگذاری میکنند. اساسا کل سرمایهگذاری در بازارهای مالی مبتنی بر انتظارات آینده و میزان بازدهی است که قرار است در آینده کسب کنند. این نسبت نیز یکی از نسبتهای مشهوری است که میزان بازدهی سرمایهگذاری در آینده را به طور نسبی نشان میدهد.
همچنین گاهی اوقات تحلیلگران نسبت «قیمت به درآمد» را با روشهای دیگری محاسبه میکنند که ممکن است نتیجه آن با نسبت قیمت به درآمد بازار متفاوت باشد. این P/E برآوردی جنبه مقایسهای دارد و میتواند در ارزشگذاری سهام شرکت مورد استفاده قرار بگیرد. به عنوان مثال اگر برآورد P/E در مقایسه با P/E بازار که از طریق قیمت روی تابلوی بازار به دست آمده است بیشتر باشد، با توجه به اینکه سود هر سهم شرکت در طول سال ثابت است نشان میدهد که قیمت باید افزایش یابد تا P/E بازار با P/E برآوردی یکسان شود. این در حالت کلی به معنای ارزنده بودن یک سهم است چرا که هنوز ظرفیت افزایش قیمت بر اساس محاسبات انجام شده وجود دارد. به تعبیری در اینجا میتوان گفت سهم Undervalue است یعنی پایینتر از ارزش واقعی آن در حال معامله است. برعکس آن نیز صادق است و اگر P/E برآوردی نسبت به P/E بازار کمتر باشد به معنای این است که سهم Overvalue شده است و دیگر ارزش خرید ندارد.
همچنین تحلیلگران گاهی اوقات از طریق P/E اقدام به ارزشگذاری سهم یک شرکت میکنند تا بفهمند که اساسا شرکت با این قیمت روی تابلو برای سرمایهگذاری ارزنده است یا خیر. تحلیلگران با استفاده از روشهای محاسباتی خاص خود P/E برآوردی را به دست میآورند و سپس آن را در سود هر سهم شرکت ضرب میکنند. نتیجه به دست آمده در واقع قیمت یا ارزش هر سهم شرکت است. سپس این قیمت را که ارزش واقعی شرکت را نشان میدهد با قیمت روی تابلو یعنی قیمتی که سهم این شرکت در حال معامله است مقایسه میکنند. اگر قیمت برآوردی از قیمت روی تابلو بیشتر بود به معنای ارزنده بودن شرکت و اگر کمتر بود به معنای غیرارزنده بودن شرکت برای سرمایهگذاری است.
در حالت کلی این نسبت یک نسبت تفسیری است. دلیلی که تحلیلگران خود اقدام به محاسبه این نسبت میکنند دیدگاه آنها نسبت به روشهای حسابداری تحلیلگران خود شرکت در محاسبه سود هر سهم است. آنها بر این عقیده هستند که روشهای مورد استفاده دقیق نیست و لذا خود اقدام به محاسبه این نسبت میکنند و سپس آن را مورد مقایسه قرار میدهند. به همین دلیل است که نتایجی که این نسبت ارائه میدهد کاملا غیرقطعی است و انتظارات بازار که در این نسبت وجود دارد کاملا تئوریک است و ممکن است انتظارات بازار بر اساس برآوردهای تحلیلگران حرکت نکند.
مفهوم بالا و پایین بودن P/E
بالا و پایین بودن P/E یک بنگاه تجاری یا یک صنعت نیز کاملا نسبی است و هیچ تحلیلگری نمیتواند حد و حدودی قطعی در قالب یک رقم تعیینشده برای این نسبت مشخص کند. در حالت کلی چنین تفسیر میشود که اگر P/E یک بنگاه یا صنعت بالا باشد انتظار میرود در آینده سود هر سهم شرکت افزایش پیدا کند یا اینکه قیمت سهم کاهش یابد تا به حالت تعادل برسد. برعکس آن نیز صحیح است یعنی اگر P/E یک شرکت پایین باشد به معنای این است که یا سود هر سهم شرکت در آینده باید کاهش پیدا کند یا اینکه قیمت سهم افزایش پیدا کند تا این نسبت به وضعیت تعادل برسد.
