اولین اقدام سازمان بورس و اوراق بهادار در یکسال اخیر، راه اندازی آتی سکه بر روی صندوق طلای لوتوس بوده است که بعنوان یک تابو شکنی ،اقدام بسیار موثری بود که توانست بحث آتی سکه و طلا را دوباره زنده کند. یکی دیگر از برنامه های مدنظر سازمان بورس و اوراق بهادار در راستای توسعه بازار مشتقه ، بحث راه اندازی hedge fund ها میباشد. hedge fund ها یکی از صندوق هایی هستند که در حوزه آتی و آپشن فعالیت میکنند.برای توضیح بهتر این موضوع دو مثال مطرح میکنم: یک مثال مثبت در مورد زمان بزرگ شدن بازاربدهی در ایران می باشد. وقتی بازار بدهی ما بزرگ شد که صندوق های پر درآمد ثابت و قدرتمندی داشتیم. مردم با مفاهیم اوراق بهادار با درآمد ثابت آشنا نبودند. اما وقتی ما این صندوقها را توسعه دادیم و بزرگ کردیم و به تبع آن بازار بدهی را راهاندازی کردیم، یک بازار بسیار سرحال و شاداب و پر عمری شکل گرفت. اما در مقابل یک مثال عکس و منفی، باز سهام بود. در سال گذشته بازار سهام نوسانات بسیار گسترده ای داشت. در آن بازار وقتی که ما صندوق های سهامی را نداشتیم، مردم می آمدند و به صورت مستقیم وارد بازار سرمایه میشدند و این امر نیز باعث متضرر شدن تعداد زیادی از مردم و سرمایه گذاران شد.
معامله موفق از طرز فکر بهره میگیرد
مهم نیست که چقدر پول دارید، مهم نیست که تاچه اندازه در تحلیل تکنیکال ماهر هستید و مهم نیست که تاچه اندازه فکر میکنید راجب معامله کردن علم و دانش دارید، اگر شما دارای طرز فکر درست نباشید، هیچگاه نمیتوانید در مارکت به درآمد مستمر برسید.
موفقییت یا شکست شما در مارکت از طرز فکر شما نشأت میگیرد. اکثر معامله گران آشنایی با جنبه ی روانی معامله کردن دارند و میدانند که چقدر مهم هست اما برای فراگیری این جنبه ها سستی میکنند و گاه آنرا پشت گوش می اندازند و یا به کل آن را رد میکنند که هر دو اشتباه بسیار بسیار بزرگی هستند.
اگر با طرز فکر نادرست معامله کنید فرقی نخواهد داشت که چه مقدار پول دارید و یا اینکه در استراتژی خود استاد هستید. شما در نهایت خود را برای شکست آماده میکنید. هیچ استراتژی ای و هیچ حجم پولی نمیتواند برای شما پول بسازد اگر که به طرز صحیح راجب معامله گری فکر نکنید.
اجازه دهید بیشتر در مورد اهمییت جنبه های مختلف روان شناسی معامله گری صحبت کنیم زیرا این بحث شما را آماده خواهد کرد برای بهتر متوجه شدن طرز فکر معامله گری.
ریسک کردن در ذهن شما تاثیر میگذارد
چه بخواهید یا نه ریسک کردن در ذهن شما تاثیر میگذارد. یکی از مهمترین فاکتورها در بدست آوردن و تکمیل طرز فکرصحیح معامله گری این است که بادقت میزان رسیکی که در هر معامله متحمل میشوید را مدیریت کنید. ریسک کردن بیش از حد تحملتان از همان شروع معامله ذهن شما را آلوده میکند و این آلودگی به دیگر جنبه های معامله گری نیز سرایت خواهد کرد. و این شما را بیش از حد احساساتی میکند و حواس و اعصاب شما را پیوسته بیش از حد درگیر معامله میکند.
اگر شما خود را بیش از حد درگیر معامله و تحلیل کنید، بیش از اندازه درگیر احساسات شوید احتمال اینکه بتوانید معامله ی موفقی را تجربه کنید کم میشود . علت اینکه شما بیش از حد توجه و حساسیت به خرج میدهید، این است که شما ریسک زیادی را متحمل شده اید. همبستگی زیادی وجود دارد بین اینکه چقدر ریسک میکنید و چقدر احساساتی میشوید. و حتما میدانید که احساساتی شدن چطور موجب از دست رفتن سرمایه تان میشود.
راه حل این است که معاملات خود را با حجم کم شروع کنید و میزانی که برای ریسک کردن راحت هستید را پیدا کنید . در این معالات شما دچار غلبه احساسات نمیشوید. با حجم خیلی کم شروع کنید که نخواهید مرتبا به شکست و از دست رفتن سرمایه تان فکرکنید. در غیر اینصورت شما به چارت ها مثل چسب میچسبید و احتمالا خواب شبتان را از دست میدهید. اگر به این حالت دچار شدید بدانید که راه را اشتباه آمده اید و باید به نقطه اول بازگردید و میزان ریسکتان را کاهش دهید.
واضح است که ریسک پذیری هر فرد بسته به شرایط مالی، مهارت و تجربه و … با فرد دیگر متفاوت است. شاید کمی زمان ببرد که sweet spot (فراچارت: حد راحتی) خود را بیابید.
سطح انتظارات و توقع خود از بازار را معقول کنید
معامله گران مبتدی معمولا با توقعات نادرست و غیر واقعی وارد مارکت میشوند. توقع نادرست راجب به مدت زمانیکه طول میکشد تا معامه گری را درست یاد بگیرند، چقدر زمان میبرد تا مستمرا سود کنند یا حتی تا چه اندازه قرار هسن که معامله موفق داشته باشند.
زمانیکه شما با ذهنی مملو از انتظارات غیرواقعی شروع میکنید در واقع خود را برای صدمات روحی آماده کرده اید.
بعضی از مبتدیان بدنبال این هستند که همه ی معاملاتشان را یه معامله موفق بدل کنند در صورتیکه باید خاطرنشان کنم که بهترین و کارا ترین استراتژی های معامله گری تضمین کننده 60% معاملات موفق هستند (حتی کمتر ، تازه در صورت اجرای صحیح استراتژی).
این به این معنی است که شما در 40% بقییه معاملاتتان شکست راتجربه خواهید کرد و شما ازاول نمیدانید که کدام معامله منتج به شکست خواهد شد یا پیروزی.
با آماری که راجب درصد تعداد معاملات درست دادم، جای تعجب نیست که برخی معامله گران آماتور صبر و نظم و تقید خو درا نسبت به استراتژی از دست بدهند و مبتلا به over-trading (فراچارت: معاملات بیش ازحد عموما بعلت عجله و توقع نادرست از مارکت) شوند و مسیری را شروع میکنند که در نهایت منجر به از دست رفتن حسابشان میشود.
شما میبایست تمام جنبه های احساسی خود را برای معامله کنار بگذارید . همراه با مدیریت ریسک که پیش تر صحبت کردیم، در کنار انتظارات درست از بازار شما میتوانید به کنترل کردن احساسات خود کمک کنید.
سادگی استراتژی خیلی مهم است
بشریت تمایل به موضوعات پیچیده دارد تا جاییکه موضوعاتی را که نیاز به برخورد ساده دارند را خواسته یا ناخواسته پیچیده میکند. زمانیکه شما دارای یک استراتژی بسیار پیچیده و بهم ریخته هستید احتمالا این اولین موردی است که شما را برای داشتن طرز فک رغلط سوق میدهد . در این مواقع حیاتی است که شما در استراتژی خود تجدید نظرکنید و ذهن خود را پاک و خلوت کنید و از استراتژی های ساده (فراچرات: نایل فولر از معامله گران سبک پرایس اکشن است و مقصود او از استراتژی ساده، پرایس اکشن می باشد) استفاده کنید.
بهترین و موثرترین راه برای تحلیل چارت، تشخیص صحیح روند و محدوده های احتمالی حمایت و مقاومت است. البته این سخت ترین بخش معامله نیست. سخت ترین بخش های یک معامله شامل مدیریت سرمایه و ریسک، روانشناسی معامله، نحوه برخورد با سود و مدیریت معامله است، که اگر شما دارای یک چارچوب ذهنی شلوغ باشید قطعا محصول یک استراتژی شلوغ و پیچیده خواهد بود و این مراحل سخت، بیش از پیش سخت خواهند شد.
در نهایت اگر شما میزان ریسکی که با آن راحت هستید را بیابید و بدون داشتن توقعات نادرست و با استراتژی ساده ولی مفید وارد مارکت شوید گام اساسی را برای داشتن و حفظ طرز فکر درست برداشته اید.
نرخهای غیرواقعی از بین میرود
بازار متشکل ارزی با هیأت مدیرهای شامل ۵ شخص حقوقی با عنوان یک OTC از سهشنبه به ثبت شرکتها خواهد رسید و به پشتوانه نرمافزار بومی معاملاتی فرابورس در ساختمان فردوسی بانک مرکزی آغاز به کار خواهد کرد.
بازار متشکل ارزی با هیأت مدیرهای شامل ۵ شخص حقوقی با عنوان یک OTC از سهشنبه به ثبت شرکتها خواهد رسید و به پشتوانه نرمافزار بومی معاملاتی فرابورس در ساختمان فردوسی بانک مرکزی آغاز به کار خواهد کرد.
به گزارش رجانیوز به نقل از فارس، شورای پول و اعتبار در راستای ساماندهی وتوسعه بازار Spot و فرابورس بازار شفاف، منصفانه و کارای ارز مطابق صورتجلسه ۱۲۶۴ مورخ ۱۸ دیماه ۹۷ با راهاندازی بازار متشکل معاملات ارزی با عنوان بازاری خودانتظام موافقت کرد.
تازهترین خبرها حاکی است، این بازار با عنوان یک بازار خارج از بورس با پیشخوان مجازی (OTC) با هیأت مدیرهای متشکل از ۵ شخص حقوقی شامل یکی از شرکتهای فعال در زمینه خدمات انفورماتیک بانک مرکزی، فرابورس،کانون صرافان ایران، کانون بانکهای خصوصی و کانون بانکهای دولتی از روز سهشنبه به ثبت شرکتها خواهد رسید.
این در حالی است که با توجه به تشکیل هیأت موسسان و صورتجلسه آن هماکنون هیأت مدیره مذکور در انتظار تأیید صلاحیت از مراجع ذیصلاح همچون حراست کل کشور و آغاز اقدامهای اجرایی پس از ثبت شرکت در اداره ثبت شرکتها هستند.