اما اینکه وضعیت تعادلی این نسبت در چه نقطهای قرار میگیرد بستگی به فاکتورهای اقتصادی و تاریخ شرکت یا صنعت دارد. فاکتورهایی از قبیل نرخ رشد سودآوری شرکت و نرخ رشد قیمت سهام این شرکت و سایر فاکتورهای اقتصادی دخیل در ارزش شرکت باعث شدهاند یک نرخ P/E میانگین برای هر بنگاه یا صنعت ایجاد شود. تحلیلگران با توجه به این نرخ میانگین و محدوده تعادلی، بالا و پایین بودن این نسبت را در مقایسه با این میانگین در نظر میگیرند.
به عنوان مثال میانگین P/E برای شاخص «اس اند پی ۵۰۰» آمریکا از ۴٫۷۸ در تاریخ دسامبر ۱۹۲۰ تا ۴۴٫۲۰ در تاریخ دسامبر ۱۹۹۹ نوسان داشته است. بنابراین به استثنای برخی دورههای کوتاه در بازه زمانی ۱۹۲۰ تا ۱۹۹۹ نرخ P/E عمدتا بین محدوده ۱۰ تا ۲۰ نوسان داشته است. میانگین P/E بازار سهام آمریکا از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۵ حدود ۱۴ بوده است. بنابراین P/E میانگین بازارها بر اساس نرخ رشد انتظاری سود، ثبات نرخ انتظاری رشد سود، تورم انتظاری و بازدهی سرمایهگذاری در بازارهای رقیب متفاوت است.
نکته دیگری که ذکر آن در اینجا اهمیت دارد این است که در شرکتهای زیانده که زیان هر سهم را گزارش میکنند اساسا محاسبه نسبت P/E محلی از اعراب ندارد.
سهام عادی چیست ؟
سهام جمع بستن واژه سهم می باشد همچنین می توان گفت که سهام نوعی اوراق بهادار به شمار می رود در هر شرکت سهامی خاص یا عام به قسمت هایی برابر تقسیم می شود و هر یک از این قسمت ها سهام نام دارد تقسیم بندی سهام به بدین شکل است که از نظر شکل با عنوان سهام بانام و بی نام , از نظر حقوقی دارنده سهام عادی و ممتازهمچنین از لحاظ ماهیت نیز با عنوان سهام نقدی و غیر نقدی تقسیم می شوند اما آنچه قرار است به آن بپردازیم سهام های عادی می باشد , سهام عادی سند و مدرکی است که نشان می دهد سرمایه گذار صاحب درصدی مشخص از یک شرکت می باشد علاوه بر درصدی از سود به صاحبان این نوع سهام مزایایی تعلق خواهد گرفت . بازرگانی امین ارائه کننده خدمات فاکتور رسمی شما را همراهی میکند با :
- سهام عادی چه ویژگی و چه امتیازاتی دارد ؟
- ارزش سهام عادی معمولا مبتنی بر کدام عامل است ؟
- مقایسه سهام ممتاز با سهام عادی
- سهام خزانه چیست ؟
صدور فاکتور رسمی دارایی
سهام عادی چه ویژگی و امتیازهایی دارد ؟
- صاحبان سهام عادی می توانند سود سهام را دریافت نمایند .
- می توانند در مجامع عمومی و فوق العاده رای دهند .
- حق خرید سهام جدید را دارا می باشند .
- می توانند در قبال فعالیت های شرکت اطلاع و آگاهی داشته باشند .
- دارندگان این نوع سهام به نوعی مالکان شرکت محسوب می شوند .
- فعالیت های مربوط به شرکت در اختیار مدیران است اما دارندگان سهام می توانند با رای خود در تصمیم گیری ها دخالت داشته باشند .
- مسولیت دارندگان سهام به میزان سرمایه آن ها در شرکت می باشد .
- در این نوع صاحبان سهام می توانند سهام خود را خرید و فروش و یا انتقال دهند .
ارزش سهام عادی معمولا مبتنی بر کدام عامل است ؟
برای محاسبه ارزش ذاتی سهام عادی روش های مختلفی وجود دارد که این روش ها شامل ؛ میزان سود تقسیمی هر سهم , زمان دریافت سود تقسیمی و نحوه تغییر قیمت سهام در بازار می باشد ارزش ذاتی این نوع سهام جمع ارزش فعلی جریانات نقدی آینده که بر اساس نرخ بازده مورد توقع مالک سهم محاسبه می شود یعنی سود سهام سالانه پرداخت می شود , پرداخت اولین سود یکسال پس از خرید سهام بوده و فروش سهام در پایان سال صورت می گیرد .