به گزارش فارس، بازار متشکل ارزی همچون ارکان بازار سرمایه از تابلوی معاملاتی مستقلی برخوردار خواهد بود که تحت نظارت بانک مرکزی راهبری خواهد شد. با این همه نرمافزار معاملاتی این بازار مبتنی بر بستر نرمافزار بومی شرکت فرابورس ایران است که به طور مستقل در این بازار فعالیت خواهد کرد.
انتظار میرود نحوه فعالیت بازار متشکل معاملات ارزی مطابق با سازوکار معاملات در بازار سهام ایران باشد و مطابق با آنچه که تعیین شده قرار است ۵ یا ۶ ارز در این بازار با حضور بازیگرانی شامل حدود ۶۰۰ صرافی رسمی بانکی و غیربانکی و همچنین با حضور بانکها، عرضهکنندگان عمده و بانک مرکزی دادوستد شود.
اگرچه هنوز زمان مشخصی برای فعالیت این بازار تعیین نشده اما بازار متشکل معاملات ارزی برمبنای تعیین کشف نرخ صحیح و شفاف و اصلاح قیمتی یا به عبارتی ثبات قیمتها که به تبع آن آرامش در سایر بازارهای موازی را در پی خواهد داشت، فعالیت خواهد کرد.
بازار متشکل ارزی به عنوان یک بازار خودانتظام از دستورالعمل و مقرراتی برخوردار خواهد بود که به محض ثبت آن در نزد ادراه ثبت شرکتها از سوی شورای پول و اعتبار تدوین و تبیین خواهد شد.
در گام نخست بازار متشکل معاملات ارزی، فرایند معاملات به صورت نقدی (SPOT) خواهد بود و در ادامه نیز بر اساس نیازسنجی و پیشبینی آن در آینده ابزارهایی همچون گواهی سپرده ارزی و یا اوراق آتی ارز نیز در آن به کار گرفته خواهد شد.
بر اساس این گزارش بازار متشکل معاملات ارزی در یکی از سالنهای بزرگ ساختمان فردوسی بانک مرکزی آغاز به کار خواهد کرد و هر نرخی که در این بازار با عنوان قیمت روز اسکناس کشف قیمت شود، با عنوان مبنای قیمت و تعیینکننده نرخها در بازار رسمی و غیررسمی همچون کانالهای ارزی کانادا، ترکیه و یا دبی شود تا به این ترتیب نرخ غیررسمی و غیرواقعی در بازار ارز از بین برود.
تنها ابهام در مورد راهاندازی بازار متشکل معاملات ارزی برای بازیگران این بازار هماکنون نحوه به کارگیری معافیتهای مالیاتی و اعمال این معافیتها در فرایند معاملات این بازار است؛ چراکه بازیگران این بازار هنوز اطلاعی از اینکه قوانین مالیاتی و معافیتها آیا مشابه بازار سهام در لحظه انجام معامله اعمال خواهد شد و یا در فرایندی زمانبر محاسبه میشود، ندارند. این موضوع قطعا یکی از عوامل مهم برای رغبت بازیگران بازار به منظور ورود به بازار متشکل ارزی و شفاف شدن معاملات این بازار است.
تحلیل بازارهای مالی در سال 1400 – بخش دوم
بازار داراییها (asset markets) در سال های 1398 و 1399 شاهد رشدهای قابل ملاحظه ای در قیمت ها بوده است. قیمت های سهام، مسکن، خودرو، و طلا (که حالا کاهشی شده) به دنبال پرش قیمت ارز، رشدهای چشمگیری داشتهاند.
فرض غالب آن است که قیمت همه دارایی ها به دلیل انتظارات تورمی و اعتقاد به معجزه افزایش دائمی قیمت ها از طرف عوام در بازار سرمایه طی سال های 98 و 99 از نرخ رشد نقدینگی فاصله گرفته است. اینکه بازگشت به میانگین رخ داده باشد، سؤال عمده ای است که بسیار پرسیده میشود.
تورم مجدد قیمت دارایی ها در سال 1400 بعید به نظر میرسد. هم اکنون در مورد قیمت ملک، بهرغم سطح تولید نازل آن، شاهد افزایش نیستیم. به دلیل فراتر از هدف رفتنِ (overshoot) قیمت ملک و به رغم عرضه کم، بازار کشش ندارد؛ حجم معاملات به شدت کم شده است، چرا که تقاضای سفته بازانه (غیرمصرفی) هم کاهش یافته است. بنابراین، نقدینگی جدید سال 1400 روی این دارایی تمرکز نخواهد یافت، بلکه overshoot قیمت ها را تعدیل خواهد کرد.
البته توجه به چسبندگی قیمت ها در این بخش مهم است، یعنی تعدیل قیمت صورت نمیگیرد. مالکان کاهش قیمت نخواهند داد، بلکه تورم سال 1400 و شاید 1401 لازم است تا قیمت ها تعدیل شود و بخش از رکود خارج شود.
بازار سهام چطور؟ آیا تعدیل لازم صورت گرفته است؟ آیا overshootای که به دلیل انتظارات و حضور میلیونها نفر معاملهگر اتفاق افتاد، اصلاح شده است؟ میتوانیم انتظار داشته باشیم که به میانگینهای تاریخی برگشته باشیم؟
ظاهراً بعد از اُفت یک میلیون واحدی، باید بگوییم بازار هر چقدر هم که تند رفته باشد، اکنون میباید به میانگین تاریخی خود برگشته باشد، هر چند که تعدیل به دلیل محدودیت دامنه نوسان بطئی صورت گرفت.