مقایسه سهام ممتاز و عادی با یگدیگر
در صورتی که شرکتی منحل شود و مبنی بر این گرفته شود که دارایی های باقی مانده شرکت بین مالکان سهام توزیع شود حق تقدم با دارندگان سهام ممتاز می باشد که این از معایب سهام های عادی به شمار می رود در تفاوت های این دو با یکدیگر باید گفت که به عنوان مثال صاحبان سهام ممتاز در دریافت سود در اولویت هستند یعنی در ابتدا باید سود سال های گذشته و سال جاری دارندگان سهام ممتاز پرداخت شود و پس از آن سود دارندگان سهام های عادی تقسیم میشود در سهام ممتاز سود به صورت ثابت پرداخت می شود و در صورتی که شرکت نتواند سود را پرداخت کند این سود انباشته شده و در سال آتی پرداخت می شود .از دیگرمعایب سهام عادی این است که غالبا سود آن از سهام ممتاز کمتر است .
سهام خزانه چیست ؟
سهام خزانه شامل سهام ممتاز و عادی یک شرکت سهامی بوده که از طریق همان شرکت دوباره خریداری می شود یعنی شرکت سهام خریداری شده خود را در بورس مجددا خریداری می کند طبق استانداردهای حسابداری سهام خزانه یک دارایی به شما نمی آید و سود خرید و فروش آن میان سهامداران توزیع نمی شود همچنین از حقوقی مانند حق رای ارزش ذاتی سهام چیست؟ سود سهام برخوردار نمی باشد .
ارزش ذاتی سهام را چگونه کشف کنیم؟
گروه بورس- اعظم شریفی: معاملهگران بورس همواره برای تشخیص نقطه ورود و خروج به سهم به دنبال راههای علمی و روشی برای خرید و فروش موفق سهام هستند.
گروه بورس- اعظم شریفی: معاملهگران بورس همواره برای تشخیص نقطه ورود و خروج به سهم به دنبال راههای علمی و روشی برای خرید و فروش موفق سهام هستند. البته روشهای مختلفی برای تعیین زمان مناسب برای تصمیمگیری در بازار سهام وجود دارد که توجه به ارزش ذاتی سهم یکی از این معیارها است.ارزشذاتی در واقع همان ارزش واقعی هر سهم است که در نتیجه تجزیه و تحلیل عوامل موثر بر وضعیت یک شرکت پس از بررسیهای دقیق به دست میآید. ارزش ذاتی در بیشتر مواقع با ارزش روز سهام تفاوت دارد و همین مسالهای است که برای سرمایهگذاران زیرک فرصت کسب سود را فراهم میکند. دلایل تفاوت ارزش ذاتی با ارزش جاری، چگونگی کشف و به کارگیری آن در معاملات موضوع گفت و شنود با دکتر علی رحمانی مدیرعامل سابق شرکت بورس و استاد دانشگاه است که در ادامه میخوانید.
مفهوم ارزش ذاتی سهام چیست؟
ارزش فعلی جریانات نقدی که سهام یک شرکت در آینده برای سرمایهگذاران ایجاد میکند، تعیینکننده ارزش ذاتی سهم است. بنابراین، سود مورد انتظار آینده شرکت یکی از مهمترین عوامل در تعیین قیمت است. به این ترتیب سهامداران ارزش ذاتی سهام را با توجه به نرخ رشد آینده شرکت مشخص میکنند.
چرا بین قیمت سهام و ارزش ذاتی تفاوت وجود دارد؟
در برآورد جریانهای نقدی آینده عدم اطمینانهایی وجود دارد که هر کدام از سهامداران براساس درک و مفروضات خود اقدام به برآورد آنها میکنند. این در حالی است که رویدادهای بعدی در عالم واقعیت است که تعیینکننده روند قیمتی سهم براساس سودآوری واقعی میشود. اگر فضای خوشبینی در بازار حاکم باشد، ارزش جاری بالاتر از ارزش ذاتی سهم قرار میگیرد و در حالت بدبینی هم معمولا تخمینها از واقعیت که بعدها اتفاق میافتد، محتاطانهتر است.
آیا سهام هر یک از شرکتها ارزش ذاتی مشخص دارد یا بسته به نوع نگاه سرمایهگذار متفاوت است؟
از آنجا که در روشهای متفاوت، مفروضات و نرخهای تنزیل متفاوتی برای جریانهای نقدینگی و تعیین ارزش ذاتی در نظر گرفته میشود، ارزش ذاتی هم نزد کارشناسان متفاوت با اختلافاتی همراه است.