به علاوه، در بخشی از بازار، به ویژه در زیربخش سهام شرکتهای کوچک فرابورس، شاهد رفتاری شبیه به بازار املاک هستیم، و شاید قیمت بعضی از سهام هنوز هم خوب نباشد. در این زیربخش، به دلیل دامنه نوسان، در بعضی سهام شاهد رفتاری مشابه بازار املاک هستیم. منظورم مسئله چسبندگی قیمت ها در بازار مسکن و تابع قیمت هاست.
در بازار این سهام نیز برخی بازارگردانان با پرنکردن حجم مبنا، تلاش میکنند اصلاح قیمت به سرعت رخ ندهد و امیدوارند که تورم و پیشرفت پروژهها قیمت ها را پر کند؛ یعنی قیمت های overshoot شده را پر کند.
تعادل دیرهنگامِ بازار
ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا وقتی قیمت انبوهی از سهام مناسب است، قیمت های بازار پایداری نشان نمیدهند. علت اصلی حضور میلیونها معاملهگر ناآگاه در بازار است. با حضور انبوهی از معاملهگران در بازار سرمایه ، به دلیل اتفاقاتی که در سال های 1398 و 1399 رخ داده، بازار همه سهام را با یک چوب میراند.
بنابراین، چون معاملهگران ناآگاه بین بخشهای مختلف بازار ( cross-section ) تفاوت دلاری و غیردلاری نمیگذارند، قیمت سهام متعادل شده بازار، یعنی قیمت آن سهامی که از تورم داخلی و قیمت بالاتر کالاهای اساسی در دنیا منتفع می شوند، هم از افزایش بی بهره نمییابیم. از اینرو، بازار سهام و موقعیت شاخص را دلپذیر نمییابیم.
مشکل سرمایهگذاران ناآگاه که مستقیم در بازار معامله میکنند، جدی است. این سرمایهگذاران که قیمت ها را با آن سرعت در اواخر سال 98 و اوایل سال 99 بالا بروند، و نهادهای مالی آگاه بازار هم متأسفانه جلودار آنها نشده و خود همرنگ جماعت شدند، حالا هم که قیمت ها عمدتاً متناسب شده است، نمیگذارند بازار در متوسط قیمت های تاریخی خود تثبیت شود، و تعادل جدیدی برقرار شود.
یادمان نرفته است که از ابتدای سال 1399 تا پایان آن، بازار 140 درصد رشد قیمت داشته است، هر چند چنین بازدهای نصیب دیرآمدگان به بازار نشد و متأسفانه امروز آنان از بازار رانده شدهاند. اما نرخ 140 درصد به هر حال بازده بالایی است. بورس 140 درصد در سال 1399 بازده میدهد، اما بخش اعظم مردمی که مستقیم در بازار وارد شدهاند، شاکی هستند و خود را مالباخته تلقی میکنند.
چرا اینگونه شد؟ چون معاملهگران فراوان در بورس داشتیم. بورس که نباید چند میلیون معاملهگر داشته باشد که خود سهام معامله کنند. بورس باید چندین میلیون سرمایهگذار داشته باشد و نه معاملهگر. بعید است در بورس نیویورک هم به این اندازه معاملهگر داشته باشیم. مشکل چند میلیون معاملهگر آن است که 90 درصد آنها ناآگاهانه معامله میکنند و اصطلاحاً معاملهگر بازار Spot و فرابورس آگاه (smart trader) نیستند. در نتیجه، مشکلاتی پیش میآید که در سال 99 بار دیگر شاهد آن بودیم.
رفتار سرمایهگذاران آگاه
در چنین شرایطی در سال 1398 و 1399، سرمایهگذاران آگاه چه کردند، و حال چه باید بکنند. در شرایط سال 1399، سرمایهگذاران آگاه به پناهگاههای امن فرار کردند. بیشتر حرفهایها به نقدینه یا شبه نقدها (معادل نقدها) پناه بردند. اگر قبل از ریزش بازار به این کار اقدام کرده باشند، طبعاً انتفاع بزرگی هم داشتهاند. امروز هم به نظر میرسد که اوراق بدهی که با نیاز دولت هم همخوان است، دوباره به بدیل سرمایهگذاری (alternative) در بازار دارایی ها تبدیل شده باشد.
رمزارزها (crypto-currency) هم به دلیل وضعیت نامشخص قانونی و هم به دلیل پیچیدگی محصول و ریسک بسیار بالا، برای عامه سهامداران سرمایهگذاری بدیل نیست. دارایی پیچیدهای است، و احتمالاً چون در آن بازار مثل بازار فارکس میباید با دنیا رقابت کرد، معدودی از آن بازار با موفقیت بیرون خواهند آمد.
یک علت که میشنویم عده قابل ملاحظهای از سهامداران گذشته، بهرغم ریسک بالا و غیررسمی بودن معاملات، وارد بازار رمرزارزها شدهاند، شاید عادت به کسب سود بالا از جنس سود سال های 98 و 99 باشد.
تعداد کسانی که به معجزه کسب سودهای مداوم بسیار بالا معتاد شدهاند، نباید کم باشد. آنان با سودهای بالای کسبشده در بازار سهام امروز پهنه ریسک (exposure) بالای معاملات رمزارز را پذیرا شدهاند. موضوعی که ریشههای آن را فقط در چارچوب اقتصاد رفتاری میتوان تحلیل کرده و توضیح دهیم. پس، دوباره سپرده و اینبار شکل دیگری از آن یعنی اوراق بدهی برای عمده سرمایهگذاران به بدیل سرمایهگذاری بازار تبدیل شده است.
در سال 1400، چون کشش پذیری قیمتی عرضه اغلب کالاها بسیار پایین و در مواردی نزدیک به صفر است، با افزایش قیمت کالاها، عرضه آنها افزایش نخواهد یافت و این فرآیند به نوبه خود موجب تغییر ماهیت کالاهای بادوام به کالاهای سرمایهای میشود. آیا کالاهای با دوام جدیدی وجود دارد که مثل اتومبیل نقدینگی را جذب کند؛ به نظر نمیرسد. اتومبیل و سایر کالاهای بادوام هم در سال های 1398 و 1399 افزایش قیمت جدی داشتهاند، و امکان جذب منابع جدید با هدف سرمایهگذاری ندارند.
طبعاً سرمایهگذار بلندمدت بازار سهام، وقتی بازار را برگشته به میانگینهای تاریخ میداند و قیمت عمده سهام را منطقی میداند، جلوی هر نوع تمایل به فروش خود را مهار میکنند، و روی سهمی که مطمئن است به قیمت مناسب رسیده، خریدار میشود. وقتی اوضاع تثبیت شد، چنین سرمایهگذاری سبد اوراق بهادار خود را دوباره متعادل میکنند.
نقش مدیریت بازار در تحلیل بازارهای مالی
در این شرایط، مدیریت بازار چه رفتاری باید داشته باشد؟ سازمان بورس و اوراق بهادار به مثابه مدیر بازار چه باید بکند؟ میتوان صدها عنوان موضوعی را برشمرد که اقدام مدیر بازار را میطلبد. البته باید اولویت بندی کرد و از مهمترینها شروع کرد؛ باید تدبیر کرد.
از هر گوشه بازار میشود ایراد گرفت و در هر گوشهای میشود اصلاحات انجام داد. مثلاً به ممنوعیتها و محدودیتهای معاملات الگوریتمی میشود اشاره کرد و فضای بازتری برای این معاملات درخواست کرد؛ به پایینبودن میزان سهام شناور میشود اشاره کرد؛ و از مشکلات بازارگردانی میتوان صحبت کرد.
همچنین بیشک، محدودیتهای دامنه نوسان مشکل ساز بوده است؛ کنترل دستکاری قیمت ها در بازار باید با شدت بیشتری انجام شود؛ برای به اصطلاح جلوگیری از ریزش بازار در بسیاری موارد مداخلهها بی معنی بوده است؛ بعضی محصولات بورسی دارای کیفیت نیست؛ نوع نگاه و کنترل مقام ناظر جای بحث فراوان دارد؛ رعایت اصول شرکتداری یا اصول حاکمیت شرکتی در بازار سرمایه میتواند موضوع نقد باشد؛ از نقش دولت در بازار باید کاسته شود؛ و دانش عمومی در بازار پایین است و بازار به سطح دانش بالاتری نیازمند است.
همه این نکات و دهها نکته هم عرض آنها میتواند مورد اشاره قرار گیرد. اما باید تدبیر کنیم، و بتوانیم به مدیر بازار بگوییم که از این انبوه مشکلات، اولویتها کدام است و روی چه نکاتی باید تمرکز کرد و با آنها شروع کرد.
اولویتهای اصلاح بازار
اولویت اول بسط سرمایهگذاری غیرمستقیم است. در چنین شرایطی، مدیر بازار باید به طور گستردهای مدیریت غیرمستقیم را برای سازماندهی انبوه سرمایهگذاران عام و ناآگاه در بازار توصیه کند و الزامات آن را فراهم سازد.
اگر مؤسسات مدیریت دارایی کافی داشته باشیم، و مدیران صندوقها و سبدها با دانش عمل کنند، نه اینکه خود به دنبال عامه مردم راه بیفتند، در آن صورت سرمایهگذاری غیرمستقیم مردم با کارایی صورت میگیرد و مشکلات کمتر میشود. افزایش قابل ملاحظه تعداد و حجم فعالیت صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانها برای اجتناب از درگیری مستقیم مردم عادی در بازار سهام ضرورت اول بازار است.
اولویت دوم، اصلاح دامنه نوسان است. فارغ از نقش دامنه نوسان در گذشته، در شرایط بازار سرمایه گسترش یافته امروز، اعمال دامنه نوسان کمتر لازم است؛ این محدودیت باعث مشکلات زیادی شده است و باید به تدریج حذف شود. کار را با شرکتهایی که درصد سهام شناور بیشتر دارند، و شرکتهای متعبر هستند، باید شروع کرد و به تدریج کل محدودیتها را حذف کرد.