چگونه میتوان از واقعبینانه بودن فرضیات در کشف ارزش ذاتی سهام مطمئن شد؟
برای محاسبه ارزش ذاتی با دو مرحله مواجه هستیم: تعیین جریانات نقدی آتی سهم و تعیین نرخ بازده مورد انتظار برای تنزیل جریانات نقدی آتی با توجه به ریسک سهم.
در بازار سرمایه ایران بیشتر به بخش اول این فرآیند توجه میشود، یعنی بیشتر تلاشها معطوف به تعیین سود سالهای آینده است، اما برای نرخ تنزیل معمولا یک نرخ ثابت (مثلا ۲۰ درصد) برای همه شرکتها در نظر گرفته میشود و کمتر به این موضوع توجه میشود که جریان نقدی سهامهای مختلف دارای درجات ریسک مختلف هستند و بنابراین نرخ بازده مورد انتظاری که برای تنزل جریانات نقدی آنها استفاده میشود نیز، باید متفاوت باشد.
اگرچه کارشناسان براساس تئوریها و مدلهای علمی نظیر مدل گوردون اقدام به محاسبات ارزش ذاتی میکنند، اما در نهایت واقعیتهای بعدی ممکن است ما را به تردید برساند. زیرا خاصیت بازار سهام این گونه است که همواره ریسک و شرایطی خارج از مفروضات اساسی ما تاثیراتی را بر روند قیمت سهام میگذارند که ما نمیتوانیم در محاسبات خود آنها را لحاظ کنیم.
در هر صورت تعیین ارزش ذاتی بحثی فنی و تئوریک است و راهاندازی شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری نیز برای ارائه این محاسبات صحیحتر به بازار شکل گرفته است.
آیا همه سهام لزوما در بلندمدت به ارزش ذاتی میرسند؟
رفتار قیمت سهام در بلندمدت حتما به سمت میانگین ارزش ذاتی میل میکند.
اگر سهمی ارزان باشد بازار اثر عوامل بنیادی را که قیمت بالاتری از قیمت بازار برای سهم را موجه میکنند کاملا درنیافته است؛ اما به محض اینکه بعضی سرمایهگذاران این وضعیت را تشخیص دهند و خرید این سهم را آغاز کنند، افزایش قیمت شکل میگیرد. از طرفی برای سهامی که ارزش بازار آن گران است وقتی سرمایهگذاران متوجه گرانی قیمت میشوند فروش خود را آغاز کرده و سبب کاهش قیمت بازار میشوند.
به این ترتیب تصحیح قیمتها براساس ارزش ذاتی شکل میگیرد و مشارکتکنندگان در بازار به طور مکرر اشتباهات خود را اصلاح میکنند.
چرا بسیاری از سهام زیانده بدون توجه به ارزش ذاتی رشد میکند، ولی برخی سهام قوی راکد هستند؟
لزوما این طور نیست. گاهی اوقات سهامداران تقاضای خود را برای سهمی که ارزنده تشخیص میدهند وارد میکنند، ولی فروشندهای وجود ندارد یا اینکه روند معاملات سهام شرکتهای زیانده با بازارسازی و حمایت سهامدار عمده جذاب شده و مورد توجه قرار گرفته است، اما این مساله اصل توجه به ارزش ذاتی را برای سرمایهگذاران زیر سوال نمیبرد.
آیا تمرکز بر ارزش ذاتی سهام فرصت نوسانگیری کوتاهمدت را از ما نمیگیرد؟
تعیین ارزش ذاتی با محدودیتهایی توام است، چون بازار معمولا ارزش واقعی را به کندی تشخیص میدهد. بنابراین اگر با تمرکز بر ارزش ذاتی و شناسایی شرکتهایی که و پایینتر از ارزش خود قرار دارند، وارد بازار شویم. هرچند در عمل نوسانگیری را از دست میدهیم، اما مطمئن باشید پاداش خردورزی و صبر خود را در بلندمدت به میزانی به مراتب بهتر از نوسانگیران خواهید گرفت.
نسبت قیمت به درآمد یا سود هر سهم (P/E) چیست و چه کابردی در تحلیل دارد
نسبت قیمت به درآمد (سود هر سهم) یکی از نسبتهای مشهور در ارزیابی ارزش یک بنگاه تجاری در سطح خرد و صنعت در سطح کلان میباشد. این نسبت توسط یک تحلیلگر مشهور و یکی از مشاوران «وارن بافت» به نام «بنجامین گراهام» به صورت گستردهای توسعه یافت.