مثلاً طی دو سال 1400 و 1401 باید پای حذف کامل محدودیتهای دامنه نوسان برویم. البته این کار باید به تدریج انجام شود و با توجه به نتایجی که میگیریم پیش برویم. همین نکته را در مورد حجم مبنا نمیتوان گفت. برعکس، حجم مبنا شاید در مواردی باید تقویت هم بشود. اگر ابزاری در اختیار داریم که نواخت سفته بازی را کم کند، باید از آن استادانه استفاده کنیم.
اما ظاهراً اولویت فوری بازار کمک به آن دسته سهامداران تازه وارد به بازار است که زیان کرده و زندگی آنان با مشکل روبه رو شده است. روشن است که چنین حمایتهایی نباید فلهای و عمومی باشد. طبعاً میتوان در سقف معینی به آنان کمک کرد.
مثلاً، آن دسته از سهامداران که گردش سالانه معاملاتشان زیر 100 میلیون تومان بوده، میتوانند مشمول این حمایتها باشند. هر نهاد مالی در هر صنعت هم میتواند راههای حمایت خود را پیدا کند. مثلاً نهادهای مالی مجموعه تأمین اجتماعی میتوانند در سقف معینی (مثلاً 30 میلیون تومان) برای سهام مرتبط با شرکتهای خود اوراق تبعی منتشر کرده و در اختیار سهامداران تازه وارد زیان دیده قرار دهند. اگر هم آن سهامداران به نقدینه نیاز داشته باشند، بانک رفاه در آن مجموعه میتواند به پشتوانه این اوراق تبعی، به آن افراد وام بدهد.
بانکها برای سهام شرکتهای مربوط به خود میتوانند اختیار تبدیل به سپرده بانکی منتشر کنند و دوباره روی این اختیار به سهامدار نیازمند وام بدهند. صَرف وجوه صندوق مربوط به خود بازار (نه صندوق عمومی) برای حمایت از این گروه سهامدار ضعیف (که اتفاقی سهامدار شدهاند) مشکل اخلاقی ندارد. در مورد سهامداران دیگر، طبعاً مسئولیتی متوجه مقامات بازار نیست؛ دیگر سهامداران هم میتوانند برای بهبود بازار صبر کنند و هم با توجه به معاملات قبلی خود، امکان تحمل زیان دارند.
صدور همین اوراق تبعی برای سهامی که طبق نظر ناشر ارزشمند هستند، هجوم به بازار برای عرضه را آرام خواهد کرد. تشویق شرکتها (به کمک نهادهای مالی) به انتشار اوراق تبعی (اختیارهای فروش) برای موفقیت افزایش سرمایهها و حمایت از بازار در شرایط ریزش عمده آن ضروری به نظر میرسد.
مسئولیت نهادهای مالی
اگر مردم دوباره به بازار اعتماد کنند، نهادهای مالی باید طرف اعتماد آنان باشند، و نگذارند که بازار از مسیر خود و ارقام و روند تاریخی خود منحرف شود. منافع بلندمدت نهادهای مالی حمایت از سرمایهگذاران خُرد است که به امید سودی در حد تورم به بازار سرمایه آمدهاند.
خیزش 1398 و 1399 در بازار سرمایه به هر دلیل که اتفاق افتاد، حتی اگر آن دلایل ناشی از ضعف سیاستگذاریها، تحریم ها و سوءمدیریتها در اقتصاد ایران بود، به شکوه بازار سرمایه انجامید و نهادهای مالی موظف بودند استقبال گسترده مردم را پاس دارند و آن حضور پررنگ را پایدار کنند.
بهرغم مشکلات مختلفی که لایههای سیاستگذاری برای بازار سرمایه آفریدند، نهادهای مالی بازار نمیتوانند خود را کنار بکشند، و به عدم ایفای نقش مؤثر خود در کنترل بازار اعتراف نکند. آنها هم دچار احساسات و وسوسههای بازار سرمایه شدند؛ آنها نیز همرنگ جماعت شدند، و به جای اینکه در جهت حفظ منافع بلندمدت خود، از پایداری بازار حمایت کنند، در بینظمیهای آن نقش بازی کردند.
برای نهادهای مالی فعال در بازار سرمایه، حفظ بازار غیر از تأمین سود بلندمدت؛ اهمیت فکری، اخلاقی، و ملی هم دارد. اگر به آزادی میاندیشیم، یعنی به بازار رقابتی، به تجارت آزاد، و به مالکیت خصوصی باور داریم، ناچاریم به بازار سرمایه رقابتی و سالم بیندیشیم.
آنچه در بخشی از سال های 98 و 99 بر بازار سرمایه گذشت، نشانی از بازار رقابتی نبود؛ نشانهای از اهمال بود؛ نشانهای از اعتقاد سرسختانه نهادهای مالی به حمایت از سهامداران ناآگاه و بخش واقعی اقتصاد ایران نبود .
نهادهای مالی ایران میباید براساس استعدادهای بازار سرمایه، جویای اعتبار برای خود باشند؛ باید خود را نگهبان معیارهای فرهنگ کارایی در بازار سرمایه بدانند. اتفاقاتی که در آن ماههای در عین حال پرشور در بازار سرمایه رخ داد، باید بار عذاب وجدانی را بر دوش مدیران نهادهای مالی گذاشته باشد.
در تاریخ تحول بازارهای سرمایه، همواره منزلت را برای نهادهای مالی قائل شدهاند. مدیران نهادهای مالی میباید انگیزههای پایداری در درون خود برای مسئولیتهایی بیابند که در قبال بازار و سرمایهگذاران عادی دارند.