«گراهام» متولد سال ۱۸۹۴ در لندن بود و خانواده او از همان دوران کودکی وی به ایالات متحده مهاجرت کردند. آنها در نتیجه بحران کوتاهمدت بانکی سال ۱۹۰۷ کل پسانداز خود را از دست دادند. «گراهام» به همراه یکی از دوستانش به نام «دیوید داد» و با همکاری «اروینگ کان» در سال ۱۹۳۴ کتابی نوشت به نام «تجزیه و تحلیل اوراق بهادار» که شهرت جهانی پیدا کرد. مفاهیمی از قبیل «ارزش ذاتی» و «حاشیه امن» برای اولین بار در این کتاب معرفی ارزش ذاتی سهام چیست؟ شدند و اکنون به وفور در تحلیل فاندامنتال بنگاهها و صنایع مورد استفاده قرار میگیرند.
«گراهام» کتاب مشهور دیگری دارد به نام «سرمایهگذار خبره» که این کتاب نیز اکنون به عنوان یک کتاب بنیادی در بین فعالان بازارهای مالی شناخته میشود.
محاسبه و کاربرد مفهومی P/E
محاسبه نسبت P/E تقریبا بسیار ساده است اما تجزیه و تحلیل و تفسیر آن دارای پیچیدگیهای خاصی است و به مانند «سود هر سهم» یا EPS یکی از مشهورترین محاسبات تحلیل فاندامنتال به شمار میشود. این نسبت به سادگی از تقسیم قیمت هر سهم به سود هر سهم محاسبه میشود اما تفسیرهای متفاوتی از آن میشود و گاها نیز برای محاسبه ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم شرکت مورد استفاده قرار میگیرد.
P/E = قیمت هر سهم / سود هر سهم
اگر قیمت سهم شرکتی برابر ۵۰۰ تومان باشد و این شرکت سود هر سهم سالانه ۱۰۰ تومانی را اعلام کرده است، نسبت قیمت به درآمد یا سود هر سهم شرکت برابر ۵ خواهد بود. این عدد بدین معناست که سرمایهگذار حاضر است به هر ازای هر تومان سود شرکت ۵ تومان بپردازد. در برخی تحلیلها گاها دیده شده که عدد ۵ را به این صورت تفسیر میکنند که ۵ سال زمان میبرد که سرمایهگذار بتواند از محل درآمد (یا سود) سرمایهگذاری خود کل سرمایه خود را بازیابی کند.
به همین دلیل است که این نسبت در واقع ما را به آینده ارجاع میدهد، یعنی سرمایهگذاران بر اساس آینده در زمان حاضر اقدام به سرمایهگذاری میکنند. اساسا کل سرمایهگذاری در بازارهای مالی مبتنی بر انتظارات آینده و میزان بازدهی است که قرار است در آینده کسب کنند. این نسبت نیز یکی از نسبتهای مشهوری است که میزان بازدهی سرمایهگذاری در آینده را به طور نسبی نشان میدهد.
همچنین گاهی اوقات تحلیلگران نسبت «قیمت به درآمد» را با روشهای دیگری محاسبه میکنند که ممکن است نتیجه آن با نسبت قیمت به درآمد بازار متفاوت باشد. این P/E برآوردی جنبه مقایسهای دارد و میتواند در ارزشگذاری سهام شرکت مورد استفاده قرار بگیرد. به عنوان مثال اگر برآورد P/E در مقایسه با P/E بازار که از طریق قیمت روی تابلوی بازار به دست آمده است بیشتر باشد، با توجه به اینکه سود هر سهم شرکت در طول سال ثابت است نشان میدهد که قیمت باید افزایش یابد تا P/E بازار با P/E برآوردی یکسان شود. این در حالت کلی به معنای ارزنده بودن یک سهم است چرا که هنوز ظرفیت افزایش قیمت بر اساس محاسبات انجام شده وجود دارد. به تعبیری در اینجا میتوان گفت سهم Undervalue است یعنی پایینتر از ارزش واقعی آن در حال معامله است. برعکس آن نیز صادق است و اگر P/E برآوردی نسبت به P/E بازار کمتر باشد به معنای این است که سهم Overvalue شده است و دیگر ارزش خرید ندارد.