مدیران این نهادها باید دریافتهای مشخصی از تعهد ملی و روشنفکرانه خود در قبال بازار سرمایه، بازار رقابتی در مفهوم عام و آزادی داشته باشند. باید روشن باشد که معنویات آنان چگونه در نفس رسالتی که در قبال بازار دارند رسوخ کرده و آن را شکل میدهد.
نفس احساس تعهد خود بدل به نوعی نقطه اتکا میشود که از آن نقطه بتوانند بهتر رابطه بازار سرمایه، بازار رقابت و آزادی را درک کنند. آرمانها در موارد بسیار با هم در تعارضاند: آرمان کسب درآمد نهاد مالی نباید ناسازگار با هدف آنها برای توسعه کشور و تلاش توده مردم برای مقابله با تورم باشد. انتخاب هر تصمیم درست طبعاً با خُسران کوتاه مدتی همراه است.
اما آیا به راستی نمیتوانستیم بخشی از خُسران کوتاه مدت نهادهای مالی در ماههای هیجانی نیمه دوم 98 و نیمه اول 99 را با سود معتدلتر بلندمدت سال های بعد (که درهم نشکستن زندگی و منافع سهامداران ناآگاه را بی هیچ نقص اخلاقی دربرداشت) تاخت بزنیم.
مدیران نهادهای مالی برخلاف عامه مردم باید از آرامش آدمهای بزرگ بهره برده باشند تا تعارض ارزشها را به گونهای حل کنند که وقوع نتایج تراژیک گریزپذیر شود. آنان باید از امکانات نهفته در نهادهای مالی در شرکتهای خود باخبر باشند؛ استعدادها و ظرفیتهای خود را برای آرامش بخشیدن و تثبیت بازار بشناسند و از شوروشرهای بازار و سهامداران خُردش بیم نداشته باشند و با آنها وسوسه نشوند، و خود را ملزم کنند که از حصار خِرد اقتصادی و واقعیات بخش واقعی اقتصاد در بازار آشفته خارج نمی شوند.
نهادهای مالی برای پایداری و آرامش بازارها میباید اولویت قائل شوند، زیرا بدون حداقلی از نظم بازار، انتخاب درستی در کار نخواهد بود. سود را میباید به نفع بلندمدت بازار تا حدی قربانی کرد؛ همه خیرهای بزرگ در کنار هم جمع نمی شوند. مدیران این نهادها محکوم به انتخاب هستند، و هر انتخابی طبعاً ممکن است زیانهایی داشته باشد. زیان کردن عامه مردم بیش از همه خبر از نزدیک بودن زیان خود نهادهای مالی میدهد. سود مردم و سود بازار Spot و فرابورس نهادهای مالی پیوندی شریف با هم دارند.
زندگی اخلاقی نهادهای مالی در بازار سرمایه نباید متعارض با منافع بازیگران کوچک در این بازار باشد. دوام بازار به ملازمات اخلاقی آن وابسته است؛ این ملازمات جوهره راستین نگرش درست به بازار سرمایه است. زندگی بازار در زیستن درست آن شکل میگیرد.
مدیران نهادهای مالی چارهای ندارند که معضلات بازار را با روی خوش تحمل کنند، هر چند ممکن است آن مشکلات آنقدر دشوار شده باشند که ضمن تحمل، دیگر حفظ روی خوش محال باشد. نهادهای مالی در هنگامه وحشتی گسترده در بازارهای مالی، باید نقشی به قاعده آرامش بخش در بازار ایفا کنند.
اقدامات و برنامه های سازمان بورس برای توسعه بازارمشتقات
میثم فدایی مدیرنظارت برنهادهای مالی سازمان بورس در نشست بین المللی ابزارمشتقه مطرح کرد:
بوسیله پیشگامان دنیای مالی به روز رسانی شده در شهریور ۱۰, ۱۴۰۰ 2
دکتر میثم فدایی،مدیر نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس و اوراق بهادار،در نشست بین المللی ظرفیت ابزارمشتقه در مدیریت ریسک بازارایران که توسط گروه پیشگامان دنیای مالی با همکاری شرکت بورس کالای ایران،فرابورس ایران،کانون نهادهای سرمایه گذاری،انجمن مالی اسلامی،مرکز مالی ایران و دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد، به ارائه توضیحاتی درباره اقدامات انجام شده و برنامه های پیش روی سازمان بورس و اوراق بهادار در زمینه توسعه ابزارمشتقه در ایران پرداخت.
میثم فدایی در این نشست تخصصی عنوان کرد:
سازمان بورس و اوراق بهادار تاکنون فعالیت هایی را در حوزه آتی و آپشن، انجام داده است. اولین فعالیت انجام شده در این حوزه، راه اندازی آتی سکه و طلا بود که در سال های گذشته نیز دارای بازار پر رونقی بوده است. اما این بازارها در سال ۱۳۹۷ بدلیل یک سری دلایلی امنیتی متوقف شدند.
اقدامات یکسال اخیرسازمان بورس در حوزه ابزارمشتقه:
اولین اقدام سازمان بورس و اوراق بهادار در یکسال اخیر، راه اندازی آتی سکه بر روی صندوق طلای لوتوس بوده است که بعنوان یک تابو شکنی ،اقدام بسیار موثری بود که توانست بحث آتی سکه و طلا را دوباره زنده کند.
یکی دیگر از برنامه های مدنظر سازمان بورس و اوراق بهادار در راستای توسعه بازار مشتقه ، بحث راه اندازی hedge fund ها میباشد. hedge fund ها یکی از صندوق هایی هستند که در حوزه آتی و آپشن فعالیت میکنند.برای توضیح بهتر این موضوع دو مثال مطرح میکنم:
یک مثال مثبت در مورد زمان بزرگ شدن بازاربدهی در ایران می باشد. وقتی بازار بدهی ما بزرگ شد که صندوق های پر درآمد ثابت و قدرتمندی داشتیم. مردم با مفاهیم اوراق بهادار با درآمد ثابت آشنا نبودند. اما وقتی ما این صندوقها را توسعه دادیم و بزرگ کردیم و به تبع آن بازار بدهی را راهاندازی کردیم، یک بازار بسیار سرحال و شاداب و پر عمری شکل گرفت. اما در مقابل یک مثال عکس و منفی، باز سهام بود. در سال گذشته بازار سهام نوسانات بسیار گسترده ای داشت. در آن بازار وقتی که ما صندوق های سهامی را نداشتیم، مردم می آمدند و به صورت مستقیم وارد بازار سرمایه میشدند و این امر نیز باعث متضرر شدن تعداد زیادی از مردم و سرمایه گذاران شد.
لزوم نهادسازی در توسعه بازارمشتقات
بنابراین برای راه اندازی و توسعه بازار مشتقات، چه بازار مشتقات کالایی و چه بازار مشتقات سهام، اولین نیاز ما نهاد سازی است. در همین راستا سازمان بورس و اوراق بهادار در نظر دارد تا در ماه های آتی بر روی hedge fund ها، که یکی از ابزارهای غیر مستقیم در حوزه مشتقات است، ورود پیدا کند.
علت اصلی تصمیم فوق، این است که بازار مشتقات از بازار اسپات (Spot Market)بسیاری از کامودیتی ها و اوراق بهادار مشکل تر می باشد. بنابراین مردم نمیتوانند به صورت مستقیم وارد این بازارها بشوند و ما چاره ای جز اینکه صندوقهای hedge fund را راه اندازی بکنیم، نداریم.
توسعه اختیار فروش تبعی
فعالیت دیگری که سازمان بورس در این زمینه و برای آشنایی اولیه افراد با فضای آبشن ها انجام داده است توسعه اختیار فروش تبعی می باشد که در سال های اخیر با رشد و توسعه این بازار و انتشار متعدد این نوع ابزار، سرمایه گذاران با آن بسیار آشنا شدند و به نظر میرسد که این بازار به بلوغ کامل خود رسیده است. بنابر این بنطر می رسد میتوانیم به تدریج از یک بازاری که بسیار حساس و مشخص بوده است، عبور کنیم و به سمت آپشن های واقعی برویم.
بازنگری قوانین و مقررات آتی ها و آپشن ها
نکته دیگری که وجود دارد بحث بازنگری قوانین و مقررات حوزه آتی و آپشن می باشد. قوانین آتی و آپشن ما قابلیت لازم را برای بحث طراحی قراردادهای جدید ندارد. بنابراین یکی از پیش نیازهای توسعه بازار مشتقات، بحث بازنگری قوانین و مقررات می باشد.
صندوق های شاخصی
ما برای طراحی آتی و آپشن بر روی شاخصهای مختلف نیازمند صندوقهای شاخصی هستیم. در همین راستا، ما در ماه های گذشته صندوق های شاخصی ETF متعددی را مجوز داریم که ان شاءالله اگر بتوانند، این صندوق های شاخصی شاخص های مربوطه خود را به خوبی track کنند، امکان طراحی آتی و آپشن بر روی این نوع صندوق ها وجود خواهد داشت که می تواند یک پراکسی و معادلی برای آتی شاخص باشد.
یک تجربه بسیار خوبی هم که توسط بورس کالای ایران شکل گرفته است: بحث آتی برای یونیت های صندوق های طلا بود که این بار ما آمادگی داریم بر روی صندوق های شاخصی، آتی و آپشن را طراحی و تنظیم کنیم.
ضرورت توسعه زیرساخت های نرم افزاری
کار دیگری که بایستی مجموعه سازمان بورس و اوراق بهادار انجام بدهد، بحث توسعه زیرساختهای نرمافزاری در این حوزه میباشد تا OMS های مختلفی به حوزه آتی و آپشن ورود پیدا کنند. در ادوار گذشته متاسفانه تنها یک OMS به این حوزه ورود پیدا کرده است.
نصاب های حدأقلی سرمایه گذاری در مشتقات
آخرین اقدامی که ما آمادگی انجام آن را داریم، بحث نصاب های حدأقلی برای سرمایه گذاری در آتی و آپشن در صندوق های سهامی می باشد.صندوق های سهامی ما متاسفانه ورود جدی نداشتهاند و ما آمادگی داریم با مدلهای سنجش ریسک مشخصی که وجود دارد، یک نصاب های قابل قبولی را برای حداقل های سرمایه گذاری در حوزه آتی و آپشن و اوراق بهادار قرار بدهیم.
دیدگاه شما