همچنین تحلیلگران گاهی اوقات از طریق P/E اقدام به ارزشگذاری سهم یک شرکت میکنند تا بفهمند که اساسا شرکت با این قیمت روی تابلو برای سرمایهگذاری ارزنده است یا خیر. تحلیلگران با استفاده از روشهای محاسباتی خاص خود P/E برآوردی را به دست میآورند و سپس آن را در سود هر سهم شرکت ضرب میکنند. نتیجه به دست آمده در واقع قیمت یا ارزش هر سهم شرکت است. سپس این قیمت را که ارزش واقعی شرکت را نشان میدهد با قیمت روی تابلو یعنی قیمتی که سهم این شرکت در حال معامله است مقایسه میکنند. اگر قیمت برآوردی از قیمت روی تابلو بیشتر بود به معنای ارزنده بودن شرکت و اگر کمتر بود به معنای غیرارزنده بودن شرکت برای سرمایهگذاری است.
در حالت کلی این نسبت یک نسبت تفسیری است. دلیلی که تحلیلگران خود اقدام به محاسبه این نسبت میکنند دیدگاه آنها نسبت به روشهای حسابداری تحلیلگران خود شرکت در محاسبه سود هر سهم است. آنها بر این عقیده هستند که روشهای مورد استفاده دقیق نیست و لذا خود اقدام به محاسبه این نسبت میکنند و سپس آن را مورد مقایسه قرار میدهند. به همین دلیل است که نتایجی که این نسبت ارائه میدهد کاملا غیرقطعی است و انتظارات بازار که در این نسبت وجود دارد کاملا تئوریک است و ممکن است انتظارات بازار بر اساس برآوردهای تحلیلگران حرکت نکند.
مفهوم بالا و پایین بودن P/E
بالا و پایین بودن P/E یک بنگاه تجاری یا یک صنعت نیز کاملا نسبی است و هیچ تحلیلگری نمیتواند حد و حدودی قطعی در قالب یک رقم تعیینشده برای این نسبت مشخص کند. در حالت کلی چنین تفسیر میشود که اگر P/E یک بنگاه یا صنعت بالا باشد انتظار میرود در آینده سود هر سهم شرکت افزایش پیدا کند یا اینکه قیمت سهم کاهش یابد تا به حالت تعادل برسد. برعکس آن نیز صحیح است یعنی اگر P/E یک شرکت پایین باشد به معنای این است که یا سود هر سهم شرکت در آینده باید کاهش پیدا کند یا اینکه قیمت سهم افزایش پیدا کند تا این نسبت به وضعیت تعادل برسد.
اما اینکه وضعیت تعادلی این نسبت در چه نقطهای قرار میگیرد بستگی به فاکتورهای اقتصادی و تاریخ شرکت یا صنعت دارد. فاکتورهایی از قبیل نرخ رشد سودآوری شرکت و نرخ رشد قیمت سهام این شرکت و سایر فاکتورهای اقتصادی دخیل در ارزش شرکت باعث شدهاند یک نرخ P/E میانگین برای هر بنگاه یا صنعت ایجاد شود. تحلیلگران با توجه به این نرخ میانگین و محدوده تعادلی، بالا و پایین بودن این نسبت را در مقایسه با این میانگین در نظر میگیرند.
به عنوان مثال میانگین P/E برای شاخص «اس اند پی ۵۰۰» آمریکا از ۴٫۷۸ در تاریخ دسامبر ۱۹۲۰ تا ۴۴٫۲۰ در تاریخ دسامبر ۱۹۹۹ نوسان داشته است. بنابراین به ارزش ذاتی سهام چیست؟ استثنای برخی دورههای کوتاه در بازه زمانی ۱۹۲۰ تا ۱۹۹۹ نرخ P/E عمدتا بین محدوده ۱۰ تا ۲۰ نوسان داشته است. میانگین P/E بازار سهام آمریکا از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۵ حدود ۱۴ بوده است. بنابراین P/E میانگین بازارها بر اساس نرخ رشد انتظاری سود، ثبات نرخ انتظاری رشد سود، تورم انتظاری و بازدهی سرمایهگذاری در بازارهای رقیب متفاوت است.
نکته دیگری که ذکر آن در اینجا اهمیت دارد این است که در شرکتهای زیانده که زیان هر سهم را گزارش میکنند اساسا محاسبه نسبت P/E محلی از اعراب ندارد.
دیدگاه شما